دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها را در پیشرو داریم. بارها با این سؤال مواجه بودهايم که رفتار رأیدهندگان در این دوره از انتخابات چگونه خواهد بود؟ آیا رأیدهندگان این بار هم روحانی را انتخاب خواهند کرد؟ با توجه به آنکه به طور طبیعی وضعیت حاکم بر انتخابات ریاست جمهوري بر انتخابات شورای شهر نیز سایه میاندازد، بافت شورای شهر در سطح کشور و بهویژه تهران چگونه خواهد شد؟
به گزارش عطنا، محسن شريفزاده،روزنامهنگار در تحلیلی در روزنامه شرق به بررسی رفتار رایدهی مردم ایران در دو دهه گذشته پرداخته است و با تقسیم این مردم به پنج گروه اصولگرا، اصلاحطلب، همیشه رایدهندگان، حسابگران و هرگز رایندهندگان تحلیلی از رفتار پیش روی آنها در انتخابات پیش رو ارائه داده است که در زیر میخوانیم؛
ظواهر امر نشان میدهد بخش عمدهای از مسئولان شاخص و نهادهای داخلی درباره ادامه کار دولت روحانی اتفاق نظر دارند. این اتفاق نظر با توجه به وضعیت کشور و بهخصوص وضعیت خارجی و با وجود انتقادات متعدد، تا حدی طبیعی به نظر میرسد؛ بهویژه آنکه آقای روحانی رقیبی جدی هم ندارد و جریان محافظهکار هنوز درگیر جمعبندی دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد است.
ظواهر گفتهشده، کلیت جریان موسوم به چپ، اعم از اصلاحطلب، اعتدالی، کارگزار و... را درباره موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری به اطمینان خاطر نسبی رسانده و خطر خاصی احساس نمیکنند. شاید به همین دلیل است که تلاش چندانی نیز مشاهده نمیشود؛ حتی میتوان نوعی از خیالتختی را در این جریان احساس کرد. بروز و ظهور اختلافات متعدد درون جریان چپ و بیپروایی در مطرحکردن انتقادات تند و تیز داخلی نیز میتواند مؤیدی بر این موضوع باشد.
جریان محافظهکار چالشهای جدی داخلی خود را در سکوت نسبی طی میکند و به نظر میرسد به چشمانداز دوردستی نظر دارد. نوعی از پختگی سیاسی در رفتارهای حزبی جریان محافظهکار دیده میشود که جریان اصلاحطلب از فقدان آن رنج میبرد. به نظر میرسد جریان محافظهکار در مقابل جریان چپ نگاه اساسیتری به وحدت درونی دارد و صرفا برای حذف رقیب، به وحدت گرایش پیدا نمیکند.
به همین دلیل است که جریان محافظهکار در هیچ دورهای دچار رکود و کمکاری نشد؛ حتی زمانی که در اوج بود، احساس قدرت میکرد و رقیبی جدی در مقابل خود نمیدید؛ بنابراین در یک دید کلی این روحیه را میتوان یکی از مهمترین تفاوتهای رفتاری میان جریان چپ و راست در ایران دانست.
با توجه به مسائل یادشده، باید این احتمال را مد نظر داشت که در صورت تداوم فضای رخوت و تا حدی بیخیالی حاکم بر بدنه جریان به اصطلاح چپ، آینده این دو انتخابات، آنچنان که آنها تصور میکنند، در تصرف آنان نباشد. بهویژه آنکه همزمان شاهد حرکت زیرپوستی و کُند، ولی پیگیر و مداوم جریان محافظهکار هستیم که امیدوارانه ایدهآلهای خود را پیگیری میکند.
جریان چپ، نسبت به وزن اجتماعی خود، محاسبهای جدی نداشته و همزمان دچار نوعی از توهم و خودبزرگبینی هم هست. بعضا دیده میشود که افراد فعال این جریان، وزن خود را تا ٤٠ درصد از واجدان شرایط نیز برآورد میکنند و علاوه بر این، از اکثریت خاموشی نام میبرند که در صورت تحرک، به آنان رأی خواهند داد. به همین دلیل است که در مقاطعی به شیوه تحریم متوسل میشوند و سپس در مواجهه با آمارهای اعلامشده، آنها را غیرواقعی میبینند.
اما در جریان محافظهکار شاهد این توهم نیستیم. نوع حرکت آنها نشان میدهد به وزن خود واقفاند. نسبت به جریان مقابل و محدوده نفوذ او نیز آگاهی دارند، نسبت به پایگاه اجتماعی خود، علائق و گرایشاتشان روشنبینی عجیبی نشان میدهند. نقاط ضعف و قوت رقیبشان را میشناسند و به نقاط ضعف و قوت خود نیز آگاهی دارند. به همین دلیل است که هیچگاه شاهد ضعف و سستی در تحرکات انتخاباتی آنان نبودهایم؛ این واقعیتي است که باید الگوی هر جریان اجتماعی باشد.
بنابراین هر فعال اجتماعی باید درباره وزن جریان خود و جریان رقیب و سایر جریانهای رأیدهنده، محاسباتی اساسی داشته باشد. هر جریان فعال اجتماعی باید درباره بافت اقشار مختلف رأیدهنده در سایر انتخاباتها، به جمعبندی مناسبی رسیده باشد. با این مقدمات است که میتواند امیدوار باشد درباره آینده نظر روشنتری خواهد داشت.
در ادامه، بافت رأیدهندگان در هر یک از انتخابات برگزارشده از سال ٧١ تاکنون، بررسی شده است.
این مطلب در یک نگاه اجمالی و همراه با کمی تقریب، تلاش دارد بافت شرکتکنندگان در انتخابات برگزارشده پس از سال ۷۰ را مشخص کند. در این مطلب، مردم ایران به لحاظ مشارکت در انتخابات به پنج جریان عمده تقسیم شدهاند؛ جریانهای «چپ»، «اصولگرا»، «حسابگر»، «هرگز رأی نمیدهند» و «همیشه رأی میدهند».
١٥ درصد از واجدان شرایط رأیدادن، «چپ» هستند. ١٥ درصد از واجدان شرایط، «اصولگرا» هستند. ٢٠ درصد از واجدان، «حسابگر» هستند. ١٥ درصد از واجدان، «هرگز رأی نمیدهند» و ٣٥ درصد باقیمانده هم جریان «همیشه رأی میدهند» را تشکیل میدهند.
دو جریان «اصولگرا» و «همیشه رأی میدهند» همیشه پای صندوق حضور دارند؛ اما جریان «چپ»، حضور پرنوسانی دارد. جریان «حسابگر» هم به شکل گزینشی ولی تعیینکننده، پای صندوق حضور خود را آشکار کرده است. جریان «هرگز رأی نمیدهند» نیز بیاعتنا به همه تحولات، انهدام ساختارهای اجتماعی را پیگیری میکند.
الف ـ جریان «محافظهکار» یا «اصولگرا»
جریان «اصولگرا» که به نام «محافظهکار» یا «راست» نیز معروف است؛ جریانی است ایدئولوژیک، عمدتا از طبقات پایین و بعضا متوسط، با بافتی سنتی، قوی و ریشهدار. این جریان دارای ارتباطات درونی متعدد، تودرتو و متکی بر نهادهای مردمی و مرتبط با محرومترین اقشار جامعه شهری و روستایی است. جریان راست، در انتخابات مختلف با تکیه بر پتانسیل درونی، تلاش بسیاری برای جلب آرای جریان «همیشه رأی میدهند» به کار میبرد که به موفقیتهای چشمگیری هم دست یافته است. جریان «اصولگرا» تمایل شدیدی به حذف جریان «چپ» دارد. بنابراین با تکیه بر جمعیت ثابت ۱۵درصدی خود در میان واجدان شرایط، در تمامی انتخابات باانگیزه کامل شرکت میکند١. این جریان در مسائل انتخاباتی از نظارت استصوابی و احراز صلاحیتهای ناشی از آن حمایت میکند. این جریان در سال ۷۶ از آقای ناطقنوری و در سال ۸۱ از آبادگران و در سال ۸۸ از آقای احمدینژاد حمایت کرد. جریان «اصولگرا» در انتخابات سال ۹۰ مجلس و در غیاب جریان «چپ» دچار چنددستگی شد. این چنددستگی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ نیز به نمایش درآمد و یکی از موجبات موفقیت روحانی را فراهم کرد. این چنددستگی تا انتخابات مجلس در سال ۹۴ ادامه یافت و کاندیداهای مهمی از این جریان از راهیابی به مجلس و مجلس خبرگان بازماندند.
ب ـ جریان «چپ» یا «اصلاحطلب»
جریان «چپ»، که طیفهای مختلف آن با نامهای «اصلاحطلب»، «کارگزار»، «اعتدالی» و... نیز شناخته میشود، جریانی است متکثر، با گرایشات سیاسی بعضا بسیار گوناگون که در شرایط فعلی راستای مشابهی پیدا کردهاند. این جریان، جمعیتی است حساس که ١٥ درصد آرای واجدان شرایط را در اختیار دارد٢. این جمعیت با تکیه بر مبانی خاص ایدئولوژیک به جریان «چپ» رأی میدهند.
جریان «چپ» جریانی است با بافت ضعیف و بدون ارتباطات سنتی و قوی داخلی که با سرعت محدود و منقطع ساختارهای حزبی را دنبال میکند. این جریان در مقابل شرایط و تحولات به شکل مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات، عکسالعمل نشان میدهد. نظریه تحریم و امید به موفقیت از طریق تحریم، جایگاه ویژهای در میان جریان «چپ» دارد. جریان «چپ» داعیه حذف جریان «راست» را دارد و در انتخاباتی که امید به حذف آن جریان زیاد باشد باانگیزه بالا شرکت میکند. جریان «اصلاحطلب» در مقاطعی از پروسه خود که از اتخاذ مواضع تند خودداری کرد، موفق به جذب آرای جریان «همیشه رأی میدهند» نیز شد.
جریان «چپ» یا «اصلاحطلب» در سال ۷۶ در حمایت از خاتمی و در سال ۸۸ در حمایت از جریان مقابل احمدینژاد، با شور بسیار بالا شرکت کرد. بخشي از این جریان در انتخابات سال۹۰ شرکت نکرد و خاتمی را به خاطر شرکت در آن انتخابات مورد انتقاد قرار داد. بخشی از این جریان و نه تمامی آن، در انتخابات سال ۹۲ با صرفنظر از ایده تحریم، به روحانی رأی دادند. جریان «اصلاحطلب» در انتخابات مجلس سال ۹۴ در مقابل جریان «محافظه»کار به میدان آمد و موفقیت کسب کرد.
ج ـ جریان «همیشه رأی میدهند»
«همیشه رأی میدهند» جریانی است ۳۵درصدی که بنا بر دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک یا بنا بر رفتارهای سنتیشان، شرکت در انتخابات را وظیفه میدانند٣. این جریان عدم مشارکت را جایز نمیداند و مستقل از هر وضعیت سیاسی یا اجتماعی، در انتخابات شرکت میکند. در شرایط معمولی، گرایش این جریان بیشتر به جریان «اصولگرا» است تا جریان «اصلاحطلب». اما اگر جریان «اصلاحطلب»، به لحاظ معیارهای آنان، دارای مديريت موجهی بوده یا آنکه رفتارهای اجتماعی کنترلشده داشته باشد، امکان جذب بالایی از میان جریان «همیشه رأی میدهند» دارد.
د ـ جریان «حسابگر»
جریان «حسابگر» را میتوان جریان «فایده و ضرر» هم نامید. این جریان ۲۰درصدی صرفا در صورت مشاهده فایده ملموس یا ضرر آشکار، در انتخابات شرکت میکند٤. چنانچه جریان «حسابگر»، درباره «فایده رأیدادن»، یا «ضرر رأیندادن»اش قانع شود، در انتخابات شرکت خواهد کرد. در غیر این صورت راضی به مشارکت در انتخابات و رأیدادن نخواهد بود. در شرایط فعلی این جریان بهطور معمول فقط براي انتخابات ریاستجمهوری انگیزه مشارکت دارد و در ازای مشارکت در آن، تغییر وضعیت و فایده ملموسی برای خودش احساس میکند و در سایر انتخابات شرکت نمیکند. البته این جریان، شرکت در انتخابات در مواقع حساس را بههیچوجه از دست نمیدهد. در انتخابات سال٩٠ مجلس، بخشی از این جریان با مشاهده شدت تهدیدات خارجی و به منظور بالابردن میزان مشارکت، در انتخابات شرکت کرد. آرای این جریان بهطور معمول به نفع جریان «اصلاحطلب» به صندوق ریخته میشود.
هـ ـ جریان «هرگز رأی نمیدهند»
این جریان، ١٥ درصد از واجدان شرایط را شامل میشود٥. این عده، مجموعهای از اقشار مختلف اجتماعی هستند که در هیچیک از انتخابات برگزارشده بعد از پیروزی انقلاب شرکت نکردهاند. به استثنای اولین انتخابات در جمهوری اسلامی حتی در پرشورترین انتخابات برگزارشده نیز میزان مشارکت هیچگاه از ٨٥ درصد بالاتر نرفت. تحولات درونی کشور برای این جریان اهمیتی ندارد و از زاویهای دیگر به مسائل نگاه میکنند.
سرمایهداران ردهبالا، بخشی از این جریان هستند و بخش بزرگ دیگری از این جریان را لمپنها تشکیل میدهند که هیچ پیوندی با جریانهای سیاسی کشور ندارند. لمپنها بر خلاف جریانهای سیاسی کشور اعم از چپ و راست، دغدغهای درباره نظم و ساماندهی حیات اجتماعی ایران ندارند.
نتیجهگیری ۱ـ مشارکت زیر ٥٠ درصد نخواهیم داشت
با توجه به جدول پیوست، دستهبندی و وزن جریانهای مختلف انتخاباتی مشخص میشود که هیچ انتخاباتی با مشارکت پایینتر از ٥٠ درصد برگزار نخواهد شد. بنابراین امیدبستن به تحریم برای کسب موفقیت، ثمری برای تحریمکنندگان نخواهد داشت.
البته ممکن است فرد یا جریانی به منظور خاصی یا برای ثبت در تاریخ، مشارکتِ در انتخابات را جایز نداند. اما جریانهای سیاسی باید بدانند که در شرایط فعلی امیدبستن به ابزار تحریم به منظور تأثیرگذاری بر روند اجرائی یا ایجاد تأثیر چشمگیر در نتایج انتخابات، امری واقعی نخواهد بود و با این امید نباید وارد وادی تحریم انتخابات شد.
نتیجهگیری ٢- جریان «هرگز رأی نمیدهند»، وفاداری ندارند
کسانی که هرگز رأی نمیدهند، متحد هیچکسی بهغیر از خودشان نیستند. جریانهای سیاسی نباید به کسانی که هرگز رأی نمیدهند، به عنوان یک متحد نگاه کنند. این جریانِ ۱۵ تا ۲۰درصدی، متحد استراتژیک هیچکس نیست و اهداف و ابزارهای خاص خود را دارد. بعضا دیده میشود که جریانهای سیاسی، از اکثریت خاموش نام میبرند. اکثریتی که بخش بزرگی از آن را همین افرادی تشکیل میدهند که حتی در سرنوشتسازترین و پرشورترین انتخابات تاریخ معاصر ایران نیز شرکت نکردند.
با دقت در رفتار این جریان مشخص میشود که نگاه به خارج و تأمین منافع از آن طریق، یک دیدگاه قوی در میان بخشی از کسانی است که هرگز رأی نمیدهند. قشر لمپن نیز بخش مهم دیگری از این جریان را تشکیل میدهد. لمپنها اگر قدرت بگیرند، تأثیرگذاری عمیقی بر ساختارهای انتخاباتی را از هر راه ممکن دنبال خواهند کرد. راه رسیدن به اهداف برای لمپنها محدود به هیچ حدی نیست. این جریان در ابتدا، سازمان یا تشکیلات خاصی ندارد، اما در صورت عدم مراقبت و در سایه غفلت نیروهای سیاسی اعم از چپ و راست، گسترش فساد و ساختاریکردن آن را بهطور جدی پیگیری میکنند. جریانهای چپ و راست، به دلیل شدت منازعات سیاسی فیمابینِ خود، درباره لمپنها دچار غفلت عمیقی شدهاند. رشوه، تطمیع و پاپوش دوختن، ابزارهای ساده و پیشپاافتاده این قشر است و به راحتی استفاده از تهدید، ضرب و شتم و حتی ازمیان برداشتن افراد ناهماهنگ را در برنامه کاری خود منظور میکنند.
نتیجهگیری ۳ـ ماهیت آرای آقای خاتمی در سال ۷۶
آقای خاتمی در انتخابات ۷۶، توانست آرای ٥٥ درصد از واجدین را جذب كند. یعنی اضافه بر ١٥ درصد آرای جریان چپ، ٤٠ درصد آرای دیگر را هم جذب کرد. با توجه به حساسیت ایجادشده، جریان حسابگر، تمامی ٢٠ درصد آرای خود را به حساب ایشان به صندوق ریخت. همچنین آقای خاتمی موفق شد جو سنگینی را که مخالفان علیه وی ایجاد کرده بودند، شکسته و ٢٠ درصد از ٣٥ درصد آرای جریان سنتی را هم جذب کند. یعنی ٢٠ درصد از جریانِ «همیشه رأی میدهند»، به نفع خاتمی رأی دادند. ویژگیهای شخصی آقای خاتمی رمز موفقیت ایشان در جذب آرای این بخش از رأیدهندگان بود. موفقیت آقای خاتمی به این حد محدود نشد و توانست مانع از ریختهشدن بخش دیگری از آرای جریان سنتی به صندوق آقای ناطق شود. ١٠ درصد دیگر از آرای جریان سنتی نیز ترجیح دادند از همراهی با جناح محافظهکار خودداری کرده و به جریان میانهِ ریشهری و زوارهای رأی دهند.
نتیجهگیری ٤ ـ ماهیت آرای آقای ناطق نوری در سال ۷۶
آقای ناطق در سال ۷۶، توانست آرای ٢٠ درصد از واجدین را جذب كند. وضعیت آرا در این انتخابات نشان میدهد که آقای ناطق اضافه بر ١٥ درصد آرای جریان اصولگرا، فقط پنج درصد از آرای جریانِ سنتیِ «همیشه رأی میدهند» را جذب کرد. این انتخابات شکست مهمی برای جریان راست بود، نه به این لحاظ که در انتخابات به موفقیت نرسیدند، بلکه به این لحاظ که بخش بزرگی از آرای جریان سنتی به نفع آقای خاتمی به صندوق ریخته شد.
نتیجهگیری ٥ـ ماهیت آرای آقای روحانی در سال ۹۲
روحانی در سال ۹۲، توانست آرای ٣٧ درصد از واجدین را جذب كند. برای تفکیک این آرا، برآورد میشود نیمی از آرای جریان «چپ» (هفت درصد)، به اضافه ١٥ درصد از آرای جریان «حسابگر»، همراه با حدود ١٥ درصد از آرای جریانِ «همیشه رأی میدهند»، آرای روحانی را تشکیل داده باشند. جدول پیوست، وضعیت جریانهای شرکتکننده در انتخابات برگزارشده بعد از سال۷٠ را نشان میدهد.
پينوشت:
(1). درباره روش محاسبه، مراجعه کنید به کتابِ «رفتار انتخاباتی مردم ایران»، نوشته محسن شریفزاده و روزنامه «شرق» مورخ ٦ اسفند٩٤، صفحه٦.
(٢)، (3)، (4)، (5). درباره روش محاسبه، مراجعه کنید به کتابِ «رفتار انتخاباتی مردم ایران»، نوشته محسن شریفزاده.