تصادفات رانندگی، همهساله، جان بسیاری از شهروندان کشور را میگیرد و با وجود کاهش 10 هزار نفری مرگ و میر در تصادفات سال 94 نسبت به سال 84 (از 27 هزار و 775 نفر به 16 هزار نفر)، باز هم تصادفات مرگبار در کشور ما بسیار فراتر از استاندارد و میانگین جهانی است. این مسئله از دیرباز گریبانگیر ما بوده است، ولی علیرغم آسیبشناسیهای فراوان در این زمینه، اقدام درستی صورت نگرفته است. در این بین سوالهای زیادی وجود دارد،که علت بروز این خیل کثیر تصادف در ایران چیست؟ خیلیها این سوال را با مفاهیمی از جمله، فرهنگ، مسائل فنی، عدم توجه مردم، عجول بودن، سیاستگذاری و... پاسخ میدهند.
به گزارش عطنا، امیر محمود حریرچی جامعهشناس و استاد مددکاری دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی که در روزنامه آرمان امروز به چاپ رسانده، سعی کرده تا به بررسی این معضل اجتماعی بپردازد، این یادداشت را در ادامه میخوانیم؛
میتوان دلایل تصادفات رانندگی را به دو بخش نرمافزازی و سخت افزاری تقسیمبندی کرد. بخش سختافزاری مربوط به معاینات فنی و کیفیت خودروها میشود و بخش نرم افزاری نیز به فرهنگسازی و توجه به مقررات سختگیرانه بر میگردد.
هر قانونی از جمله قوانین راهنمایی و رانندگی در کشور باید به گونهای باشد که در دراز مدت نوعی اخلاق و فرهنگ را در شهروندان ایجاد کند، یعنی ما به کمک قوانین و اجرای آنها باید فرهنگسازی کنیم، چرا که فرهنگسازی در کاهش آمار تصادفات رانندگی بسیار مهم است.
باید این فرهنگ به شکلهای مختلف به ویژه از طریق رسانههای تصویری و عمومی به مردم انتقال یابد. برای مثال صدا و سیما میتواند با ساخت تیزرهایی به مردم نشان دهد که رانندگی در حالت خوابآلودگی چقدر خطرناک است. حتی میتوان در فیلمها و سریالها هم به صورت غیر مستقیم مسائل رانندگی را به شهروندان آموزش داد، چراکه عدم رعایت نکات ایمنی و عدم توجه به تابلوهای رانندگی میتواند خطرساز باشد.
بنابراین فرهنگسازی این مسائل تاثیر بسزایی در کاهش آمار تصادفات خواهد داشت. برای مثال باید در فرهنگ رانندگی حقوق دیگران رعایت شود، چرا که یکی از مشکلات اصلی در رابطه با تصادفات جاده ای که آمار آن سالانه به ۱۸ تا ۱۹ هزار مورد میرسد عدم رعایت حقوق دیگران است که در کشور ما روز به روز کمرنگتر میشود.
در واقع برخی رانندگان با سرعت، سبقت بیجا و عدم توجه به علائم رانندگی، حق دیگران را ضایع کرده و خطری را برای آنها ایجاد میکنند. بنابراین باید یاد بگیریم که حق تقدم را در تمام زمینهها رعایت کنیم، چون اگر رعایت نشود هم خودمان و هم دیگران به خطر میافتیم. نکته دوم حجم بیش از حد خودروهاست.
به عبارت دیگر امکانات جادهها و خیابانها با حجم خودروهایی که سالانه تولید میشود مغایرت دارد. بر اساس برآوردی که انجام داده ام در ایران ۱۷ میلیون خودرو وجود دارد که ۲۰ درصد آنها در تهران تردد میکنند و قاعدتا بخشی از آنها نیز در جادهها هستند.
از این رو پیشبینی میشود در دو دهه آینده تعداد خودروهایی که در کشور در حال تردد هستند به ۵۰ میلیون میرسد، در حالی که قاعدتا باید خودروها با جادهها و امکانات همخوانی داشته باشند که این هماهنگی در ایران وجود ندارد.
از سوی دیگر، باید خودروهایی تردد داشته باشند که از نظر فنی مشکلاتشان کمتر است. بنابراین باید در خودروهای تولید شده نکات ایمنی رعایت شود که حداقل اگر دیگران خطرساز و عامل تصادف هستند خودروها از ایمنی لازم برخوردار باشند تا به این طریق میزان کشتار تصادفات جاده ای کاهش یابد.
نکته سوم که بسیار حائز اهمیت است، بحث معاینه فنی خودروهاست. به ویژه خودروهایی که تولید داخل هستند و عیبهای فنی از جمله ترمز دارند که مطابق با استانداردهای جهانی نیست. از سوی دیگر، آنچه در سطح دنیا یک خودرو را در رتبه بندیهای بالاتر قرار میدهد ایمن بودن آن است.
خودروها یا ایمن نیستند یا اگر هم ایمن باشند، وسایل و لوازم یدکی آنها از هزینههای بالایی برخوردارند. برای مثال لاستیک خودروها نقش اساسی در رانندگی دارند که هزینه آنها زیاد است. از این رو مردم به این مسائل اهمیت زیادی نمیدهند، در حالی که باید معاینه فنی خودروها جدی گرفته شود، چرا که علاوه بر مسائل زیست محیطی امکان خطرزایی نیز با معاینه فنی دقیق خودروها از بین میرود و اگر این مساله مورد غفلت واقع شود تبعات جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد.
امروزه یک پز اجتماعی ناپسند در جامعه دیده میشود و آن تردد وسایل نقلیه شخصی در سطح شهر و جادههاست. این کار انگار به یک عادت تبدیل شده و معمولا شهروندان از خودروهای شخصی خود استفاده میکنند.
آیا در کشورهای توسعه یافته تمام مسافرتها با خودروهای شخصی انجام میشود؟ باید بگویم که اینگونه نیست، اما در ایران بسیاری از شهروندان جای اینکه از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند از وسایل نقلیه شخصی استفاده میکنند که قاعدتا خطرسازتر هم هست و مشکلاتی را با خود به دنبال دارد، چرا که باید حجم خودروها با جادهها و خیابانها سنخیت داشته باشد که حل این مساله باز به فرهنگ بر میگردد.
همانطور که قبلتر اشاره کردم باید قوانین و مقررات به گونهای باشند که نه تنها قابلیت اجرا داشته باشند، بلکه در صورت اجرا بعد از مدتی به صورت یک اخلاق دربیایند. برای مثال انحراف به چپ کار غیر قانونی و خلاف اخلاق است و افراد میتوانند با نگاه و رفتارشان نشان دهند رانندگانی که این نوع تخلف را انجام میدهند درواقع حق دیگران را ضایع میکنند.
از این رو به تدریج این نوع فرهنگ در میان مردم درونی شده و متخلفان متوجه اعمال زشت خود نیز میشوند. از سوی دیگر، ایرانیان در همه چیز عجله دارند که سرعت در رانندگی یکی از آنهاست.
به عبارت دیگر برخی جوانان ولع سرعت دارند، یعنی خودرو و قدرت موتور را بخشی از وجود خود میدانند و میخواهند حداکثر استفاده را از سرعت برده و مقررات را رعایت نکنند تا به این طریق زودتر به مقصد خود برسند. در واقع با سرعت غیرمعمول موجب خطرآفرینی برای خود و دیگران میشوند.
امروزه جامعه به سمتی کشیده شده که میخواهیم به طرق مختلف حال همدیگر را بگیریم، یعنی اگر فکر کنیم که حقی از ما ضایع شده است جای آنکه با گذشت و آرامش از کنار آن بگذریم و طرف مقابل را متوجه اشتباهش کنیم میخواهیم حالش را بگیریم.
در رانندگی هم وضع به همین صورت است، یعنی برخی رانندگان به کل کل میافتند و اگر فردی از آنها سبقت بگیرد شروع به تلافی کردن میکنند، اما از خود نمیپرسند که این تلافی کردن به چه قیمتی است.
بارها همین سبقت گرفتنها با خطر جانی همراه شده، تا جایی که حتی افراد نیز به دلیل آن کشته شدهاند. این مسائل به ویژه در نسل جوان بیشتر است. در واقع آنها درکی ندارند که اگر انتقام پر رنگ شود برای هر دو نفر گران تمام میشود.
بنابراین باید مسائل فرهنگی از جمله صبر و حوصله را در شهروندان تقویت کنیم تا اگر حقی هم از ما ضایع شد حاضر به گذشت باشیم. این در حالی است که نحوه رانندگی افراد ریشه در مسائل شخصیتی دارد که باید بر آن هم متمرکز شود تا رانندگی اصولی در میان شهروندان باب شود.