استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی در سخنرانی خود با عنوان « استقلال دانشگاه؛ رهیافتی مبتنی بر جامعهشناسی معرفت» گفت: دانشگاه ما که برآمده از متن اجتماعی ما نبوده و بر مبنای ضرورتها و کارکردهای اجتماعی که به صورت «بین نهادی» تعریف میشود، شکل نگرفته است، در هر دورهای، به صورت خاصی از یکی از این الگوهای مطرح شده تحقق پیدا میکند.
به گزارش عطنا، اسماعیل عالیزاد، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، سهشنبه 26 بهمنماه، در همایش «استقلال دانشگاهها، چالشها و راهبردها» در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی، با پرسش از «چه» آغاز کرد و گفت: اینجا میخواهم از سنت هایدگری استفاده کنم. در این سنت، وقتی کسی میخواهد یک پدیده، یک ماهیت و یا یک امری را بررسی کند به سرشت ماهیت آن میپردازد و پرسش آن از «چیستی پدیده» است، بنابراین ما هم این پرسش را از دانشگاه و استقلال دانشگاه مبتنی بر چیستی آغاز میکنیم.
او با بیان اینکه «باید بدانیم ماهیت و سرشت این مسئله در چیست»، افزود: این سنت قدما است که در مواجه با یک پدیده میخواهند یک رویکرد دانشمحور را اتخاذ کنند و این پرسش را مطرح کنند، لذا از قدیم تا به امروز کماکان دانش بشری وامدار چنین سنتی بوده است.
این استاد دانشگاه بعد از آن، به طرح این سوال پرداخت که دانشگاه و «استقلال دانشگاه چیست» و گفت: البته این پرسش در ظاهر خیلی ساده است، بسیار روشن با یک دیکته و املای خیلی ابتدایی و ساده، ولی در دل پیچیدگیهای درونی خود را دارد.
عالیزاد خاطرنشان کرد: یکی از پیچیدگیهایی که این مفهوم دارد، این است که از چه حوزه معرفتی این پرسش مطرح میشود و پاسخ آن نیز در چه حوزه معرفتی برآورده میشود.
او پژوهش خود را «رهیافتی مبتنی بر جامعهشناختی معرفت» عنوان و اظهار کرد: خیلی مختصر در مقام شاگردی عرض میکنم، یک تعریف کوتاه از جامعهشناسی معرفت داشته باشیم که اساس آن تحلیل چیستی است و چیستی رابطه بین آگاهی و خاستگاه اجتماعی آن، آگاهی است.
عالیزاد افزود: «آگاهی دانش» در واقع به عنوان یکی از صورتهای آگاهی که محصول جهان اجتماعی است و نوع ارتباطی که با جهان اجتماعی میگیرد موضوع اصلی حوزه جامعه شناسی معرفت است.
او یادآور شد: در واقع این پیوند بین زمینه و متن است که تحت عنوان دانش از آن نام میبریم از این منظر دانش به عنوان یک برساخت اجتماعی و انسانی معرفی میشود که در مکانیزمهای مختلفی خلق و بسط پیدا میکند و همواره در زمینه برساخته شدن خود معنادار میشود، اگر ما از این زمینه جدایش کنیم نمیتوانیم معنایی برای دانش تلقی بکنیم.
او با ورود بحث خود به مسئله دانشگاه به عنوان محل این دانش و معرفت، گفت: دانشی که اینجا مطرح است، پاسخی به یک مسئله، واکنشی به یک ضرورت و یا امر درونی ماندگاری میشود نسبت به شرایط نظری خاصی که تولید شده است و برحسب این شرایط نسبت و چیستی آن با امر بیرونی و همچنین چیستی دانش شکل گرفته با آگاهی رایج به نوعی به شاخهها و مباحث آن تقسیم میشود.
عالیزاد تصریح کرد: در این رویکرد امری اجتماعی میشود که مهمترین مولفه مرتبط با دانش را داشته باشد، مولفهای که از یک طرف سازنده شاخههای آن و از طرف دیگر در یک رابطه متقابل با آن است و از وجود این آگاهی بهره میبرد، بهرهای که میتواند در جهت مثبت و یا منفی باشد.
استاد دانشکده علوم اجتماعی که درباره ماهیت معرفتشناختی «دانشگاه» سخنرانی میکرد، این حوزه را با شرایطی مواجه دانست و افزود: در یک شرایطی که زمینه اجتماعی بسیار تعیین کننده است، یک رابطه متقابل با «دستگاه برسازنده دانش» که به نوعی روند خلق، بسط و گسترش و گاهی اوقات افول آن را تحت تاثیر قرار میدهد، ظاهر میشود.
او ادامه داد: پس، از این منظر ما با یک «ساخت اجتماعی» مواجه هستیم که نوع خاصی از آگاهی و دانش را دنبال میکند که ضرورتاً معناداری خود را در ارتباط نهادی بین این امر اجتماعی مییابد که وقتی در این کانتکس صحبت میکنیم یک امر اجتماعی شکل میگیرد و این دانش در دل یک «رابطه» پدید میآید پس دانشگاه هم در یک فضای ارتباطی شکل میگیرد اما کدام فضای ارتباطی؟
عالیزاد این فضا را یک فضای ارتباطی «نهادی» دانست و ادامه داد: بنابراین اگر مصدر تولید علم را تحت عنوان نهاد دانش و آگاهی نام ببریم، ماهیت، وجود و فعالیت آن کاملا بستگی به ارتباط نهادی دارد که با سایر نهادهای اجتماعی برقرار میکند.
او تاکید کرد: اساساً زایش آن محصول یک ارتباط نهادی است، تداوم و بقای آن همین است و این در واقع به یک نحوی مستلزم و تعیینکننده بقای نهادهای دیگر میشود، در این رابطه دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی باید تبدیل به یک نهاد مولد شود، در واقع باید تولیدی داشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی این تولید را همان دانش و معرفتی که محصول این نهاد دانشگاهی است، خواند و اضافه کرد: با تولید این محصول است که بده-بستان نهاد دانشگاه با نهادهای اجتماعی شکل میگیرد.
او ادامه داد:ضمن احترام به آرای بسیاری از کسانی که از گذشته تا کنون وقتی صحبت از استقلال دانشگاه میشود، نهاد مستقل را به یک نهاد بیارتباط تقلیل میدهند، چشمانداز ماهیتی و معرفتی دانشگاه در واقع خط بطلان سختی بر آرای مذکور در زمینه استقلال دانشگاه میکشد، چون اگر ارتباط را از این نهاد یا هر نهاد دیگر بگیرند در واقع همه ماهیت و سرشت آن زیر سوال میرود.
عالیزاد با بیان اینکه دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی محصول زیستجهان اجتماعی است، اظهار کرد: یک نکته فرعی دیگر و بسیار مهمی که باید به آن توجه شود این است که آیا این نهاد اجتماعی، مبتنی بر اقتضائات تاریخی و اجتماعی که شکل میگیرد، قابلیت بسط به سایر زمینهها را هم دارد یا خیر؟ آیا به زمینهای نیاز ندارد که نهادهای اجتماعی بتوانند از معرفتی که تولید کردهاند، متناسب با اقتضائات خود استفاده کنند؟
او ادامه داد: پاسخ این پرسش از سوی خیلیها مشخص شده است، هر نهادی برآمده از این اقتضائات است و ما وقتی که به لحاظ تاریخی روند پیدایش، شکلگیری و گسترش نهاد دانشگاه را بررسی میکنیم کاملا این اقتضائات نهادی را در آن میبینیم ولی تفاوتهای آشکاری هم در آن هست.
این استاد جامعهشناسی با ذکر مثالی ادامه داد: وقتی ما صحبت از نهاد دانشگاه غربی در اروپا میکنیم کاملا این اقتضای نهادی جلوه میکند، در واقع نهاد آموزش عالی در حوزه غرب به طور خاص ذیل آن اقتضائات دوران جدید از دل کلیسای مسیحی پدید میآید و تحول پیدا میکند.
او افزود: در آن متن تاریخی که این نهاد اجتماعی متولد شده، مفهوم استقلال معنای ویژهای را برای دانشگاه دنبال میکند، طوری که استقلال خود را دارد و بر اساس یک رویکرد سلبی نسبت به کلیسا تعریف میشود که اساساً بسیاری از شاخصهای این نهاد جدید هم از همین رویکرد سلبی خودشان را پدید میآورند.
عالیزاد در ادامه گفت: برای همین است که وقتی به لحاظ تاریخی ماجرا را دنبال میکنیم، اولین وهله از دانشگاههایی که پدید میآید دانشگاههای «الهیاتی» هستند که ناشی از شکلگیری یک دوگانگی است، از یک طرف هنوز کلیسا دارد حدود معرفتی آنها را تعریف میکند و از سوی دیگر این اختلاف شکل میگیرد که از کجا میتوان نسبت خود را به عنوان «دانشگاه» از آن جدا کرد.
او با بیان سیر تاریخی این دوگانگی ادامه داد: وقتی جلوتر میآییم ، به دورهای میرسیم که دوران روشنگری است، یعنی دورانی که در آن، محوریت «عقل خودبنیاده» آن چیزی را دنبال میکند که در واقع کاهش دادن سیطره امر ایمانی به نفع امر معقول آزادی و استقلال آکادمیک است.
عالیزاد با اشاره به اینکه این دوره را کارل یاسپرس، «دانشگاه ناپلئونی» نام نهاده است، یادآور شد: با بررسی اقتضائات زمانی این دوره پی میبریم که این دوره، همان زمانی است که دولت_ملتها در اروپا در حال شکلگیری هستند و آنجا این تقاضا به طور اخص این است که دانشگاه نهادی خدمتگذار در جهت مقاصد دولت_ملتهای مدرن باشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در دوره بعد، این رویکرد دوباره با یک حرکت تاریخی به چالش کشیده میشود، توضیح داد: در این زمان، در حوزه آلمان و پروس که شاهد بحرانهای وحدت وجودی هستیم بر روی دانشگاهی تاکید میشود که رسالت و ماموریت اصلی آن فقط «حقیقتجویی» است و رفته رفته با سیطره ایالات متحده در بحث صنعتی شدن، این رویکرد عوض میشود و به سمت دانشگاهی میرود که خود قرار است به نحوی نهاد اقتصادی و مکمل و یاریرسان سایر نهادها باشد تا بتواند بر مبنای یک اسطوره سیزیفی در به جریان تولید و بازتولید سرمایه داری تاثیر بگذارد.
او با اشاره به سلطه کمونیسم و تفکر سوسیالیسم در جبهه شرقی جهان، اقتضائات خاص برای نهاد دانشگاه در این دنیای فکری را نیز چنین برشمرد: در تمام این الگوها و ایدههای دانشگاههای مختلفی که شکل میگیرد این رابطه نهادی دانشگاه و برآمدن از اقتضائات محیطی کاملا نمایان است.
عالیزاد سپس به دانشگاههای ایران پرداخت و گفت: در جامعه مدرن ما، به زعم خیلی از کسانی که تا کنون تحقیق کردهاند و همین امروز هم فرمایشات خیلی از بزرگواران را شنیدیم، و مطمئناً سخنان آقای فراستخواه (اینجا بخوانید) در این جلسه به نحوی، مؤید همین عرض بنده است که با رویکردی از نوع دیگر زمینههای اجتماعیمان با یک امر وارداتی مواجه هستیم.
او افزود: دانشگاه ما که برآمده از متن اجتماعی ما نبوده و بر مبنای ضرورتها و کارکردهای اجتماعی که به صورت «بین نهادی» تعریف میشود، شکل نگرفته است، در هر دورهای صورت خاصی از یکی از این الگوهایی که نام بردم تحقق پیدا میکند.
عالیزاد با اشاره به سخنان دکتر فراستخواه درباره پیدایش دانشگاه تهران و قبل از آن، تاسیس دانشسرای آموزش عالی، تاکید کرد: دقیقا اقتضای الگوی ناپلئونی پیدا میکنیم و نکتهای که اشاره داشتند به این که دانشجویانی میخواهند به خارج بروند و برگردند و آن چیزی را که توصیه میشود بیاموزند، دقیقا با الگوی دانشگاه ناپلئونی انطباق دارد که قرار است دانشآموختگان خدمترسان دولت_ملتی باشند که استارت شکلگیری آن در ایران خورده است.
او با بیان اینکه در دوره پهلوی دوم الگوی امریکایی ملاک شد، ادامه داد: به هر حال، هر چه جلوتر میآییم با یک اختلاط الگوهای دانشگاهی مواجه هستیم و چون ربطی براساس آن اقتضائات تاریخی اجتماعی برقرار نمیشود، اساسا پیگیری و دنبال کردن مفهوم استقلال در اینجا مخدوش شده و نه میتوان ردپایی از آن دنبال کرد نه میشود نسبت به آینده آن خوشبین بود، اما همین مسئله شاید اینگونه در ذهنها متبادر شود که لابد هیچ وضعیت و موقعیتی را نمیتوان متصور شد و این سوال ایجاد میشود که پس کدام نقطه را ما میتوانیم به عنوان ایستگاه داشته باشیم و بر آن تمرکز کنیم.
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی با مروری بر تاریخ آنچه در «دانشگاه» غربی رخ داده از فصل مشترکی صحبت کرد که در آن، صحبت از دو محیط به میان میآید؛ محیط وابسته و محیط مستقل.
عالیزاد در اینباره تاکید کرد: دانشگاه مستقل متناسب با محیطی که در آن پدید میآید بحث استقلال و وابسته بودنش تعریف میشود.
او در جمعبندی سخنان خود، در اینباره گفت: بنابراین، فصل مشترک تمام الگوهایی که رخ داده، موفقیتهایی حاصل کرده و فراز و فرودهایی نیز داشته است، این است که محیط مستقل، محیطی تولیدکننده است و وقتی که صحبت از دانشگاه مستقل میکنیم بر اساس اقتضائات محیط مستقل، داتشگاهی مولد بر تولید دانش و آگاهی است.
او افزود: نهاد دانشگاه اگر بخواهد به عنوان یک محور و شاخص اساسی، استقلال را دنبال کند، در سه حالت مختلف میتواند وجه استقلالی خود را پی بگیرد، یکی در حوزه سطح روابط درون گروهی خود که رابطهای است که خود دانشگاه با زیرشاخههایش و سایر زیر شاخههای تولید معرفت و دانش از نوع علمی و دانشگاهی و بلکه از نوع صورتهای دیگر پیدا میکند.
عالیزاد نکته دو را این دانست که دانشگاه باید تولید معرفت را باید براساس کارکردهای نهادی با سایر نهادهای اجتماعی دیگر متناسب کند.
او درباره سطح سوم این بحث نیز تاکید کرد: دانشگاه در اقتضای جهان کنونی باید بتواند خود را همسو و سازگار کند، البته نه به معنای اینکه پیروی کند بلکه در گفتمان جهانی و جهانی شدن این کارکرد را بر عهده بگیرد.
این استاد جامعهشناسی اشاره کرد: بر اساس این رویکرد و بر اساس این نگاه، استقلال دانشگاه غیرممکن و بیمورد خواهد بود مگر اینکه اراده جدی برای حرکتی به آن سمتوسو داشته باشد.
او در پایان با اشاره به وارداتی بودن ماهیت نهاد دانشگاه هم تصریح کرد: این عمل به این دلیل وارداتی خوانده میشود، چون هیچ پیوندی با نهادهای آموزش و تولید دانش که در تاریخ این مرز و بوم بوده، ندارد.
او افزود: از این روست که ما در گذشته با صدور معرفت علمی مواجه میشویم و در واقع، همان موقع که هنوز با پروژه جهانی شدن مواجه نیستیم، داریم در مقیاس جهانی ایفای نقش میکنیم، ولی در دنیایی که امروز صحبت از جهانی شدن میشود، دانشگاه ما تاکنون نتوانسته وارد دیالوگ جهانی شود.