مدیر مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در خصوص نقد فیلم یتیمخانه ایران گفت: این فیلم یک سوال مطرح میکند واین است که چه اتفاقی افتاد، کشوری که از همان ابتدا بیطرفی خودش را در جنگ جهانی اول اعلام کرده بود، اشغال میشود و شاهد تلفاتی است که شاید کشورهای درگیر جنگ چنین تلفاتی نداشتهاند و متأسفانه در منابع ما کم به آن پرداخته شده است؟
به گزارش عطنا، موسی حقانی در نشست نقد و اکران فیلم یتیمخانه ایران به مناسبت 16 آذر توسط بسیج دانشگاه علامه طباطبائی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه، اظهار داشت: این فیلم به مقطعی از تاریخ ایران در زمان جنگ جهانی اول اشاره دارد که کشورمان مورد اشغال قرار میگیرد.
وی ادامه داد: کاری که آقای طالبی (کارگردان) انجام دادهاند به تصویر کشیدن این بخش از تاریخ بود تا بهطور عینی اتفاقاتی را مشاهده کنیم که با برخی از تحولات و رخدادها از جمله نهضت جنگل و مشروطیت ارتباط دارد.
حقانی روح حاکم بر فیلم را کشتار ایران از سال 1917 تا 1918 که از کتاب قحطی بزرگ الهام گرفته، دانست و تصریح کرد: ماجرا از اینجا شروع شده که آقای مجد از محققین ایرانی که در آمریکا زندگی میکند به واسطه دسترسی به اسناد آمریکاییها، توانسته پرده از وقایع تاریخی ایران که یا تحریف شده یا ناگفته مانده است، بردارد.
این منتقد اضافه کرد: آقای مجد در قحطی بزرگ از تلف شدن 10 تا 11 میلیون ایرانی در جنگ جهانی اول که ناشی از قحطی جنگ است، نام میبرد.
این کارشناس حوزه تاریخ تأکید کرد: خیلی از منتقدان این را به چالش کشیدهاند که جمعیت ایران حدود 11 تا 14 میلیون نفر بوده و باید تعداد تلفات این واقعه هم بین 200 تا 300 هزار بوده باشد. اما آقای مجد بر اساس آمار انگلیسیها و آمریکاییها نشان میدهد که کشتههای ما بیشتر از این آمارها است.
او ادامه داد: بر اساس آمار انگلیسیها و آمریکاییها جمعیت شهرنشین ایران در جنگ جهانی اول حدود دو میلیون و 500 هزار نفر است که 12 درصد جمعیت ایران را تشکیل داده و اگر بر اساس همین آمار جمعیت ایران را بسنجیم، 20 تا 21 میلیون نفر میشود.
حقانی با تأکید بر اختلاف آمارهای ارائه شده، گفت: البته انگلیسیها و روسها اصرار دارند، جمعیت ایران 10 تا 11 میلیون نفر بوده و دو تا سه گزارش جدی از انگلیسیها داریم که به جمعیت 20 میلیون نفری ایران اشاره میکند و «لرد جورج ناتانیل کرزن» در این اتفاقات نقش ویژهای داشته است.
وی یادآور شد: در این دوره قطعی از آمریکا مستشار مالی میآوریم و چون تمام مسائل مالی ایران در دست بوده آمار تقریبا واقعی است. خاروبارها در اختیار خارجی بوده که کوپن میدادند و طبیعتا هم سرشماری میشدیم.
حقانی افزود: با این حال، تقریبا در جنگ جهانی اول و دوم آمار درستی ارائه میدهند که جمعیت ایران در 1900، چهارده میلیون نفر و از سال 1900 تا 1914 جمعیت ایران بطور تقریبی بیست تا بیست و یک میلیون نفر بوده است.
در ادامه این کارشناس تاریخ بیان کرد: در جنگ جهانی دوم که ایران دوباره اشغال میشود یکی از مقامات آمریکاییها گزارش مفصلی راجع به ایران نوشته و آن را به کشورش ارائه میکند. به آمریکاییها هشدار میدهد و میگوید: نکند با این وضعی که داریم پیش میرویم اتفاقی که در جنگ جهانی اول رخ داد، دوباره تکرار شود.
حقانی این اتفاق را همان دانست که گویا طی آن یک سوم جمعیت ایران از بین رفته و اذعان کرد: براساس این گزارش حدود هفت میلیون ایرانی تلف شدند که ما در این میان حدود هفت تا ده میلیون نفر را از دست دادهایم بدونآنکه در جنگ دخالتی داشته باشیم و نصیبی از آن ببریم.
وی خاطرنشان کرد: ما باید ابتدا بدانیم سیاست روس و انگلیس درباره ایران چه بود؟ و بعد بر اساس آن این اتفاقات را تجزیه و تحلیل کنیم.
این کارشناس تاریخ افزود: ما از سال 1800 میلادی، ناخواسته وارد یک معادلاتی شدیم که دولتمردانمان آمادگی نداشتند با این شرایط مقابله کنند. ضمنآنکه نفوذ گسترده انگلیسیها در کشورمان باعث شد که ما نتوانیم آنگونه که باید با آنان مقابله کنیم.
حقانی یادآور شد: در این زمان هندوستان به عنوان یک شبه قاره با منابع غنی، جمعیت فراوان و نیروی کار ارزان مورد توجه انگلیسی و کشورهای دیگر قرار گرفت. در این میان درگیریهای میان هندوستان ایجاد شد و چون ایران به هندوستان نزدیک بود مورد توجه قرار گرفت. در بعضی اسناد، انگلیسیها اشاره میکنند که اگر ماجرای هندوستان نبود ما هیچ کاری با «این مردم وحشی» نداشتیم.
این منتقد درباره اینکه ما چه ربطی به هندوستان داریم که اینقدر اهمیت پیدا کردیم، تأکید کرد: ایران آسانترین راه دسترسی به هندوستان بود و انگیسیها برای حفظ هندوستان باید روی خاک ایران، تمرکز میکردند تا هر نوع نفوذ و تهاجمی از خاک ایران به هندوستان را دفع کنند و برای دفع آن باید حضور جدی در ایران داشته باشند.
حقانی ادامه داد: در ابتدای حکومت قاجار، ایران به واسطه تحرکاتی که آقامحمدخان قاجار داشت و رفتهرفته تبدیل به یک قدرت منطقهای میشد و این برای انگلیسیها خطری بود که قدرت دوباره در ایران در حال شکلگیری است. برای اینکه مانع هر نوع تعرضی از خاک ایران به هندوستان باشند، روی ایران تمرکز کردند.
او گفت: سفیر انگلیس که در ایران وظیفهاش بعنوان نماینده سیاسی بود در پایان مأموریتاش به وزارت خارجه خود توصیه میکند و مینویسد، برای صیانت از منافع انگلستان در هندوستان میبایست ایران را در توحش و بربریت نگه داشت.
حقانی با اشاره به اینکه رقیب جدی انگلیسیها، روسها بودند، افزود: روسها میخواستند ایران را در زیر سلطه خود بگیرند و بعد هندوستان را تحت تسلط خود درآورده و انگلیس را نیز به چالش بکشانند.
او ادامه داد: در این دوره ما هرگاه خواستیم کاری در جنوب کشور انجام دهیم، انگلیسیها نگذاشتند و هر کار هم که قرار بود در شمال کشور انجام شود، روسها نمیگذاشتند. از جمله، سدسازی در زمان ناصرالدین شاه بر روی رودخانه کارون بود که انگلیسیها مانع شده و حاصل همین سیاستها است که قفقاز و هرات از ایران جدا شدند.
این کارشناس تاریخ گفت: در سال 1907 بین روس و انگلیس قراردادی منعقد شده که ایران به سه قسمت تقسیم میشود. جنوب برای انگلیس، شمال برای روس و باریکهای از قزوین تا ساوه در اختیار دولت مرکزی ایران بود. سال 1915 که به سال قراردادهای سری معروف است، قرارداد دیگری بین روس و انگلیس بسته میشود که ایران را بهکلی تقسم میکنند. در اینجا ایرانیهای وطندوست از جمله شهید مدرس و برخی دیگر دولت مهاجرت را درست کرده و درگیریهایی با انگلیس و روس پیدا میکنند و در مجموع قرار بر این بود که تا پایان جنگ جهانی اول، ایران بهکلی نابود شود.
وی در ادامه به انقلاب روسیه و سقوط عثمانیها اشاره و اظهار کرد: با سقوط امپراطوری روسیه در سال 1917 و سقوط امپراطوری عثمانی؛ انگلیسیها یکهتاز میدان میشوند.
حقانی افزود: انگلیسیها از سال 1914 تا 1917 به طور گسترده از ایران آذوقه خارج کردند و چون روسها را از میدان خارج میبینند، تصمیم میگیرند ایران را مستعمره خودشان کنند.
او خاطرنشان کرد: در سال 1919، ماههای پایانی این قحطی با ایران قراردادی بسته میشود که بر اساس آن، ایران مستعمره انگلیس میشود و با کاهش شدید جمعیت ایران ما را آماده بلعیدن کردند. «لرد کرزن» زمانی که میخواست به مجلس لردها گزارش دهد، هیچ حرفی از قحطی و کشتار نمیزند.
حقانی گفت: این فیلم را در این بستر نگاه کنید که سیاستشان تنها تضعیف و عقب نگه داشتن ایران بود. زمانی هم که ایران تضعیف شد، تقسیماش کردند و زمانی هم که رقیب انگلیس نماند، بلعیدن ایران در دستور کارشان قرار گرفت و اگر دولت تزاری سقوط نمیکرد، ایران بهکلی نابود میشد.
مدیر مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه ما در مورد مقطعی صحبت میکنیم که 9 میلیون ایرانی کشته شدند و در منابع تاریخی و درسی، هیچ اسمی از آن برده نشده و آیا ما هیچ سندی نداشتیم تا عامل بیرونی برای آن قائل شویم؟ بیان کرد: گزارشهای از آمریکاییها و انگلیسیها که تازه انتشار یافته و بعدها در کار آقای مجد، همگی حکایت از این میکند که قحطی بزرگی در ایران رخ داده و عامل خارجی در آن دخیل بوده است. بهطوری که روسیه احشام و آذوقه ذخیره شده مردم را بهزور میگرفتند که این مورد در ایران سابقه نداشته است.