یک استاد دانشگاه با بیان اینکه اقتصاد سبز با اقتصاد کلاسیک تناقض پیدا میکند، تاکید کرد: بحث بر روی نواقص اقتصاد کلاسیک است، نقطه ضعف اساسی که در حال حاضر اقتصاد محیط زیست به ویژه در کشورهای جهان سوم و ایران دارد این است که میخواهد مشکلات را با همان اصول اقتصاد کلاسیک حل کند.
به گزارش عطنا، همایش اقتصاد سبز، روز دوشنبه 22 آذر ماه، با حضور اعضای هیئت علمی و اساتید گروه اقتصاد کشاورزی و محیط زیست دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در این همایش حمید آماده، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، در خصوص تحولات تاریخی در زمینه محیط زیست به عنوان شاخه اقتصادی اظهار کرد: جمعیت دنیا که باعث فشار به منابع طبیعی شده است تولید ناخالص جهانی و تولید در کشورها و مناطق مختلف دو پارامتر مهم هستند.
آماده ادامه داد: ادامه روند تولید، پای محیط زیست را به بحث اقتصاد باز میکند تا قبل از این فلاسفه بزرگ، انسان را اشرف مخلوقات میدانستند که میتوانند از منابع طبیعی استفاده کنند و اقتصاد جهانی هیچ نگرانی در مورد منابع طبیعی و محیط زیست نداشت.
او گفت: در ابتدای سالهای قرن بیستم، نمودار روند قیمت منابع طبیعی مختلف رسم شد که U شکل بود و دلالت بر افزایش قیمتها در آینده داشت و یک نگرانی این بودکه افزایش قیمتها ممکن است روند رشد اقتصادی دنیا را مختل کند.
وی با اشاره به مبحث «اصل جبران» افزود: در دهه 1930 و 1940 دو نفر از اقتصاددانان به نام نیکولاس کالدور و جان هیکس، نظریهای تحت عنوان اصل جبران مطرح کردند که مفهوم آن این بود، اگر ما در جایی آسیبی به یک گروهی از انسانها یا طبیعت وارد میکنیم، اگر بتوانیم این آسیب را به نوعی جبران کنیم، عملا هیچ مشکلی ایجاد نکردهایم.
آماده تصریح کرد: در دهه1960 نظریه «سفینه زمین» از گولدینگ که محدودیتهای فیزیکی را مطرح کرده و نظریه «تراژدی منابع مشترک» از هاردینگ که اگر منابع به درستی بهرهبرداری نشوند در نهایت تخریب و از بین میروند، مطرح شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از نظر اقتصادی در دهه 1960 مهمترین مقالههایی که منتشر شد، مقاله رونالد کوز بود که بحث حل مشکلات زیست محیطی بدون دخالت مستقیم دولت را مطرح میکرد.
آماده درباره توسعه پایدار خاطرنشان کرد: در دهه 1980 بحث توسعه پایدار مطرح شد که بحث اقتصاد سبز بسیار با بحث توسعه پایدار نزدیک است و بعد از آن در دهه 1990 با مشکلات زیست محیطی مواجه میشویم که تا الان هم ادامه دارد.
او همچنین درباره رابطه بین اقتصاد سبز با اقتصاد کلاسیک عنوان کرد: اقتصاد سبز در چند مورد با اقتصاد کلاسیک تناقض پیدا میکند و هدف آن گوشزد کردن کاستیهای اقتصاد کلاسیک و راه حل پیدا کردن برای آنها است.
وی افزود: نارسایی بازار، حقوق و مالکیت، دسترسی آزاد، حسابداری درآمد ملی و سیاستگذاری و حکمرانی از ابعاد اقتصاد سبز هستند که با اقتصاد کلاسیک تناقض پیدا میکند و بحث بر روی نواقص اقتصاد کلاسیک است.
آماده تاکید کرد: نقطه ضعف اساسی که در حال حاضر اقتصاد محیط زیست به ویژه در کشورهای جهان سوم و ایران دارد این است که میخواهد مشکلات را با همان اصول اقتصاد کلاسیک حل کند.
آرین دانشمند، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی اظهار کرد: بحث این است که اقتصاد سبز از کجا آمده است و چرا ما هنوز به مباحثی که توسعه پایدار مطرح میکند دست نیافتهایم، میتوان به عدم کاراییهایی اشاره کرد که خیلی از کشورها با آن مواجه هستند.
او تاکید کرد: دو نوع اقتصادی که در تقابل با هم قرار دارند اقتصاد سبز و اقتصاد قهوهای است، اقتصاد سبز بالاترین سطح تولید اقتصادی به همراه حداقل انتشار آلایندهها، مصرف کمتر منابع و هزینههای زیست محیطی کمتر است که منابع طبیعی را بازیافت کرده و در نهایت به شیوهای از توسعه اقتصادی ادامه میدهد.
دانشمند ادامه داد: اقتصاد قهوهای بیشتر به نفت خام، زغال سنگ، گاز طبیعی که دی اکسید کربن و دود در جو منتشر میکند، مربوط میشود.
او درباره طرحریزی برنامه در اروپا گفت: در دهه اول قرن 21 برنامهای طرحریزی شد به نام 20-20-20 که سه هدف اصلی آن این بود که تا سال 2020 میلادی، 20 درصد از گازهای گلخانهای را در قاره اروپا کاهش دهد، 20 درصد از انرژیهای اروپا از منابع تجدیدپذیر فراهم شود و 20 درصد از انرژیهای اولیه کمتر استفاده کند.
او افزود: اگر اتحادیه اروپا در این هدف موفق شود ما میتوانیم از تجربههای آن استفاده و سیاستهایی را اتخاذ کنیم که کمتر جنبه آزمون و خطا داشته باشد. .
دانشمند خاطرنشان کرد: دولت در اقتصاد سبز میتواند نقش کلیدی داشته باشد و از نظر اقتصادی، دولت میتواند موتور اصلی باشد و از منظر قیمتگذاری و تاثیر قیمتها از اقتصاد قهوهای به اقتصاد سبز حرکت کند.
وی با اشاره با دلیل موفقیت اروپا در زمینه اقتصاد سبز تصریح کرد: دلیل موفقیت اروپا از حرکت از اقتصاد قهوهای به اقتصاد سبز این است که از ابزارهای اقتصادی و مالیات و سوبسیدها به عنوان ابزارهای بازدارنده و تشویق کننده استفاده میکند.
این استاد دانشگاه افزود: مسئلهای که دولت با آن روبهرو است، این است که اقتصاد سبز نیاز به سرمایهگذاری عظیم و استفاده از تجهیزات گران قیمت دارد، عدم شناسایی بنگاهی موفق در آینده، تجزیه و تحلیل هزینه-فایده آتی به سادگی امکانپذیر نیست و توسعه فعلی امکان دارد که پایدار نباشد.
دانشمند در خصوص راههای تشویق اقتصاد سبز را از طرف دولت خاطرنشان کرد: سیاستگذار یا دولت طبق گفته تیتنبرگ با پرداخت سوبسید به صنعت سبز و دریافت مالیات از صنایع رقیب میتواند اقتصاد سبز را تشویق کند.
او در مورد جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر گفت: ما هنوز نتوانستهایم بخشی از انرژیها را از طریق انرژیهای سبز تولید کنیم، انرژی هستهای یک انرژی دیگر است که در مقایسه با انرژی سبز فوقالعاده بالاست که ریسک استفاده از آن زیاد است و باعث شده است که کشورهایی از آن استقاده نکنند.
در ادامه حمیدرضا ارباب، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در خصوص تولید سبز اظهار کرد: از بحث تولید سبز، اقتصاد سبز به ذهن میآید و در حوزه کشاورزی به بحث انقلاب سبز کشیده میشود. انقلاب سبز به مجموعهای از فعالیتهای تولیدی، تحقیق و توسعه و تکنولوژی مربوط میشود که هدف از آن افزایش تولیدات کشاورزی در سطح جهان است.
ارباب ادامه داد: نکتهای که در رابطه با انقلاب سبز مطرح میشود، آثار زیست محیطی آن است که از روشهایی استفاده میشود که تولید افزایش یابد، بعد از آن یک انقلاب سبز جدید به وجود آمد که به دنبال روشهایی بودند که با کمترین آثار زیست محیطی بتوانند همان اهداف را دنبال کنند.
او گفت: اصولا تولید سبز به معنای رعایت قوانین زیست محیطی نیست، دولت از نظر تئوریک میتواند سوبسید را پرداخت و مالیات دریافت کند اما از نظر عملی نمیتواند.
او بر چهار راهبرد تولید سبز تاکید کرد و گفت: قابل بازیافت بودن، مصرف حداقل انرژی، مدیریت ضایعات و اینکه بهرهبرداری بیشتر از قدرت بازیافت طبیعت نباشد، از راهبردهای تولید سبز هستند.
ارباب در خصوص مدیریت زنجیره تامین پایدار عنوان کرد: بحثی است که با بحث تولید سبز و براساس اینکه چگونه باید ضایعات را کنترل کرد مرتبط است.
سمانه عابدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی هم در مورد توسعه پایدار عنوان کرد: توسعهای است که نیاز زمان حال را برآورده میکند بدون اینکه توانایی نسلهای آینده را در نیازشان به خطر اندازد، یکی از محورهای اصلی آن، توجه به ملاحظات زیست محیطی در مباحث اقتصادی است.
عابدی ادامه داد: طبق تعریفی که UNAPاز اقتصاد سبز ارائه میدهد، اقتصاد سبز یک چارچوبی است که منجر به بهبود رفاه و عدالت اجتماعی از طریق کاهش مخاطرات زیست محیطی میشود.
او در خصوص مزایای اقتصاد سبز گفت: اقتصاد سبز، مشاغل سبز ایجاد میکند و باعث تنوع زیستی شده و اکوسیستم را حفاظت میکند و همچنین در کاهش فقر، افزایش رفاه و دسترسی به خدمات ضروری افراد نقش دارد.
وی افزود: اقتصاد سبز تنها به مباحث اقتصاد و محیط زیست تاکید نمیکند و مباحث اجتماعی را هم در میگیرد، بنابراین اصول اقتصاد سبز، یک پیوند قوی بین سیستمهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست را نشان میدهد.
این استاد دانشگاه با اشاره به پیامدهای اقتصاد سبز اظهار کرد: حرکت به سمت اقتصاد سبز میتواند پیامدهای مختلفی را در بخشها ایجاد کند، برای نمونه در بخش محیط زیست منجر به حفاظت از منابع آب و انرژی، باعث کاهش پسماند و افزایش کارایی مصرف انرژی میشود.
او ادامه داد: همچنین در بخش اجتماعی نیز منجر به کاهش فقر و نابرابری، افزایش اشتغال، افزایش سلامت و بهداشت و در بخشهای اقتصادی نیز برای سرمایهگذاری، تولید، مصرف اثرات مثبت دارد که باعث واردات سبز و اشتغال سبز میشود.
عابدی گفت: اقتصاد کشاورزی به منابع طبیعی بسیار وابسته است، نمونه آن بحث انتشار آلاینده ها است که بیش از یک دوم انتشار مربوط به بخش کشاورزی است که قابلیت این را دارد از طریق تجزیه کربن در خاک یا گیاهان بسیاری از آلاینده هایی که توسط سایر بخش ها ایجاد می شود را جبران کند و از بین ببرد.
او در رابطه با اثرات کشاورزی و رشد سبز اظهار کرد: این اثرات میتوانند مکمل یا متضاد همدیگر باشند و در سه بعد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی مطرح شده است، مثلا در بخش اقتصادی، اگر بخش کشاورزی نتواند مواد غذایی لازم را برای جمعیت تامین کند، رشد سبز در معرض خطر قرار میگیرد.
او ادامه داد: اقدامات محیط زیستی در کوتاهمدت ممکن است اثرات منفی بر روی رشد بخش کشاورزی داشته باشد اما در بلندمدت میتواند به دلیل متحول شدن در نتیجه افزایش بهرهوری از منافع اقتصادی زیادی برخوردار شود.
عابدی با اشاره به تفاوت کشاورزی سبز با اقتصاد سبز کشاورزی گفت: کشاورزی سبز بیشتر بر روی تکنیکهای کشاورزی تاکید میکند که میتواند مربوط به نهادهایی باشد که از اصلاح چرخه محصول، مدیریت آفات با استفاده از روشهای دوستدار محیط زیست و بحث کاهش پسماند استفاده میکند.
وی افزود: فعالیتها و فناوریهای کشاورزی در اقتصاد سبز باید طوری صورت گیرد که علاوه بر بهرهوری و سودآوری مزرعه همزمان با تامین نیازهای غذایی، منجر به حفظ منابع طبیعی و اکوسیستم، کاهش آلودگی و فرسایش خاک شود.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: کشاورزی این پتانسیل را دارد که بتواند در تامین امنیت غذایی، کاهش فقر و پایداری محیط زیست از طریق کاهش اثرات تولیدی در اقتصاد سبز مشارکت کند و برای این مشارکت لازم است یک سری چارچوبهای حمایتی و سیاستگذاریهایی در زیرساختها و بازارها فراهم شود.
عابدی در مورد راههای تشویق کشاورزان گفت: یارانههای مستقیم، معافیتهای مالیاتی و مدیریت منابع طبیعی مبتنی بر جامعه، گسترش سازمانهای مدنی و خدمات آموزشی برای تشویق کشاورزان به سمت حفظ اکوسیستم و حرکت به سمت تکنولوژیهای دوستدار محیط زیست استفاده میشود.
وی افزود: برای دستیابی به سیاستها، باید چگونگی هدف، عوامل مختلف اثرگذار بر آن، استفاده از ابزارها، زمانبندی سیاستها و مداومت آنها تعیین شود.
این استاد دانشگاه در پایان تاکید کرد: سیاستهای اقتصادی کشاورزی سبز را میتوانیم به روشی طراحی کنیم که نه تنها منجر به بهبود کیفیت محیط زیست شود، بلکه منجر به اثرات اجتماعی، بهبود رفاه اجتماعی از جمله کاهش فقر گردد.
در بخش دیگر این نشست تخصصی مصطفی شریفی، عضو هیئت علمی دانشگاه در خصوص اندازهگیری تولید ناخالص داخلی اظهار کرد: یک امر گمراهکننده از موفقیت ملی است، چون خیلی از مفاهیم و کارکردهای واقعی در نظر گرفته نمیشود، تغییرات آب و هوایی و به همخوردن اکوسیستمها ایجاد شده و تنوع زیستی روزبهروز بیشتر از بین میرود.
شریفی در مورد ادامه و رشد اقتصاد کنونی گفت: اثرات نامطلوب ناشی از تغییرات آب و هوا، مرگ و میرهای ناشی از علل زیست محیطی، از دست دادن منابع اصلی و پایهای مثل آب و خاک، اثرات تخریبی که انسان در کاهش کالاها و خدمات اکوسیستمیک که ما از طبیعت می گیریم، بسیار در طبیعت رو به کاهش است.
او ادامه داد: حفظ منابع پایه، اطمینان از غذا و آب و انرژی، رشد انعطافپذیر، کشف فرصتها و شغلهای جدید، آمادهسازی زیرساختها، غلبه بر فقر از عواملی هستند که باعث میشوند به دنبال اقتصاد سبز بود.
این استاد دانشگاه همچنین در مورد عوامل شکلدهی به اقتصاد سبز گفت: در نظر گرفتن مفاهیم جهانی در این خصوص، مشخص کردن شاخصها، چارچوبها، تعیین عوامل تصریحکننده در مناطق درحال توسعه از عوامل شکلدهی به اقتصاد سبز هستند.
شریفی در خصوص ویژگیهای شاخصهای جدید تاکید کرد: تغییر رفاه اقتصاد واقعی، ارزیابی مناسب از سرمایهها و خدمات اکوسیستمها به متریک، بررسی و اندازهگیری فعالیتهای تخریبی مانند صید بیرویه و جلوگیری از نابودی جنگلها از ویژگیهای شاخصهای جدید هستند.