هادی خانیکی با بیان اینکه شریعتی نوعی خوانش از گذشته دارد که میتواند بعضی از تهدیدهای در حال را کاهش دهد، گفت: امروزه به نظر میآید که جامعه ایرانی اعم از روشنفکران و آکادمیسینها و غیره، کمتر افق روشنی در برابر خود میبینند و در این راستا دو راهحل به نظر میرسد، راهحل اول کوتاه مدت است و راهحل دوم، توجه به آثار شریعتی.
به گزارش عطنا به نقل از کانال تلگرامی خانیکی، این استاد دانشگاه در نشست «شریعتی و انسان، ملیت، هویت، ایران و اسلام» که روز چهارشنبه ۱۱اسفند۹۵ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، اظهار کرد: یکی از انتقادهایی که به جامعه ما وارد است، مسئله نفی گذشتهمان است و به عبارتی زبالهدان تاریخ را پرکردهایم و تا کسی را نپسندیم یا نخواهیم به زبالهدان تاریخ میسپاریم که این مسئله باعث شده نوعی آلودگی زیستمعرفتی به وجود آوریم.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با بیان اینکه بعضی شریعتی را مولد اندیشه داعشیگری میدانند، گفت: اگر شریعتی آنقدر قدرت داشته که منبع اولیه تولید داعشیگری در جهان باشد پس آن را باید جدی گرفت.
وی افزود: ما میتوانیم به بحث بازخوانی میراث شریعتی از دو زاویه نگاه کنیم؛ اول دفاع از میراثی که مورد آسیب قرارگرفته است و دوم از این منظر که ما به بازخوانی این میراث احتیاج داریم.
خانیکی خاطرنشان کرد: امروزه به نظر میآید که جامعه ایرانی اعم از روشنفکران و آکادمیسینها و غیره، کمتر افق روشنی در برابر خود میبینند و در این راستا دو راهحل به نظر میرسد.
وی راهحل اول را کوتاه مدت خواند و ادامه داد: در راهحل کوتاهمدت مانند این است که بگوییم در یک جامعه در مخاطره و بیم به سر میبریم و این مانند حرفهایی است که «اولریشبک» مطرح میکند تا حرفهای جدیدی که مخاطرات جامعه جدید بهعنوان جامعه مدرن میگوید.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی اضافه کرد: راهحل دیگری که وجود دارد، مطالعه شریعتی و استخراج حرفهای او است و اینکه به نابودی یا تضعیف آن احساس جمعی و یا آن کلیت هویتی که تحت عنوان ایرانی، مسلمان نادیده گرفته میشود، توجه کنیم.
وی اظهار کرد: شریعتی سعی کرد چیزی را بهعنوان هویت ملی یا هویت اسلامی مطرح کند و بحث از اینجا نشئت میگیرد که ما بهنوعی آگاهی کلان و عام و بهنوعی درک از کلیت خود نیازمندیم.
خانیکی در خصوص این درک ادامه داد: درک از کلیت خود بهعنوان خود ایرانی و خود مسلمان، میتواند اجتماع ما را مقبولتر کند و این بحثی است که شریعتی تحت یک عنوان کلی یعنی «استخراج و تصفیه منابع فرهنگی» مطرح میکند و به عبارت دیگر، نوعی خوانش از گذشته دارد که میتواند بعضی از تهدیدهای در حال را کاهش دهد.
وی اظهار کرد: به نظر من در مباحث هویتی که درباره شریعتی میشود، بایستی زمینههایی از این نوع نگاه را مطرح کرد که مؤلفههای آن به این شرح است:
اول: یک مفصلبندی بین امر جدید، امر مدرن، امر جهانشمول و امر دینی. بهعبارتدیگر گفتوگو بین جهان مدرن با جهان دینی دارد که میتواند زمینه را برای تکثر هویتی پیدا کند.
دوم: یک سنت وبری دارد و مطلقاً در یکی از این سنتها قرار نمیگیرد.
سوم: میخواهد پیوندی بین ملت ایران و هویت امت به تعبیر خودش برقرار کند.
چهارم: از همان غلبه بهخصوص نگاه وبریاش در برساخته شدن هویت، وجه فرهنگی را مهم میبیند و به همین دلیل هم هست که به سرشت چند هویتی و چند فرهنگی در تمدن اسلامی قائل است.
و پنجم اینکه در بازخوانی مذهبیاش نگاه فرقهای ندارد. درواقع نگاه شریعتی میتواند پادگفتمانی باشد در برابر هویتهای تکواره و مرگباری که ما امروز با آن مواجه هستیم.
مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی افزود: شریعتی بحثی تحت عنوان «اجتهاد دائمی» مطرح میکند، که چهطور میشود ایمان مذهبی را از شکل سنتی و متحجر فعلیاش آزاد کرد و به خودآگاهی و روشنی علمی و منطقی تبدیل کرد؟ چهطور میشود آن روح حیاتبخش خلاق، قدرتساز و خردافروز را در تمدن اسلامی از اعماق تاریخ از حصار کهنه و دربسته قدیم بیرون آورد؟ که البته آنجا شاید همان نقطهای باشد که او استفاده از مدرنیته و فهم مدرن را هم مطرح میکند و بههرحال میتوان گفت که ماحصل رویکرد هویت شریعتی نوعی اتکابهنفس و توانمندی میدهد.
خانیکی در پایان خاطرنشان کرد: سخن پایانی من همان ارجاعی است که امروز کسانی همچون «آمارتیاسن» از هویت و خشونت مطرح میکنند و اینکه خشونت را معلول و محصول هویتهای بسته میدانند و هر چه ما بتوانیم این هویت را باز کنیم، جلوی آن مخاطرات هویتی و هویت مقاومت را گرفتهایم.