در حادثه تروریستی روز چهارشنبه پایتختنشینان دو رفتار کاملا متفاوت از خود نشان دادند. پس از حادثه تروریستی لندن مردم فرار کرده، بخشی از لندن را خلوت کردند و سعی داشتند جان خود را نجات دهند. اما تهرانیها به جای فرار، ماندن و سلفی انداختن با ساختمان مجلس و تیراندازیها را ترجیح دادند. در این میان نیروهای امنیتی و انتظامی هم باید با مهاجمان مبارزه و هم مردم را از خطر دور میکردند.
به گزارش عطنا به نقل از آفتاب یزد، بعد از 5 ساعت درگیری مهاجمان از پا درآمدند. دیگر رفتار عجیب مردم در همان شب چهارشنبه بود که به یاد شهدای ترور شده شمع روشن کردند و بعد در حالی که انگار اصلا اتفاقی رخ نداده، در کافهها، رستورانها و اماکن عمومی حاضر شدند و اگر هم بحثی از حادثه به میان میآمد، بیشتر به رخ کشیدن دانستههایشان در مورد حادثه تروریستی (در مجلس و حرم مطهر) و تالم از دست دادن همشهریانشان بود زندگی خیلی زود (در چند ساعت) به روال عادی خود بازگشت و فقط داغ از دست دادن 17هموطن آنها را متاثر کرده است.
دکتر مجید ابهری، رفتار شناس درباره رفتار دوگانه و برعکس جوامع دیگر تهرانیها به آفتاب یزد میگوید: «وقوع حوادث در یک جامعه آثار و واکنشهای رفتاری متفاوتی را باعث میگردد. این واکنشهای رفتاری به عواملی نظیر شرایط اجتماعی، سن، پایگاه طبقاتی، تجارب فرهنگی - اجتماعی و میزان ایمان مربوط میشود.»
وی با اشاره به حادثه تروریستی روز چهارشنبه میافزاید: «با آن که ریشههای تروریستی و خطرناک این حادثه بر اکثریت جامعه آشکار بود اما در ابتدا تشبیه آن به ترقهبازی از سوی مقام معظم رهبری باعث آرامش فکری جامعه شد. چرا که در بسیاری از جوامع خودباختگی مدیران باعث ایجاد اضطراب بیشتر در بین اقشار مختلف میگردد. اما در کشور ما این تشبیه باعث تحقیر تروریستها و کوچک شمردن کار آنها بود. در عین حالی که ادای احترام به شهدای این حادثه در جای خود قرار داشت.»
باز هم شاهد سلفیگیری و عکاسی با تلفن همراه بودیم، هر چند خوشبختانه حادثهای بعد از هجوم مهاجمان اتفاق نیفتاد اما در کابل و سایر شهرها ملاحظه کردیم که به محض جمع شدن مردم در محل حادثه انفجار یا حمله دیگری برای بالابردن ضریب ضایعات اتفاق میافتد. در کنار مدیریت عملیات روانی در راستای آرام سازی افکار عمومی اعتماد مردم به نهادهای انتظامی و امنیت و ایمان آنها به وحدت و یگانگی جامعه موجب آرامش فکری آنها گردیده و در خیابانها و معابر همزمان و بعد از حادثه شاهد زندگی عادی و روزمره مردم بودیم. این واکنشها خود نشاندهنده روحیه، شهامت، اعتماد به نفس ملی و خودباوری اجتماعی است که برای تمام مردم دنیا موجب تحسین و تعجب است
به گفته دکتر ابهری؛ «موضوع دیگر این است که در تمام جوامع در اینگونه اوقات مردم سعی میکنند از صحنه حادثه فرار کرده و به نقاط امن پناه ببرند، اما ملت ما جنگ 8 ساله را دیده و در شرایط حملات هوایی و موشکباران به زندگی عادی مشغول بودند واقعا این حوادث را ناچیز شمرده و به طرف محل حادثه هجوم میبرند. صد البته در کنار شهامت مردم باید به این نکته توجه داشت که در طرحهای تروریستی معمولا هجومها چند مرحلهای بوده و بعد از حادثه اولیه حوادث دیگری احتمال وقوع دارد. بنابراین در شرایط مشابه برای کاهش آسیبها و حتی بازداشتن دست نیروهای امنیتی و انتظامی برای مقابله با مهاجمان باید صحنه حادثه را خالی کرد.»
این رفتارشناس با اشاره به این که باز هم شاهد سلفیگیری و عکاسی با تلفن همراه بودیم، تاکید میکند: «هر چند خوشبختانه حادثهای بعد از هجوم مهاجمان اتفاق نیفتاد اما در کابل و سایر شهرها ملاحظه کردیم که به محض جمع شدن مردم در محل حادثه انفجار یا حمله دیگری برای بالابردن ضریب ضایعات اتفاق میافتد. در کنار مدیریت عملیات روانی در راستای آرام سازی افکار عمومی اعتماد مردم به نهادهای انتظامی و امنیت و ایمان آنها به وحدت و یگانگی جامعه موجب آرامش فکری آنها گردیده و در خیابانها و معابر همزمان و بعد از حادثه شاهد زندگی عادی و روزمره مردم بودیم. این واکنشها خود نشاندهنده روحیه، شهامت، اعتماد به نفس ملی و خودباوری اجتماعی است که برای تمام مردم دنیا موجب تحسین و تعجب است.»
دکتر ابهری با اشاره به ماهیت حوادث تروریستی، میگوید: «رسانههای جمعی و نهادهای مرتبط ضمن ارائه آموزشهای لازم به مردم باید برای مردم توجیه کنند که یک حادثه تروریستی تفاوت ماهیتی و ساختاری با یک آتشسوزی و یا حوادث مشابه شهری دارد.»
به گفته وی؛ «یکی از دلایل رفتاری برای اصرار به حضور در صحنه حوادث مخصوصا حادثه تروریستی روز چهارشنبه کسب اطلاعات درست توسط خود افراد است. رسانهها شاید به خاطر حفظ امنیت روانی یا سایر مسائل حفاظتی در اعلام اخبار و یا ارتباط مستقیم با صحنه حوادث اختلاف فاز با رسانههای مجازی دارند که متاسفانه در اینگونه مواقع بازار حدس، گمان و شایعات مخصوصا در سایر شهرهای دور از مرکز حادثه به سرعت گسترش مییابد. در این صورت است که رسانهها با رعایت ابعاد امنیتی و حفاظت از امنیت روانی جامعه باید به گزارش حوادث مشغول شوند تا از گسترش اخبار کذب، بزرگنمایی، شایعهسازی و تخریب روانی در جامعه جلوگیری نمایند چرا که هدف اصلی اینگونه اقدامات جنایتکارانه ناامنی روانی جامعه، ایجاد تزلزل در اعتماد مردم و اختلال در نظام امنیت جامعه است و اطلاعرسانی دقیق و به موقع میتواند به طور جدی از رسیدن به این اهداف جلوگیری کند.
اردشیر گراوند، جامعه شناس اما نظر دیگری در مورد رفتار ایرانیان در مواجه به حادثه تروریستی روز چهارشنبه دارد و به آفتاب یزد میگوید: «چون پژوهش اساسی در مورد خلق و خوی ایرانیان نداریم، نمیتوانیم با یقین و اطمینان در مورد واکنشهای آنها صحبت کنیم. اما این که بعد از حادثه به سرعت به زندگی عادی بازگشتند و حتی همان لحظه کارشان را ادامه دادهاند، به نظر بد نیست. این نشان میدهد که این حادثه برای مردم شوکی نبوده است. شاید هم این به تجربه تاریخی ایرانیان باز میگردد که همواره با تنش دست و پنجه نرم کردهاند. اگر نگاهی به تاریخ ایران بیندازیم میبینیم که ایران به دلیل موقعیت سوقالجیشی و حساسی که دارد همواره یک کشور جنگ زده، جنگنده و پرتنش بودند و این هم مانند همان مسائل است که مثل قبل با آن رفتار کردند.»
وی در مورد سلفیگرفتن در این شرایط تاکید میکند: «مردم ایران با این سلفی گرفتنشان همه را گیج کردهاند. سلفی گرفتن با آن ساختمان واقعا چه معنی دارد؟ به دلیل این که مطالعه دقیقی روی این مسئله نشده فقط میتوانم بگویم هیچ چیز در این مورد قابل درک نیست.»
گراوند با اشاره به خبررسانی صدا و سیما که در رفتار مردم بیتاثیر نیست، میگوید: «صدا و سیما هم باور نمیکرد که چنین اتفاقی بیفتد در شوک بود. به نظر من نرفتن صدا و سیما به مجلس و پوشش ندادن خبرهایش برای دل بزرگی نبوده بلکه نمیدانست باید این موضوع را پوشش دهد یا خیر. به هر حال تلویزیون در ساعات اولیه قدرت تصمیمگیری آنی نداشت و ممکن است حضور داشتند ولی پخش زنده نداشتند. صدا و سیمای ما نه پروتکل دارد و نه خصوصی است که برای زودپخش کردن حادثه تلاش کند. به نظرم صدا و سیما عمدی در پخش نکردن این حادثه نداشت، بلکه بیتکلیف بود.»