مجيد رضاييان، استاد علوم ارتباطات و روزنامهنگاري و از بنيانگذاران روزنامه ايران است. او در سال ١٣٧٣ سبك تازهاي را به عنوان «سبك خبري - گزارشي» به جامعه روزنامهنگاري معرفي كرد. او در جلسهاي كه صبح پنجشنبه هفته گذشته در يكي از كلاسهاي دانشكده خبر دانشگاه آزاد برگزار شد به بررسي نگارش گزارش تحقيقي و موانع آن در ايران پرداخت.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه اعتماد، امروزه دنيا در برابر پرسشي فلسفي روبه رو است كه روزنامهنگاري بايد به آن پاسخ دهد. اينكه آيا روزنامهنگاري بايد تابع تكنولوژي باشد يا اينكه با آمدن وب، تكنولوژي بايد تابع انسان باشد؟ بسياري از مكاتب ارتباطي و نظريات جهانشناسي به اين پرسش پاسخي ندادند و تنها از دهه ٧٠ تا به حال به آن پرداختهاند. سوال ديگري كه مطرح است اينكه آيا روزنامهنگاري وظيفه دارد كه به پرسشها پاسخ دهد يا اينكه بايد طرح پرسش نيز بكند؟ ما در روزنامهنگاري دهههاي گذشته تا حالا با موانع مختلفي مواجه بودهايم و روزنامهنگاران با تامل بسيار زيادي با آن برخورد كردهاند. اما آنچه مهم است اينكه همهچيز براساس قانون اتفاق نيفتاده و اين يك واقعيت است. اگر ما رسانه را پذيرفتيم بايد بپذيريم كه از داخل آن گزارش تحقيقي هم بيرون ميآيد. اگر روزنامهنگاري پذيرفته شود پرسش هم پذيرفته ميشود و به دنبال آن نقد نيز پذيرفته ميشود. اما اگر نقد را بپذيريم رسانه بازتاب گرا نداريم. آن وقت است كه روزنامهنگاري تحليلي به ميان ميآيد. وقتي اين پرسش به رسميت شناخته شود پاسخ به آن نيز به رسميت شناخته خواهد شد. در روزنامهنگاري كسي هم قد و اندازههاي هابرماس نداريم. اما ريشه حرفهاي او مگر در حرفهاي ارسطو نيست؟ مگر ارسطو چه گفت؟ رساله نمايش ارسطو عملا همان رساله سياست است. يعني سن پايين است و تماشاچيها (كنشگرها) در عرصه اجتماع، سياست و فرهنگ و امنيت در طبقات اين تئاتر نشستهاند و در حال نظارت مستقيم هستند.
ما در روزنامهنگاري ژانر، فرم و استايل داريم. روزنامهنگاري ٦ فرم دارد و ادبيات در همه علمها تابع يك فرم است. در واقع روزنامهنگاري يك علم ميان رشته است كه ادبيات در ٦ فرم بايد از آن تابعيت كند. ادبيات خبر، ادبيات گزارش خبري، ادبيات گزارش، ادبيات مصاحبه در دو نوع، ادبيات يادداشت سرمقاله، ادبيات مقاله نقدي. فرم در روزنامهنگاري تابع ديدگاهي جامعتر و بالاتر است. اگر شما وارد گزارش تحقيقي شويد بايد مباحث فلسفي عمدهتري را پذيرفته باشيد. اگر شما ٣٥ سال قبل از انقلاب و ٣٥ سال بعد از انقلاب را جمعبندي كنيد نميتوانيد سه گزارش تحقيقي قدرتمند كه در ايران جريانساز بودهاند را مانند واترگيت و اسپات لايت نام ببريد. اين دو گزارش جرياني را در كشور جهان سومي مانند ايران تغيير دادهاند. در اينكه روزنامهنگاري تحقيقي چيست، مناقشه است، بعضي ميگويند ژانر است و واكنشي است در برابر روزنامهنگاري توسعه بعد از جنگ جهاني دوم. بعضيها هم گفتهاند كه فرم بوده است. يعني گزارش تحقيقي فرمي است كه تابع ژانر است. البته ما هر دو را قبول داريم. ما در روزنامهنگاري تحقيقي چيزي به نام انعكاس رويداد نداريم. بلكه به دنبال كشف رويداد هستيم. اين دو با هم بسيار متفاوت است. ما در گزارش تحقيقي رابطه ميان رويدادها را به دست ميآوريم. در تعريفي كه «گلاسر» از گزارش ارايه ميكند، ميگويد: «مبناي اصلي گزارشها بايد معيارهاي اخلاقي باشد» اما بايد ديد چرا آنها ميگويند گزارشگر تحقيقي وجدان بيدار جامعه محسوب ميشود. آنها معتقدند كشف حقايق يا پرده برداشتن از فسادها با عنصر جستوجوگري امكانپذير است. سه عنصر هم براي آن در نظر گرفتهاند. اما از ديد من مبناي گزارش تحقيقي با پرسشگري آغاز ميشود و مبناي آن سوال پرسيدن است. در روزنامهنگاري فرمها از نگاه فلسفي يا رويداد محور هستند يا سوژه محور. گزارش تحقيقي از سه عنصر تشكيل شده است. پرسش، جستوجو و افشا. به اين مفهم كه پرسش و جستوجوگري كه به افشا منتهي ميشود. بستر گزارش تحقيقي آزادي بيان است. براي رسيدن به «آزادي بيان» بايد اول «آزادي انديشه» داشت بعد «آزادي اطلاع» و در آخر «آزادي انتخاب» داشت. آزادي بيان از تقارن اين سه آزادي به وجود ميآيد. آزادي انديشه يعني اينكه تفكر من در برابر تفكر ديگري محترم است. چون ديدگاهها يكي نيست. آزادي اطلاع يعني اينكه اطلاعات بايد در دسترس باشد. آزادي انتخاب اين است كه من حق دارم ميان انديشههايي كه وجود دارد يكي را انتخاب كنم و اطلاعات آن نيز موجود است. اين سه در مجموع آزادي بيان را تشكيل ميدهند. گزارش تحقيقي زماني معنا دارد كه قانون هم باشد. من قانون را در گزارش تحقيقي از منظر تمركز قدرت و اينكه چگونه قانون با تمركز قدرت مقابله ميكند بررسي كردهام. جايي كه تمركز قدرت است قانون شوخي است و آنجا كه تفكيك قدرت است قانون معنا پيدا ميكند. قانون حوزههاي مختلف را به هم متصل و مناسبات را با هم تنظيم ميكند. روزنامهنگار معتقد است كه همه جا بايد قانون باشد و بيقانوني و هرج و مرج بد است. اگر قانون درست اجرا شود روزنامهنگار هم ميتواند كارش را انجام دهد. وقتي به تاريخچه روزنامهنگاري برميگرديم ميبينيم كه روزنامهنگاري توسعه بعد از جنگ جهاني دوم اتفاق افتاد. قرن بيستم ٥٠ سالش در جنگ جهاني و ٢٠ سالش در جنگ سرد گذشت، اما توسعه وجود داشت و بينهايت رشد كرد، بيست سال از آن هم كه جهان وب بود. ٣٠ سال بعد از جنگ جهاني دوم اوج شكوفايي توسعه در دنيا است كه در آن دوره روزنامهنگاري توسعه هم به وجود ميآيد. روزنامهنگاري تحقيقي واكنشي است كه به روزنامهنگاري توسعه داده ميشود. چون توسعه در همه جاي جهان از نظر مفهوم دو آسيب فساد سياسي و اقتصادي را با خودش ميآورد. در مكاتب انتقادي يك ايراد جدي كه به روزنامهنگاري توسعه وارد ميكردند اين بود كه از آن به روزنامهنگاري همسو با حكومت ياد ميكردند. آن وقت بود كه مكاتب گفتند ما بايد روزنامهنگاري انتقادي در مقابل روزنامهنگاري توسعه داشته باشيم. روزنامهنگاري تحقيقي با واترگيت شروع شد. در اسپاتلايت نيز از مردم امريكا نظرسنجي شد و آنها گفتند تلخترين حادثه بعد از يازده سپتامبر براي ما افشاي فساد جنسي كشيشان بود كه توسط روزنامه بوستونگلوب اتفاق افتاد و در فيلمي به نام اسپاتلايت به تصوير كشيده شد. مردم امريكا گفتند ما بعد از افشاي اين حادثه به خانههايمان رفتيم و گريستيم. برايمان تلخ و دردآور بود. اين نمونهاي از گزارش تحقيقي بود كه به نتيجه رسيد. در اين پرونده ٩٠ كشيش حضور داشتند كه به يك نفر از آنها در هيچ جا اشارهاي نشده است.
اطلاعات در گزارش تحقيقي به دو قسمت اطلاعات پنهان و اطلاعات كتمان تقسيمبندي ميشود. اطلاعات پنهان مربوط به حوزههاي امنيتي است و ربطي به روزنامهنگار ندارد. اما اطلاعات كتمان مورد نياز روزنامهنگار است و حق قطعي اوست كه دنبال آن برود. اطلاعات كتمان به نوعي، اطلاعات آشكار است اما مسوولان يا افراد و نهادها حاضر به پذيرش آن نيستند. در گزارش تحقيقي اطلاعات كتمان مورد نياز است و سرنخ آن نيز وجود دارد اما نهاد، ارگان يا سازمان مربوطه حاضر به پذيرش آن نيست.
شرايط تحقق گزارش تحقيقي بر ٨ اصل استوار است. اول اينكه گزارش تحقيقي بايد تيمي برگزار شود چون شخصي امكانپذير نيست. در دو مدل بينالمللي آن نيز اين طور عمل شده است. در هر رسانه گزارشگر تحقيقي يك دبير و تيم مشخص ميخواهد. تيمي كه بتواند حوزههاي مختلف را پوشش بدهد. بهطور مثال يك حقوقدان بايد در اين تيم باشد تا بتواند اطلاعات حقوقي را به صورت درست در اختيار گروه قرار دهد. ما گزارشهاي تحقيقي ناكام داشتهايم. اما در يك مورد جزيي من به همراه گروهم عمل كرديم كه نتيجه بخش بود. ١٤ سال پيش به ما گفتند قبضهاي جريمهاي صادر ميشود كه دروغي است. يكي از شهروندان به روزنامه آمد و گفت: «من در محور خاش به زاهدان جريمه شدهام. ماشين پرايد دارم و همسرم معلم است. ما در كرج زندگي ميكنيم و فرصت نداريم تا چالوس برويم چه برسد به اينكه ما تا خاش برويم. او گفت ميتواند مستنداتي بياورد كه نشان دهد او در آن ساعت كجا بوده و چه ميكرده.» من تيمي آماده كردم و به آنها گفتم كه در صف پرداخت قبض جريمه بدون متخلف بروند و حرفهاي مردم را كه به خاطر قبضهايشان معترض بودند جمعآوري كنند. وقتي كارشان را انجام دادند به آنها گفتم كه در قالب روزنامهنگار به آنجا مراجعه كنند و خودشان را معرفي كنند. خلاصه قضيه تا آنجا ادامه پيدا كرد تا ما پايگاهي را پيدا كرديم كه افراد آخر شبها در آنجا قبضهاي دروغي پر ميكردند. من و دوستانم گزارش اين ماجرا را نوشتيم و آن را در روزنامه به عنوان تيتر يك كار كرديم. آن موقع خودم سردبير آن رسانه بودم. در آخر ماجرا معلوم شد كه مبلغ ١٠ ميليارد تومان مربوط به قبضهاي جريمهاي بود كه هيچ متخلفي نداشتند. تيتر گزارش را هم گذاشتم «قبضهاي جريمه بدون متخلف» طوري شد كه توانستم اين ١٠ ميليارد تومان قبض را باطل كنيم. گزارش تحقيقي حتما بايد با حضور سردبير باشد. چون بايد از اين تيم پشتيباني بسيار قوي انجام شود. اگر قطعات پازلهاي آن حتي در يك مورد به نتيجه نرسد گزارش ناتمام ميماند. آنچه مهم است اينكه در گزارش تحقيقي موانع و مشكلات بسيار زيادي وجود دارد و اين تنها مختص ايران نيست. بايد مدير رسانه را درگير كرد تا عوامل و فشارهاي دروني را بتواند متعادل كند. كسي كه گزارش تحقيقي را انجام ميدهد بايد به جنبههاي حقوقي آشنا باشد تا اطلاعات پنهان را با اطلاعات كتمان اشتباه نگيرد. مشاور حقوقي يا كسي كه اطلاعات حقوقي دارد در پيگيري يك گزارش تحقيقي يك الزام است. در گزارش تحقيقي بايد دقت داشت چون اطلاعات آشكار هم مانند اطلاعات كتمان ارزشمند هستند و نبايد از ديد مخفي شوند. يك گزارش تحقيقي خوب زماني ساخته ميشود كه اطلاعات پنهان آن در كنار اطلاعات آشكار آن باشد. اين را بايد با شناخت مديريت كرد. قلمي كه با آن گزارش تحقيقي نوشته ميشود با قلمي كه گزارش توصيفي يا تحليلي نوشته ميشود متفاوت است. در گزارش تحقيقي تخيل و ادبيات بايد قوي باشد اما در گزارش تحقيقي استحكام قلم مهم است. مهارت نگارش تحقيقي تداوم سكانسهاي موجود در آن است. چون اگر در جايي محل قرارگيري اين سكانسها باهم اشتباه شود، گزارش با نقص مواجه ميشود. ادبيات تسلط در گزارش تحقيقي و توصيفي به مهارت بستگي دارد. در گزارش تحقيقي بايد زمان زيادي را صرف كرد. بهطور پيوسته آن را دنبال كرد. اين قانوني است كه در همه جاي دنيا وجود دارد. بهطور مثال امسال گزارشي را شروع ميكنيد و در تابستان سال آينده به نتيجه ميرسيد. گزارش تحقيقي مداومت در صرف بودجه دارد. يعني زمان را طولاني ميكند و هزينه و بودجه را نيز افزايش ميدهد.
مبناي گزارش تحقيقي آزادي بيان است كه در مثلثي به اضلاع آزادي انديشه، آزادي اطلاعات و آزادي انتخاب تعريف ميشود. ما در ايران قانوني به نام انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات داريم. اين قانون نواقصي هم دارد و آن اينكه گردش اطلاعات آزاد است اما دسترسي به آن مشروط است. وقتي اطلاعات مشروط باشد گردش آن هم بهطور نيمه آزاد خواهد بود. اين قانون ايرادهاي زيادي دارد كه حقوقدانها آن را مطالعه كردهاند و درباره آن نظر دادهاند كه كاملا عالي است. در اين قانون وقتي صحبت از اطلاعات فردي ميشود راه فراري است براي اينكه اطلاعات شخصي مخدوش شود. شما وقتي از كسي درباره اطلاعات فردياش ميپرسيد، اين شناسه است كه شامل اسم و فاميل و كدملي ميشود. اما وقتي از او درباره اطلاعات شخصي او ميپرسيد شامل تحصيلات، تاهل يا تجرد، ميزان سلامت روحي و رواني، سرمايهاش، فعاليتهايش، مكانهايي كه در آن حضور داشته ميشود. گفته ميشود اطلاعات عمومي در موسسات عمومي آزاد است. پس در موسسات خصوصي تكليف چيست؟ جالب اين است كه ما بسياري از اطلاعات عمومي را داريم كه دولت آنها را به سازمان خصوصيسازي برون سپاري كرده است. حقوقدانها ميگويند اطلاعات عمومي به مرجع نگهدارنده آن نيست بلكه به ذات اطلاعات است. اين عبارت خيلي دقيق است. هرگاه موسسات عمومي اطلاعات را نگهداري كنند، عمومي است و هرگاه آن را نگهداري نكنند عمومي نيست. اطلاعات عمومي است چه موسسات خصوصي از آن نگهداري كنند و چه موسسات خصوصي.
گفتهاند اگر لازم شد خبرنگارها بايد منبع خبري خود را افشا كنند. اگر قرار است خبرنگارها مصونيت داشته باشند و بر مبناي مصونيت خبر را به دست بياورند منبع آن را هرگز نبايد افشا كنند. اگر او منبع خبر را افشا كند با يك شهروند عادي چه تفاوتي دارد؟ در قانون نبايد خبرنگار را به افشاي منبع مجبور كنيم. اگر اين كار را انجام دهيم براي خبرنگارها ايجاد محدوديت كردهايم. آن وقت گزارش تحقيقي هم معنايي ندارد. در چندين جاي قانون اين واژه را به كار برده كه گفته در اينجا فلان چيز آزاد است مگر اينكه قانون آن را منع كرده باشد. اطلاعات زماني آزاد است كه منعي براي آن گذاشته نشود. وقتي بگويند موسسات اطلاعات را منتشر كنند آن هم به شرط اينكه خودشان تشخيص بدهند يا به شرط آنكه قانون منع نكرده باشد، اين ميشود اطلاعات مشروط. يا ميگويند نهادهايي كه زيرنظر رهبري هستند اجازه دارند اطلاعات را بدهند اما به شرط آنكه ايشان اجازه اين كار را بدهد. هر منعي كه گذاشته شود با اصل ١٠٧ قانون اساسي مغايرت دارد. چون همه در برابر قانون يكسان هستند. اطلاعات مشروط نميشود اگر مشروط شد چه نهادها و موسسات عمومي و خصوصي باشند كه بگوييم بايد اجازه داشته باشند كه اطلاعات را آزاد كند يا اينكه قانون منع نكرده باشد، آن وقت گردش اطلاعات آزاد نيست. اين جايي است كه روزنامهنگار اين اطلاعات را ميخواهد و به دنبال آن است. اين نقصهاي ششگانه اين قانون است.
فقدان آموزش يكي ديگر از موانع گزارش تحقيقي در ايران است. به اين معني كه ما در ايران گزارشگر تحقيقي تربيت نكردهايم. از طرف ديگر گزارشنويس توصيفي نيز كم داريم. ما وقتي روايت تحقيقي خوبي از شب تا صبح در بيمارستان لقمان درباره خودكشي انجام ميدهيم؛ جامعه را تكان ميدهد. اينكه چه اندازه از اين خودكشيها با قرص برنج و در ميانگين سني زير ٣٥ سال انجام ميشود مهم است. اين آسيبها كم نيست اما گزارشگر ماهر ميخواهد. سياسي شدن فساد در ايران نيز يكي از موانع گزارشهاي تحقيقي است. به گزارشگر و روزنامهنگار مربوط نيست كه اين جناح است و اين فساد... ولي در ايران ميبينيم كه اين مانعي در گزارشنويسي است. ما در برابر برخي از فسادها سكوت كردهايم و در برابر برخي از فسادها بسيار سروصدا ميكنيم. تا وقتي كه در ايران با اين مشكل مواجه هستيم گزارش تحقيقي معنايي نخواهد داشت چون مبناي آن پرسشگري است تاحقيقت را كشف كند. هزينه سياسي و اقتصادي گزارش تحقيقي در ايران بسيار بالاست. هزينه سياسي بالاست چون روزنامهنگار از نظر شغلي در ايران مصونيت ندارد. تقريبا تمام روزنامهنگارها در رسانههاي مختلف اين گلايه را دارند كه آن طور كه بايد از آنها حمايت نميشود. مصونيت حقوقي يك خبرنگار مسووليت اجتماعي خبرنگار را به دنبال دارد. ما در درجه اول بايد به خبرنگار مصونيت بدهيم و بعد از او مسووليت بخواهيم. ضعف اقتصاد در رسانه نيز يكي از موانع گزارش تحقيقي است. در ايران اگر روزي از راه برسد كه يك رسانه روي پاي خودش بايستند آنوقت طليعه گزارش تحقيقي دميده ميشود. بهطور مثال ديگر فشار صاحبان آگهي به عنوان يكي از پايههاي فيلتر خبري وجود نخواهد داشت.
در پايان جلسه تعدادي از دانشجويان و علاقهمندان سوالاتي را مطرح كردند.
به نظر شما سهم رسانههاي ديجيتال به عنوان عاملي كه مخاطبها را از روزنامهخواني دور ميكند، چقدر است؟
تا به حال كه خيلي زياد بوده است.
درباره گردش آزاد اطلاعات در ايران چرا ضابطهاي وجود ندارد؟ چرا ارگانهايي كه براي دادن اطلاعات كم كاري ميكند مجازات نميشوند؟ مثلا گزارش اين كم كاري را به وزير اطلاعات بدهند؟ چطور است كه در قانون مطبوعات اگر روزنامهنگاري مرتكب نقصي ميشود او را محاكمه ميكنند اما برعكس اين نيست؟
موانع زيادي سر راه گزارش تحقيقي وجود دارد كه اين هم يكي از آنهاست. بهطور مثال رييس اتاق بازرگاني ما در اتاق ايران ميگويد بخش خصوصي به هيچ جايي نخواهد رسيد مگر آنكه اطلاعات اقتصادي شفاف شود. بعد گزارشي تهيه ميكنند و ميگويند كه در خاورميانه از هر سه شركت يك شركت رشوه ميدهد. و در هر سال يك ميليارد و ششصد ميليون دلار رشوه در خاورميانه ردو مبدل ميشود. فقط به خاطر اينكه اطلاعات اقتصادي شفاف نيست. آن وقت عدهاي معتقدند كه اگر اطلاعات اقتصادي شفاف شود اين اتفاق نخواهد افتاد. چرا ما بايد در كشور با واژهاي به نام رانت اطلاعاتي مواجه شويم؟ اما بارها ديده شده كه كسي با ١٠ ميليارد به اندازه دويست ميليارد كار ميكند. البته اين مشكل در اطلاعات سياسي كشور هم وجود دارد. مانند برخي حزبها كه قبل از انتخابات راه ميافتد و بعد از انتخابات ديگر وجود خارجي ندارد. چرا قانون كپيرايت رعايت نميشود تا اطلاعات علمي شفافيت پيدا كند؟
يك تحريريه ايدهآل را در نظر بگيريم كه ميتواند از لحاظ اقتصادي هزينههايش را تامين كند آيا در اين جامعه ميتواند به حياتش ادامه دهد؟
من معتقدم بايد در ايران به سمت گسترش انجمن آزاد روزنامهنگاري برويم و خبرنگارهاي آزاد را به رسميت بشناسيم.