محمدعلی مهتدی، روزنامهنگار و کارشناس رسانه با اشاره به تجربههای امام موسی صدر در زمینه گفتوگو بین ادیان و مذاهب در لبنان، گفت: امام موسی صدر ترور را خسارات بزرگی میدانست و میگفت، آزادی حقِ روزنامهنگار است که جامعهاش باید به او پیشکش کند. آزادی خدمتی است به روزنامهنگار تا کار خود را به انجام رساند، و خدمتی است به جامعه تا همهچیز را بداند. صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی. آزادی، برخلاف آنچه میگویند، هرگز محدودشدنی و پایانیافتنی نیست. در حقیقت، آزادیِ کامل عینِ حق است. حقی است از جانب خدا و حدی بر آن نیست.
به گزارش عطنا، محمدعلی مهتدی، روزنامهنگار، پژوهشگر و کارشناس رسانه در نشست «گفتوگوهای ایرانی و عربی، اندیشهها، زمینهها و الگوها» در کمسیون تخصصی «رسانه و نقش آن در گفتوگوی فرهنگی ایران و جهان عرب»، یکشنبه 3 بهمنماه در سالن شورای دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، اظهار کرد: در این نشست میخواهم از تجربههای رسانهای در لبنان با تأکید بر فعالیت امام موسی صدر صحبت کنم.
وی با اشاره به اینکه این افتخار را داشتیم که همراه با امام موسی صدر باشم و حتی مصاحبهای نیز با او انجام دهم، بیان کرد: افتخار میکنم که در مسیر انسانی و اجتماعی وی فعالیت کردهام.
مهتدی افزود: امام موسی صدر که خداوند او را برای ما بازگرداند، شخصیتی فوقالعاده و کمنظیر در جهان اسلام است. هر صدها و شاید هم هزاران سال طول میکشد تا یک فرد مصلح و متفکر اسلامی بزرگ که در منطقه تاثیر زیادی دارد، بیاید.
وی با بیان اینکه صحبت از صدر و اندیشه او کار سهل و آسانی نیست، اظهار کرد: با توجه به طایفهگرایی سیاسی در کشور لبنان، صدر برای خود اهدافی را ترسیم کرد. اولین هدف هم این بود که به بزرگترین جریان مردمی در لبنان، شخصیت و هویت بدهد چون در حاشیه قرار داشتند.
این روزنامهنگار در همین رابطه، افزود: برای اینکه شرایط در این زمینه مهیا شود، صدر شروع به ایجاد ارتباط و گفتوگو با گروههای مختلف در لبنان کرد و به گفتوگو ایمان داشت.
وی با اشاره به اینکه صدر به فکر تمام گروهها در کشور لبنان از مسیحی گرفته تا مارونی بود، گفت: جنگهای فرقهای و مذهبی برای نابود کردن لبنان به راه افتاده بود و بسیاری از افراد به خصوص شیعیان در حاشیه قرار داشتند که امام موسی صدر تصمیم گرفت فضای تنگ و بسته سیاسی را شکسته و با ایجاد فضای گفتوگو و تعامل به تمام مراکز قدرت اعلان جنگ کرده و افکار عمومی را با پای کار آوردن مستضعفان به دست بگیرد.
مهتدی یکی از مهمترین اهداف امام موسی صدر در به وجود آوردن مقاومت لبنان را مقابله با متجاوزان صهیونیستی دانست و گفت: برای رسیدن به اهداف بزرگ که ابزار آنها گفتوگو و فهم مشترک است در اینجا نقش رسانهها مطرح میشود.
وی با بیان اینکه در لبنانِ دوران صدر رسانهها روزنامه، رادیو و تعدادی شبکه تلویزیونی بودند، اظهار کرد: او به رسانه برای آن که کلام و سخن حق را منتقل کند، ایمان داشت و معتقد بود احترام به رسانه، احترام به مخاطب است.
این کارشناس رسانه و پژوهشگر یادآور شد: جمله «رسانه یعنی جهاد» را نیز از امام موسی صدر شندیم و گفتند، رسانه یعنی جهاد که در آن مجاهد، کلمه حوق را در فضا و افکار عمومی منتشر میکند.
وی با اشاره به اینکه صدر به عنوان یک مرجع مسلمان و شیعه که در مکتب اهلبیت پرورش یافته بود، سخنرانیها و همایشهایی را در میان اهل سنت لبنان برگزار میکرد، گفت: برای مسیحیان در کلیسا سخنرانی میکرد و زمانی که صحبتهای او را گوش میدادند، گریه میکردند و میگفتند، او مسیح آخرالزمان است.
مهتدی با بیان اینکه امام موسی صدر به عنوان یک مرجع شیعی توانسته بود بر جامعه متکثر قومی و طایفهای لبنان تاثیر بگذارد، افزود: کشور لبنان با ساختار مذهبی و دینی خود یک نمونه خوبی برای جهان است که میتوان با گفتوگوی ادیان و تمدنها، خشونت و جنگهای ویران کننده را از میان برد.
وی معتقد است، امام موسی صدر از رسانهها آن زمان شامل روزنامهها، رادیو و تلویزیون برای گفتن سخن حق و رساندن آن به گوش مخاطب بدون در نظر گرفتن مذهب و دین آنها استفاده میکرد.
مهتدی به روزنامه «الحیات» در دهه 60 میلادی که سردبیر آن مرحوم «کامل مروه» بود که در قرن گذشته ترور شد، اشاره کرد و گفت: تروریستها وارد دفتر مروه شده و او را به رگبار گلوله بستند.
وی در هیمن رابطه اضافه کرد: امام موسی صدر ترور او را خسارات بزرگی میدانست و میگفت، اینکه یک روزنامهنگار ترور شود، انتقام گرفتن از سخن و اندیشه است.
این روزنامهنگار سخنانی از امام موسی صدر که در مراسم ختم کامل مروه ایراد شده بود را برای جمع حاضر خواند که به شرح زیر است.
پنجاه سال پیش( ١٩۶۶میلادی) کامل مروه سردبیر و موسس روزنامه الحیات درلبنان ترور شد. امام موسی صدر به مناسبت هفتمین روز شهادت او سخنرانی کرد. این سخنرانی در کتاب ادیان در خدمت انسان، چاپ دوم، ۱۳۹۲، از مجموعه کتابهای «درقلمرو اندیشۀ امام موسی صدر» چاپ شده است. این سخنان که در پاسداشت مقام روزنامهنگار و آزادی است همچنان جذاب و تازه است:
«ابوجمیل، خدایت بیامرزد که در وفاتت، همچون دوران حیاتت، سترگ و برجسته بودی. از میان ما رفتی در حالی که در عرصة مطبوعات فعال بودی و در محراب مطبوعات به خونِ خود درغلتیدی.
برادران، مطبوعات محرابی است برای پرستش خدا و خدمت به انسانها و اگر از عهده وظایف خود بر نیاید، دامگهِ شیطان و مایه تخریبِ انسانیت خواهد بود. این عرصه از مهمترین و حساسترین میدانهای جهاد است، زیرا افکار عمومی را شکل میدهد؛ فرهنگآفرین است؛ خوراک روح را فراهم میآورد؛ مراحل جدید تکامل معنوی را پی مینهد؛ عواطف مردم را پیراسته میکند و آنان را به نیکی و راستی رهنمون میشود. مطبوعات با نظارت بر جامعه و ارکانِ آن و با جهتدهی به دولت و حاکمیت و نهادها و با مشارکت در ساماندهیِ اقتصاد و سیاست و کوشش در تصحیح امور جامعه، در حقیقت، به جامعه بشری و محیط انسانی نظم میبخشد و، به این ترتیب، خدمتگزار جامعه و فرد و انسانیت و، نتیجتاً، از ارکان کرامت بخشیدن به انسان و حفظ این کرامت است.
در این مجال بنا ندارم که مدح فرهنگ بگویم، آن هم نزد اهل فرهنگ و در سرزمین فرهنگ با مردمانی فرهنگی، بلکه میخواهم نکته مهمی را درباره حساسیت جایگاه مطبوعات، به خود و برادرانم یادآور شوم.
روزنامهنگار میتواند جامعهای صالح بیافریند. چون آنگاه که مقالهای منتشر میکند یا تحلیلی مینویسد یا تصویری را به چاپ میسپارد یا عنوانی را برجسته میکند یا به تفسیر رویدادی میپردازد، در حقیقت، در پیِ جهت دادن به فرد و جامعه است، و میتواند پدری راهنما و دلسوز و مخلص و هدایتگری فرزانه باشد، همچنانکه میتواند خیانتکار یا گمراهکننده یا تحریفگرِ حقایق و اندیشهها باشد.
برادران! مطبوعات از مهمترین میدانهای جهادی و از برجستهترین عواملِ تکوینِ انسانِ مدنی است. این جایگاهِ والا وظایفی در قبال جامعه بر عهده اصحاب مطبوعات میگذارد، همانطور که وظایفی در قبال اینان بر عهده جامعه مینهد. وظیفه اینان در قبال جامعه جهتدهی و روشنگری و خیرخواهیِ مخلصانه و بیشایبه است. حق آنان بر جامعه نیز همان برخورداری از آزادی و پشتیبانی و تأمین امکاناتی است که او را از فساد و انحراف مصون بدارد.
برادران! آزادی برترین ساز و کار برای بسیج کردن همه تواناییها و ظرفیتهای انسانی است. هیچکس نمیتواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، تواناییهایش را پویا و موهبتهای الهی را بالنده سازد. آزادی بهترین روش برای بهکار گرفتن امکانات بشری در راه خدمت به جامعه است. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوشگمانی به انسان و حال آنکه نبود آزادی یعنی بدگمانی به انسان و کاستن از کرامت او. کسی میتواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن میفرماید: «فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ الناسَ عَلَیها» فطرتی که پیامبرِ باطنی و درونی انسان است.
آزادی حقِ روزنامهنگار است که جامعهاش باید به او پیشکش کند. آزادی خدمتی است به روزنامهنگار تا کار خود را به انجام رساند، و خدمتی است به جامعه تا همهچیز را بداند. صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی. آزادی، برخلاف آنچه میگویند، هرگز محدودشدنی و پایانیافتنی نیست. در حقیقت، آزادیِ کامل عینِ حق است. حقی است از جانب خدا و حدی بر آن نیست.
آزادیِ حقیقی دقیقاً رهایی از عوامل فشار خارجی و عوامل فشار داخلی است. و به تعبیر امام علی (ع) : «مَن تَرَکَ الشَّهَواتِ کانَ حُرّا.» (آزاده کسی است که شهوت را ترک کند.) اگر بخواهیم آزادی را تعریف کنیم باید بگوییم که آزادی رهایی از دیگران و رهایی از نفْس است. اگر آزادی را اینگونه تفسیر کنیم، دیگر معتقد به حد و مرز برای آزادی نخواهیم بود. آزادیای که با آزادی دیگران تزاحم داشته باشد، در حقیقت، بندگیِ نفْسِ خویشتن و شهوتطلبی است. آزادی جهاد است. همان جهاد اصغری است که پیامبر گرامی جهاد با بیگانگان میداند و جهاد اکبری که جهاد با خویشتنِ خویش برای رهایی از شهوات است تا نظر روزنامهنگار خیرخواهانه و صادقانه و بیشایبه باشد. حق روزنامهنگار بر جامعه این است که برای او آزادی را تأمین و خاطرِ آسوده را تضمین کند، تا تحت تأثیر زرق و برقها و انواع فشارها قرار نگیرد. ادای چنین حقی، همچنین، خدمتی است به جامعه. بدینگونه جامعه به خود نیز خدمت و نقش حقیقی خویش را ایفا میکند، و از توان جهادگران خود بارور و بهرهمند میشود. بهراستی که آزادی والاترین شیوه برای بسیج کردن و شکوفا کردن قابلیتها و ظرفیتها و استعدادهای جامعه است و چنین حقی با آزادی ادا میشود.
برادران! روزنامهنگار نباید مورد اهانت و تحت فشار قرار گیرد، نباید به فقر و نداری بیفتد و نباید در معرض تهدید و ترور واقع شود. ترور بدترین و شکستخوردهترین روش برای نیل به هدف است، حال این هدف هرچه باشد. پیامبر خدا میفرمود: «الإیمان قید الفتک» (ایمان خونریزی را مهار میکند.) و نیز میفرمود: «مسلمان حیلهگری نمیکند، دستاورد آن هرچه باشد.» مسلمبنعقیل در کوفه دست به ترور عبیداللهبنزیاد نزد، هرچند میتوانست دور از دسترس دیگران او را در خانهای بکشد. مسلم از ترور روی میگردانَد و با این کار مسئولیتهای بسیار و نتایج ناگواری را که یکی از آنها کشته شدن امام حسین بود، به جان میخرد. هدف، هرچند بزرگ باشد، نمیتواند توجیهگرِ ترور باشد. فریبکاری و ناجوانمردی و ترور از دیدگاهِ دین، در نظرِ وجدان و در منطقِ انسان جرم است.
ترور بازتابهای خطرناکی در جامعه دارد که ابعاد آن محاسبه و پیشبینیشدنی نیست. خلافت اسلامی ـ که پیامآور نور و رحمت، منشأ خدمت و تعامل مثبت با مردم و پذیرای همه مسئولیتها بود ـ پس از ترورهایی که دامان خلفای آن و، پیش از همه، امام علی (ع) را در محراب عبادت گرفت، رو به ضعف و سستی نهاد. این ترورها سمت و سوی خلافت را از راه مستقیم منحرف ساخت.
پس از آن، خلیفه در حریمهای بسته جای گرفت و از دسترس مردم دور شد. خلافت به سلطنتی وحشی و حکمران به مالکالرقاب تبدیل گشت. بیتالمال مسلمانان به خزانه حاکم و ارتشِ مدافعِ وطن به گاردِ شخصیِ امیرِ حاکم تغییرِ ماهیت داد. ترور حاکمان و رهبران را از دسترس مردم دور میکند و رهبران را به انزوا میراند و خیرخواهان جامعه را از مردم میگیرد. در این فاصلهگرفتن از جامعه خطری بنیادین نهفته است، زیرا حاکمان، بهطور مستقیم، از وضع و حال مردم آگاه نمیشوند و شکایتهای آنان را نمیشنوند و گمگشتگان جامعه را هدایت نمیکنند و منحرفان را به راه راست برنمیگردانند. لذا زمامداران، بیرون از متن جامعه، در معرض تملق و چاپلوسی قرار میگیرند و راه بر کسانی که اشتباهات آنان را بکاوند و بنمایانند بسته میشود و، به این طریق، به انحراف و سرکشی و استبداد سوق داده میشوند.
این فاصله در دلهای مردم تصوری وهمآلود و ابهامآمیز ایجاد میکند، بهطوریکه مردم حاکمان را تافتهای جدابافته دانند و به آنان گمان بد برند یا از آنان بتی سازند که به جای خدا پرستش شوند. در هر دو حالت، اعتماد از بین میرود و شهروندان تحقیر میشوند و محکوم و زیردست تلقی میشوند و حاکم سرور و ارباب به حساب میآید، و در هر دو حالت انحراف پیش میآید. به همه این مصیبتها در عهدنامه امام علی (ع) به مالک اشتر اشاره شده است؛ آنجا که حضرتش مالک را از فاصله گرفتن از مردم و حجاب قرار دادن میان خود و مردم نهی میکند.
برادران! ترور ناهنجاریِ اجتماعیِ خطرناکی است، زیرا مردم را از تعامل با رهبرانشان باز میدارد. ترور خطرناک است، زیرا در چنین وضعیتی، محاکمه و صدور حکم و اجرای آن تنها در دست یک نفر قرار میگیرد، و آن یک نفر چهبسا به راه خطا رود. اگر این راه باز شود، دیگر ممکن نیست که عدالت در جامعه حکمفرما شود. بر حامیان و نگهبانان جامعه است ـ اگر جامعه را نگهبانانی باشد ـ که پدیده ترور را به صورت ریشهای و نهایی درمان کنند.
خدایت بیامرزد ابوجمیل، تو مرگ را پذیرا شدی، ولی مرگ هرگز فنا و نابودی نیست. مرگ، در نظر مؤمن، انتقال از زمین به آسمان و از محدودیت به لایتناهی است. مرگ شکستن زنجیرهاست. آیا به این گفته قرآن کریم ایمان نداریم که: «الَّذی خَلَقَ المَوتَ و الحَیاةَ لِیَبلُوَکُم» پس مرگ آفرینش است نه نابودی، زندگانی واقعی تنها پس از مرگ است.
پدیده مرگ و حیاتِ پس از آن عین تحول و پیشرفت و تکامل است. هیچ تحولی بدون مردن صورت نمیگیرد. تکامل حقیقی انسان تنها در پرتوِ گذر کردن از مرحلهای تحقق مییابد که در آن میزید. تبدیل سلولهای بدن انسان به اندیشه و فکر تنها پس از مرگ شدنی است. مرگ راه کمال و مقدمه تحول و مایه جاودانگی و راه کشفِ حقیقت است.
خدایت بیامرزد ابوجمیل، و به خاندان و خویشان و همکاران و علاقهمندان و شهروندان و وطنت صبرِ جمیل عنایت فرماید و الهامبخشِ آنان در آفرینشِ زندگیِ برتر، از دل مرگ تو باشد».
مهتدی در پایان با بیان اینکه رسانهها در قبال جامعه و مسئله آزادی وظیفه جهادی دارند، بیان کرد: آخرین سخنان امام موسی صدر در خصوص ترور نشان میدهد که در دین اسلام چیزی به نام ترور نداریم. ترور در تاریخ فکری فقه اسلامی توجیهی ندارد و حرام شرعی است.
گفتنی است این کمیسیون در راستای سلسله کمیسیونهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ایران با همکاری دانشگاههای شهید بهشتی، فردوسی مشهد، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشگاه الزهرا (س) و دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین از دوم و پنجم بهمنماه امسال در ایران برگزار شد.