هر روز، صبح قبل از شروع کار روزانه، تعدادی از سایتهای خبری ایرانی و خارجی را مرور میکنم. چند روز اخیر، احساس کردم که روند افت کیفی سایتها بسیار محسوس شده است. در این قضاوت من، این مسئله را هم لحاظ کنید که تقریباً با دستاندرکاران تمام سایتهایی که چک میکنم، رابطهی دوستی بسیار نزدیک دارم و احتمالاً سوگیری ذهنی مثبت، باعث شده که خیلی دیرتر از سایر مخاطبان، احساس نارضایتی کنم.
ترجیح میدهم به نام هیچیک از سایتها اشاره نکنم. اما روند مشخص است: سایتها به وضوح از شبکه های اجتماعی عقب افتادهند.
منظورم از عقبافتادگی، این نیست که مثلاً خبرهایی در شبکههای اجتماعی هست که در سایتها نیست (این یک واقعیت است که سایتها، محدودیتها و ملاحظات بسیار بیشتری دارند و این مسئله قابل درک است).
همچنین منظورم از عقب افتادگی، این نیست که سایتها خبرها را دیرتر از شبکه های اجتماعی منتشر میکنند. این هم مسئلهای اجتنابناپذیر است. پلتفرمهای اجتماعی – حتی اگر در فضای وب هم حضور داشته باشند – عموماً بر پایهی قابلیتهای موبایل شکل گرفته و توسعه یافتهاند و واضح است که پلتفرم اجتماعی موبایل محور، به ذاته، دقیقاً به علت موبایل بودن (قابلیت جابجایی بالا) هم در تولید محتوا و هم در مصرف محتوا سریعتر از وب است (هنوز، بخش قابل توجهی از محتوای وب، روی دستکاپ مصرف میشود و حتی در موبایل هم، مرورگرها عموماً اولین یا دومین اپلیکیشن مورد استفاده نیستند).
منظورم از عقب افتادگی این است که سایتهای خبری، یا به بازنشر اخبار شبکه های اجتماعی مشغولند و یا بر اساس میل و رغبت کاربران در شبکه های اجتماعی، موضوعات مورد بحث خود را انتخاب میکنند.
امروز اگر در چند کانال تلگرام عضو باشید و چند اکانت اینستاگرام را هم دنبال کنید، سایت های خبری به سختی میتوانند غذای جدیدی بر سر سفرهی شما بگذارند.
این مسئله را به صورت مطلق نمیگویم. اما در چند سایت خبری، تعداد خبرها و تحلیلهای «اختصاصی» در دو یا سه سال قبل را با امروز مقایسه کردم. در سایتهای خبری که بازدید چندصدهزارنفری روزانه دارند، به سختی میتوانید هر روز بیش از یکی دو مورد «خبر اختصاصی» یا «تحلیل اختصاصی» ببینید.
در اینجا میتوان دهها صفحه در مورد وضعیت جدید جهان، استفادهی روزافزون از موبایل و پیشی گرفتن سرچ موبایل از دسکتاپ و پیشنهاد ساختار AMP توسط گوگل و تعداد کاربران فعال شبکه های اجتماعی و محدودیتهای دولتی در سراسر جهان در نشر اخبار اشاره کرد و از ویکی لیکس تا کودتای ترکیه قصه روایت کرد.
به نظرم، چنین بحثهایی، لااقل در تخصص من نیست.
اما یک نکته را تقریباً مطمئن هستم. سایتهای خبری، اگر امید داشته باشند که در شبکه های اجتماعی هم، به همان جایگاهی که در وب داشتهاند دست خواهند یافت، به نظرم بیش از حد خوشبینانه است.
علتهایی که به ذهنم میرسد را تیتروار مینویسم:
سایتهای خبری، حتی در پلتفرمهای موبایل هم، به خاطر هویت و مسئولیت خود، تحت نظارت و کنترل بیشتری هستند و نمیتوانند بدون چارچوب، هر چه دلشان خواست بگویند (چنانکه این کار ارزشی هم ندارد. ما برای حرف زدن بدون چارچوب، سر چهارراهها میرویم و نه سراغ سایتهای خبری). به عبارتی، خودکنترلی بیشتری بر این سایتها حکمفرماست.
کانالها و اکانتها در پلتفرمهای اجتماعی، به شکلی چابک تر (Agile) اداره میشوند و سایتهای خبری در این زمینه، تجربهای ندارند و تازه باید یادگیری را آغاز کنند.
اکثر سایتهای خبری، درآمد خود را از تبلیغات کسب میکنند. اگر چه مردم ما نشان دادهاند که اساساً توجهی به اثربخشی تبلیغات ندارند و در زمینهی آتش زدن بودجههای تبلیغاتی، کمتر جامعهای به پای ما میرسد، اما فکر میکنم در فضای دیجیتال، این سنجش اثربخشی کمی مورد توجه قرار بگیرد (صرفاً چون سادهتر است. نه اینکه فهم ما از تبلیغات عمیقتر شده باشد). جابجا کردن مخاطب از سایت به موبایل یا از موبایل به سایت، نهایتاً یک بازی حاصلجمع صفر یا Zero-sum game است. قیمت تبلیغات – اگر چه با تاخیر – نهایتاً بر اساس اثربخشی تعیین میشود و اثربخشی هم، بر اساس تولید سرنخ یا Lead. در بلندمدت، اگر هم حضور در موبایل، درآمد تبلیغاتی ایجاد کند، احتمالاً حاصلجمع درآمد تبلیغاتی رشد چندانی نخواهد کرد (البته رشد موقتی در درآمد تبلیغاتی همیشه وجود دارد. اما بحث من پایدار بودن است. چند سال قبل قیمت تبلیغات محیطی در شهرهای اصلی کشور هم، به صورت مقطعی رشد کرد، اما نهایتاً نیمی از فضای تبلیغات محیطی امروز تهران، به شعرهای نو و کهنه و جملات و نصیحتهای موزون و ناموزون اختصاص یافته است و این یعنی در اثر افزایش کوتاه مدت قیمت، در بلندمدت ظرفیت مازاد ایجاد شده).
در اینجا ممکن است سایتهای خبری بگویند که پا در آب کردهاند و دما و شرایط را میآزمایند تا شاید به تدریج، مهاجرتی از وب به پلتفرمهای اجتماعی داشته باشند. اینکه چنین اتفاقی تا چه حد میتواند موفق باشد و آیا بازیگران موفق و جدید فضای خبری در پلتفرمهای موبایل، قرار است همان بازیگران موفق وب باشند، بحثی دیگر است که خارج از فضای این نوشتار است.
اما در پایان فقط دو نکته در ذهنم هست که دوست دارم روی آنها تاکید کنم:
اول اینکه در سطح جهانی که استفاده از شبکه های اجتماعی بسیار بیشتر از ما رایج است، هنوز سایتهای خبری بزرگ، با جدیت به فعالیت خود ادامه میدهند. اگر چه DNA محتوای آنها، جهشها و تغییراتی جدی را شاهد بوده است.
دوم اینکه انتظار بسیاری از مخاطبان، از سایتهای خبری، «افزایش توانایی تحلیل» است. این نیاز، از بین نرفته است. اگر چه شاید کسانی که این نیاز را حس میکنند کمتر شده باشند. اتفاقاً افزایش توانایی تحلیل، کاری است که پلتفرمهای اجتماعی در آن ضعیف هستند و ساختار آنها هم به شکلی است که نمیتوانند این نیاز را تامین کنند یا حتی با آن همراه شوند.
دیدهام که برخی دوستانم، در مواجهه با چنین بحثهایی، به سرعت سراغ محدودیتهای رسانهای در سایتها و از سوی دیگر باز بودن دست در پلتفرمهای موبایل میروند. اما فکر میکنم اگر در آینده، سایتهای خبری، اقبال مخاطبانشان را – بیش از امروز – از دست بدهند، منصفانه است که نداشتن استراتژی محتوا در دوران ظهور پلتفرمهای اجتماعی را به عنوان مهمترین عامل شکست خود (و نه صرفاً یکی از عوامل شکست خود) در نظر بگیرند.
منبع: متمم