قرن بیستم در حالی با یدک کشیدن لقب «عصر ارتباطات» به پایان رسید که دنیا قرن بیست و یکم را با پدیدهای نوظهور و تا اندازهای عجیب و غریب، در مقایسه با آنچه که تا آن زمان تکنولوژی برتر به حساب میآمد، آغاز کرد.
به گزارش عطنا، دکتر حمید فهیمی، مدرس دانشگاه درباره اهمیت و سیطره شبکههای اجتماعی در قرن بیستویکم در روزنامه ایران به چاپ رسانده است که متن کامل این نوشتار را در زیر با هم میخوانیم:
قرن بیستم در حالی با یدک کشیدن لقب «عصر ارتباطات» به پایان رسید که دنیا قرن بیست و یکم را با پدیدهای نوظهور و تا اندازهای عجیب و غریب، در مقایسه با آنچه که تا آن زمان تکنولوژی برتر به حساب میآمد، آغاز کرد. نه تنها دیگر تماس تلفنی، گوش دادن به نوای رادیو، تماشای تصاویر متحرک در تلویزیون و مکانیزمهایی از این دست مسأله چندان عجیبی بهشمار نمیرفت بلکه پدیدهای به نام «اینترنت» و «دنیای مجازی» جای همه این دستاوردها را گرفت. افزون براین، پدیده اینترنت همه موارد یادشده را در دل خود داشت؛ اکنون میتوان در اینترنت رادیو گوش کرد، تلویزیون تماشا کرد، نه تنها تماس تلفنی بلکه حتی تماس تصویری گرفت. میتوان همزمان نامه نوشت و بدون لحظهای انتظار پاسخ آن را دریافت کرد! میتوان تصویر و پوشه و ویدئو را به فاصله یک چشم برهم زدن از گوشهای به گوشهای دیگر از دنیا فرستاد. میتوان در آن پوشاک، کتاب، بلیت سفر، خوراک و هرچیز دیگر را خریداری کرد. میتوان بدون مراجعه به بانک، پرداخت و دریافت بانکی انجام داد و اخبار دنیا را از طریق هر رسانهای به دلخواه دنبال کرد. میتوان حتی در بسیاری از آزمونها شرکت کرد و با پر کردن فرم، درخواست کار به هر نقطهای از دنیا فرستاد. میتوان صدها صفحه مقاله و کتاب خواند بدون آنکه حتی یک صفحه کاغذ لمس شود! با فراگیر شدن تدریجی این پدیده، اکنون کمتر مؤسسه، سازمان، نهاد، بنیاد و حتی شرکت و فروشگاهی در دنیا وجود دارد که صفحه اختصاصی خود را در این «دنیای جدید» نداشته باشد. بسیاری از نهادهای دولتی اکنون بخش بزرگی از خدمات خود را صرفاً اینترنتی انجام میدهند. بخش بزرگی از سیستمهای الکترونیکی و تکنیکی در دنیا اینترنتی و آنلاین شدهاند؛ در گذشتهای نهچندان دور برای یافتن یک نشانی باید تلاش فراوانی میشد، ولی اکنون کافی است نشانی مورد نظر را در جستوجوگر گوگل تایپ کنید؛ نه تنها نقطه مورد نظرتان در نقشه پس از لحظهای درنگ نمایان میشود، بلکه حتی میتوانید تصاویر نشانی خود و اطلاعات گستردهای را در مورد آن ببینید. تا همان گذشته نهچندان دور انسانها حتی با داشتن شغل و حرفه شاخص و شخصیت اجتماعی شناختهشده در یک کشور و شهر هم کمتر از هم شناخت داشتند درحالی که امروز میتوانند در گروههای اجتماعی فراوانی که به آسانی برای همه دنیا قابل دسترسی و بازدید است عضو باشند. در ظاهر، همه موارد یادشده نشان از پیشرفت بشر دارند و نشان میدهند که چقدر زندگی نسبت به گذشته آسانتر، سریعتر و مهیجتر شده، ولی آیا میتوان این پدیده را بهعنوان دستاوردی صرفاً مثبت برای بشر ارزیابی کرد؟ آیا این همه پیامدهای ظهور و رونق اینترنت است؟
در واژهنامههای فارسی، «مجازی» به معنی «غیرحقیقی» تعریف شده است. ولی به نظر میرسد که دنیای مجازی امروزی از دید کاربرانش معنای دیگر یافته است. امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که بخش عمدهای از زمان خود را در این دنیا سپری نکند. به گونهای این دنیا برای بسیاری معنایی حقیقیتر از دنیای غیرمجازی پیدا کرده است. شبکههای اجتماعی همچون فیس بوک، اینستاگرام، توئیتر، تلگرام و... به کلوپهایی بینالمللی تبدیل شدهاند که شبانه روز صدها میلیون کاربر در آنها با اهدافی گوناگون وقت میگذرانند. گروهی با دوستان و آشنایانشان گپ نوشتاری یا صوتی یا تصویری میزنند، عدهای اخبار و تازههای دنیا را مرور میکنند، گروهی به دنبال دوستیابی اند، گروهی بدون آشکار کردن حضورشان به دنبال رصد زندگی دیگرانند، گروهی صرفاً بر تنهایی خود در دنیای غیرمجازی مرهم میگذارند، عدهای به صفحات افراد مشهور همچون هنرمندان، ورزشکاران یا سیاستمداران سر میکشند و زیر پستهای این افراد در هر زمینهای که باشد اظهار نظر میکنند، گروهی به تولید و نشر مطالب دروغ و کذب میپردازند و از این راه به دنبال سرگرمی، کسب مخاطب و شهرت هستند، افرادی هم با تشکیل گروه و کانالهای گوناگون در پی پیشبرد اهدافی هستند که بیرون از این شبکههای مجازی مستلزم صرف هزینه و زمان درخور توجهی خواهد بود.
به نظر میرسد زندگی بدون حضور در این شبکههای اجتماعی برای گروه بزرگی از کاربران، نه تنها مشکل، بلکه غیرممکن شده است. بسیاری از افراد مشهور بارها از بیعلاقگی خود نسبت به داشتن این گونه صفحههای اجتماعی سخن راندهاند ولی در نهایت خود را ناچار به داشتن آن میدانند و اغلب از کسانی یاد میکنند که مدیریت صفحه آنها را به عهده دارند. در مقابل، داشتن این صفحات و حضور فعال و دائم در آنها به شهرت سریع و آسان این افراد در سطح جامعه و جهان کمک فراوانی میکند. برای نمونه، پیشترها یک هنرپیشه باید برای مطرح دیدن خود، منتظر اکران فیلمش در سینما یا تلویزیون یا ترتیب دادن یک مصاحبه تلویزیونی یا نشریهای میشد.
اکنون او میتواند روزانه ویدئو، عکس، مطلب و هر آنچه بخواهد در صفحهای منتشر کند که در همان لحظه در تمام جهان قابل بازدید است. او با مخاطبان خود تماس زنده و دائم برقرار میکند و به راحتی میتواند ادعای داشتن فلان میزان هوادار و به اصطلاح «دنبالگر» شود که از صفحه او بازدید میکنند. این شبکههای اجتماعی کار بسیاری از گروههای تبهکار و تروریست را هم آسان کردهاند. از آنجا که کنترل چندانی بر هویت حاضرین در این شبکهها یا کاربران برنامههای جمعی در اینترنت وجود ندارد و براحتی میتوان با نام مستعار دارای صفحه شد، هماهنگی برای انجام مقاصد غیرقانونی میان این گروهها یا ترتیب دهندگان برنامههای اعتراض و اعتصاب و... از این راه صورت میگیرد. برای نمونه اکنون آشکار شده است که گروههای تروریستی نه تنها در جستوجوی پیروان جدید خود در تمام جهان، بلکه در انجام عملیات خود از این شبکههای اجتماعی بهره بردهاند. شاید بتوان ادعا کرد که صاحبان و خالقان این شبکهها با تدابیر بیشتر قادر به کنترل و شناسایی کاربران خود برای جلوگیری از سوء استفادههای اینچنینی شوند، ولی پرسش دیگر این است که بازخورد درازمدت اجتماعی و جامعه شناسانه رشد و رواج این گونه شبکههای اجتماعی چیست؟ آنچه که آشکار شده است، در مجموع اخلاق و هنجارهای اجتماعی، البته متناسب با تعاریف و استانداردهای گوناگون در جوامع مختلف دنیا، دچار آسیب فراوانی شدهاند. توهین با نشر زنندهترین واژهها در میان صفحات اجتماعی افراد، هرچند در پناه چترهویت نامعلوم، یکی از نشانههای بارز این نوع از زوال و فروپاشی اخلاق و اخلاق مداری در جوامع است، هرچند شاید بتوان نتیجه گرفت که شبکههای اجتماعی تنها نقش آشکارسازی آن روی سکه جامعه را دارند که بیرون از دنیای مجازی تنها مخفی مانده است، ولی از سوی دیگر، بیگمان وجود این عرصه نیز در سرعت بخشیدن به این کاهش کیفیت اخلاقی جامعه کمک میکند. تهمت و دروغ اگر بیرون از دنیای مجازی دست کم واکنش فرد یا جامعه را در پی داشت و گاه شامل پیگرد قانونی میشد، اکنون دیگر به امری کاملاً عادی و روزمره تبدیل شده که به لطف دنیای مجازی، نقل آنها با شوخی و خنده صورت میگیرد. کیفیت ارتباط میان انسانها روز به روز رنگ میبازد. زمانی از دیدار حضوری به تماس تلفنی و امروز از تماس تلفنی به تماس نوشتاری و گاه تنها فرستادن شکلک یا «استیکر» که باید منظور و هدف فرستنده را نمایندگی کنند! حتی دیدارهای حضوری میان دوستان و بستگان هم، امروزه اغلب در تنهایی افراد با گوشیهای هوشمندشان سپری میشود!
نشر و پخش اخبار خودساخته و سراپا دروغ که چندی است در شبکههای اجتماعی در ایران، بویژه تلگرام، رواج گستردهای یافته، مربوط به میراث فرهنگی کشور است. عدهای بیهویت اقدام به نشر مطالبی کذب درخصوص کشف آثار باستانی و تاریخی میکنند که به همراه آن عکس و گاه ویدئوهایی جعلی برای کسب مخاطب بیشتر خود نیز تولید و منتشر میکنند. هرچند هدف اصلی آنها چندان مشخص نیست ولی در این میان شاید باید نقش شیوع سادیسم و بیماریهای روانی را هم در نظر بگیریم!وجود این نوع پدیدههای نوظهور گاه انسان را به تفکر درباره زندگی چند دهه پیش خود میاندازد؛ زمانی که تلویزیون، رادیو، تلفنهای شماره گیر مکانیکی و روزنامهها و مجلات تنها وسایل ارتباط جمعی بودند. اگر میشد به آن زمان بازگردیم، آیا هیچ گاه نیازی به وجود دنیای اینترنت و مجازی با شناختی که امروز از پیامدهای آن داریم، حس میکردیم؟