سیستم بانکی به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصادی در تمام کشورهاست که در قالب یک جریان هدفمند و با نظارت بانک مرکزی آن کشور به نوعی در خدمت تولید و ایجاد اشتغال آن منطقه خواهد بود.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه جام جم، این در حالی است که لازم است به این معادله مرسوم درباره نظام بانکی، در کشورمان با استفاده از نظرات کارشناسی و علمی، روح تازهای دمیده شود.
این مهم از آنجا نشأت میگیرد که با نیمنگاهی به روند و عملکرد سیستم بانکی درمییابیم سیستم بانکی ایران امروز با دو معضل بزرگ که یکی برونسازمانی است و دیگری مربوط به درون این سیستم ، در حال دست و پنجه نرم کردن است. مواردی که هرکدام میتوانند سرمنشأ بسیاری از مشکلات برای نظام بانکی باشند.
در بخش برونسازمانی، عمده مشکل مربوط به عملکرد دولتهاست، چون همواره دولتهای مختلف به نظام بانکی کشور همانند یک قلک نگاه کرده و از آن انتظار دارند تا تمام نیازهای منطقی یا غیرمنطقی دولت را تأمین کند.
از سوی دیگر تعیین مدیران عامل و هیات مدیره اغلب بانکها به گونهای است که باعث جلوگیری از استقلال و ابتکارعمل در این سیستم میشود. این مشکل برونسازمانی باعث شده تا بیشتر مدیران عامل در بانکهای مختلف به نوعی مجری سیاستهای بالادستی بوده و تقریبا هیچ یک نمیتوانند خط مشی اقتصادی و دقیقی برای بانک تحت مدیریت خود داشته باشند.
اما بخش دیگر مشکلات مربوط به تسهیلات تکلیفی است به گونهای که اغلب این تسهیلات، خارج از اصول اقتصادی و بدون بازگشت بوده و اکنون عاملی شده برای افزایش قابل توجه بدهیهای معوق، تا جایی که قدرت وامدهی و تزریق نقدینگی مورد نیاز تولید را از بانکها گرفته است.
اما در بخش درونسازمانی اگر به جایگاه تولید داخل کشور توجه داشته باشیم، میبینیم در حال حاضر تولید به علت مشکلات فراوان، سودآور نیست و بانکها به ورود در این عرصه هیچ تمایلی ندارند. به صورتی که تسهیلات بانکی معمولا در اختیار بخشهایی قرار خواهد گرفت که برگشت سریع و با نرخ سود بالا داشته باشد؛ چون بانک به حضور در مراودهای که آینده آن مشخص نیست، تمایلی نخواهد داشت.
در کنار تمام این موارد لازم است به جایگاه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نیز اشاره داشته باشیم، چون بهرغم اینکه این بانک باید تعیینکننده تمام سیاستهای پولی وبانکی ایران باشد،هیچ تحرک قابل قبولی از آن دیده نمیشود به این دلیل که رئیس اصلیترین نهاد مالی و پولی کشور نیز باید به خواستههای دولتی پاسخ دهد.
به همین دلیل اگر به دنبال دمیده شدن روح تازه در نظام بانکی ایران هستیم و میخواهیم توانمندی این بخش در اختیار تولید قرار گیرد، لازم است اقداماتی انجام شود:
1. تربیت کارشناسان متخصص و مجرب برای رسیدگی به امور بانکی بر اساس اصول اقتصادی و بینالمللی.
2. مستقل شدن بانک مرکزی از دولت و سیاستگذاری بر اساس وظایف یک بانک مرکزی مستقل با جایگاه اصولی و منطقی که در تمام جهان برای بانک مرکزی تعریفشده است.
3. تعیین مدیران عامل بانکهای کشور با توجه به تخصص و توانمندی نه از طرف دولت و نیز از سوی بانک مرکزی.
4. از بین رفتن تسهیلات تکلیفی که منابع بانکی را در بخشهایی بلوکه کرده که عموما بدون بازگشت هستند.
ابوالقاسم حکیمیپور- عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی