استاد دانشگاه علامه طباطبائی گفت: دغدغه خواجه نظام وحدت سرزمینی است. به همین دلیل هر تحول، باور و هر فرقهای که این وحدت سرزمین را به هم بریزد در دیدگاه او خروج حساب میشود.
به گزارش عطنا به نقل از مهر، قاسم پورحسن، استاد دانشگاه علامه طباطبائی در نشست هماندیشی و نقد و بررسی کتاب خواجه نظامالملک طوسی و تداوم فرهنگی ایران، نگاهی انتقادی به روایت سیدجواد طباطبائی؛ که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد، با اشاره به اینکه نمیتوان خواجه نظامالملک را بدون بررسی مذهب شافعی و در مقابل آن کندری مطالعه کرد، گفت: بررسی دقیق تحولات سیاسی اجتماعی ایران از برآمدن بویهیان تا کوچ عاقلانه سلجوقیان به حوزه آناتولی بسیار مهم است و می دانید که همه بزرگان ایران بعد از این کوچ به سمت آناتولی رفتند. به انضمام اینکه خواجه سیرالملوک را در ابتدای صدارتش نمینویسد بلکه آن را در پایان صدارتش می نویسد و همچنین با توجه به اینکه خواجه عزل نشد بلکه در سال ۴۸۵ به قتل رسید. اینکه میبیند که فراز و فرود دارد به خاطر این است که خواجه نظام ۳۹ باب از ۵۰ باب را نوشته بود و بقیه را محمد مغربی اضافه کرده است.
وی افزود: کتاب سیرالملوک در دیدگاه سید جواد طباطبایی از آن حیث که از ایران شهری دفاع می کند اهمیت دارد، اما سوال این است که طباطبائی چگونه به این نتیجه می رسد؟ از کتاب سیرالملوک این نتیجه حاصل نمی شود و در تمام کتاب، مذهب شافعی بیرون می آید و تنها بخش ۴ و ۵ است که درباره ایران و نه از خود پادشاه، بلکه از نظریه بسیار مهمی یعنی عدالت و دادگری صحبت می کند. بنابراین از کتاب نظریه ایرانشهری استخراج نمی شود.
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که چه مسئلهای وجود دارد که ما در گزارشهای خواجه از سامانیان و ... دفاع میکند اما از صفاریان نقد می کند؟ چه مسئلهای وجود دارد که ما در گزارشهای خواجه با این مسئله روبرو هستیم؟ بیان کرد: من معتقدم از دیدگاه متفکران ایرانی تا پایان سده پنجم، مهمترین مسئله همچنان حمله اعراب است. یعنی مذهب را از عرب تفکیک می کنند. فردوسی به صراحت می گوید که عرب هرچه باشد به من دشمن است. در حالیکه خواجه نظام درباره مذهب اینگونه نمی گوید و در همان ابتدای سیرالملوک می گوید وظیفه پادشاه اخبار پیامبر شنیدن است.
دیدگاه خواجه دادگری و اخلاق، قدرت را شکل میدهند
وی ادامه داد: این بنیاد در ایران در درجه نخست دادگری است. یعنی از دیدگاه خواجه دادگری و اخلاق، قدرت را شکل میدهند. که با حمله اعراب این از بین رفته است و هیچ راهی به غیر از بازگشت به آن نیست.
پورحسن تصریح کرد: مسئلهای که خواجه نظام را از دیگران متمایز میکند، این است که در ایران بعد از اشعریان مناقشه مذهبی تشدید پیدا کند که در دوره اول به صورت کلامی و در دوره های دوم فقهی است. در دوره اول که کلامی هست یعنی مناقشه خونین در نیشابور میان کرامیه و اشاعره است. و... به تدریج کلام اشعری با فقه شافعی درمی افتد. تا پیش از کندری مذهب حنبلی چیرگی دارد. با کندری در پادشاهی ایران مذهب حنفی سلطه پیدا میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: دغدغه خواجه نظام وحدت سرزمینی است. این را در سلجوقیان می بیند و معتقد است که در آلبویه هم بود اما مطابق مذهبش نبود. به همین دلیل هر تحول، باور و هر فرقهای که این وحدت سرزمین را به هم بریزد در دیدگاه او خروج حساب میشود.
وی در ادامه افزود: اصلا مسئله خواجه نظام این است که به پادشاه بگوید چکار کند و چکار نکند. مراد خواجه، فهم دقیق قدرت است. تحولات سیاسی اجتماعی بعد از متوکل به گونهای است که پادشاهی به کمک خلیفه میرود.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی خاطر نشان کرد: در واقع سخنم این است که این تصوری که ما داریم که خواجه به دنبال حفظ قدرت یا پادشاهی است، فهم درستی نیست و این فهم نادرستی است که درباره غزالی هم داریم. دغدغه خواجه، تثبیت قدرت ترکان نیست بلکه دغدغه او وحدت سرزمینی است. خواجه در تمام ۱۲ نظامیه مسئله محوریاش فقه شافعی است.
خواجه نظامالملک طوسی خلافت را به طور کلی تهی میداند
پورحسن یادآور شد: اگر ما نتوانیم تحولات دو، سه دهه را به نحوی بفهمیم؛ اساسا خواجه نظام را نمیفهمیم. خواجه نظام به خلیفه نمیاندیشد و اصلا دغدغه او خلیفه یا علیه خلیفه نوشتن نیست. اگر ما بگویم که خواجه نظام میخواهد یک حکومت ایرانی بنیان بگذارد این درست است.
وی افزود: خواجه اساسا خلافت را به طور کلی تهی میداند. همان تفکری که فارابی هم داشت. پس این سخن که فیلسوفان ما دغدغه سیاسی که داشتند ناکارآمد بود و هیچ نسبتی با عمل نداشت، فهم درستی نیست. ما به طور کلی به پروژه فارابی در دوران بیست سالهای که در بغداد است و نگرش انتقادی که به خلافت که دارد و به دنبال نظریه جایگزین است توجه نمیکنیم. فارابی در برج عاج ننشسته است. فارابی به دلیل نقدهای بنیادینی که به خلافت دارد آن را در درون آرمان شهرش قرار نمی دهد. خواجه حقیقتا بدنبال دفاع از مذهب شافعی است.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه با اشاره به دیدگاههای الجابری گفت: الجابری هم میگوید که اگر ما بخواهیم از انحطاط بیرون بیاییم فقط با مکتب شافعی است. الجباری و خواجه نظام در مکتب شافعی چه می بینند؟ او میگوید برای اینکه راه میانه است.
پور حسن با اشاره به اینکه خواجه نظام مواجهای با نگرش عام باطنیان دارد و دیدگاه خوبی ندارد، گفت: خواجه نظام در مدت طولانی ۴۲۹ تا ۴۶۵ در واقع یک نوع بیثباتی قدرت سیاسی را تجربه کرده است. تا سال ۴۸۵ دوره وزارت او است. در واقع خواجه و غزالی به دنبال این هستند که سلجوقیان را که دیندار نیستند اما موجب وحدت ایرانی شدهاند را به مذهب دعوت کنند و به همین سبب دفاع او از حکومت دفاع از شخص پادشاه نیست بلکه دفاع از نهاد قدرت است.
وی یادآور شد: سخن من این است که دفاع از ایران لزوما به معنی بازگشت به نظریه ایران شهری نیست. اساسا خواجه ترک بودن سلجوقیان را به هیچ میگیرد و آنها را به استخدام میگیرد و به همین دلیل است که مهمتر از ملک شاه است.
وی در پایان اظهار کرد: اما اگر ما بخواهیم خواجه را به درستی بفهمیم، باید ۵۰ باب کتاب او را سنخشناسی کنیم. ما یک بار دیگر باید خواجه را بخوانیم. هنوز مطالعه بالاستقلال خواجه و نیز غزالی شکل نگرفته است. متاسفانه خواجه و غزالی را در سایه ابن سینا و حکومت ترکان خواندهایم که سبب شده است خوانشمان درست نباشد.