همایش بیمها و امیدها، به مناسبت روز جهانی فلسفه، به همت انجمن فلسفهی میان فرهنگی و دانشگاه علامه طباطبائی، برگزار شد.
به گزارش عطنا، در ابتدای این مراسم دکتر علی اصغر مصلح، رئیس دانشکدهی ادبیات و زبانهای خارجی و عضو هیئت علمی گروه فلسفهی دانشگاه علامه طباطبائی، به شرح مختصری درباره روند اجرایی همایش پرداخت و اظهار داشت: انجمن فلسفهی میان فرهنگی به منظور اینکه فلسفه را میدانی برای اندیشیدن دربارهی مسائل جامعه تبدیل کند، این همایش را برگزار میکند.
در بخش اول همایش، که به ریاست دکتر بهشتی برگزار شد، دکتر ضیاء موحد به بررسی مفهوم بیم و امید از نظر تاریخی پرداخت و گفت: در کنار هر بیمی، امید و در کنار هر امیدی، بیمی وجود دارد. سابقه این بحث به دوران یونان برمیگردد و با تشکیل دادگاهها، وکیل و موکل نگران برد و باخت در مباحث بودند، پس تصمیم گرفتند به نوشتار منطق در این موضوع دست بزنند.
موحد، به سهروردی و کتاب تلویحاتش، اشاره کرد ادامه داد: آثار این فیلسوف، سرآغاز ساده کردن منطق بوده و بحثهایی در مورد مغالطات داشته است.
او با بیان اینکه انسانِ منطقیِ تام، وجود ندارد، افزود: این موضوع از لحاظ نظری قابل اثبات است و در استدلال ها همیشه اشتباه پیش می آید. به عنوان مثال مسئلهی چهار رنگ، مسئلهای که انسان قادر به پاسخگویی به آن نبود و با رایانه به آن پاسخی داده شد.
ضیاء موحد در انتها خاطرنشان کرد: همیشه از منطق و محاسبات ریاضی در بیم خطا و امید و صحیح انجام شدن اینگونه موضوعات استفاده میشود.
سخنران بعدی دکتر سلیمان حشمت، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی بود. او در این همایش گفت: در یونان باستان نهضت سقراط و افلاطون برای نجات از وضعی بود که انسان را به سراشیبی انحطاط میراند و همیشه افول سرزمینی به سمت انحطاط بحث بیم و امید را مطرح می کند و این مسئله توجه را به سوی آینده جذب میکند.
حشمت با بررسی دنیای پس از شروع جنگ جهانی، تاکید کرد: با شروع جنگ جهانی و کشتههای برزمینمانده آن و با توجه به نگاهی که به قرن هجدهم و خوش بینی آن دوران داشت، انسان دچار یأس و ناامیدی شد و این یأس و ناامیدی در قلم و نگاه متفکران نیز بروز پیدا کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه با اشاره به عرفا و نگاه آنها به مسألهی بیم و امید، اظهار داشت: خوف در بین عرفا، به خوف عافیت و خوف اجلال، دستهبندی میشود. عرفا اعتقاد داشتهاند وضع مؤمن میان بیم و امید است و هر کدام از آنها به تنهایی مناسب حال مومن نیست.
این استاد فلسفه به تفاوت دوران معاصر با صد سال پیش اشاره کرد و گفت: وضع امروز بشر مبهم است و نگاه بشر در مقطعی سرشار از امید و در مقطعی دیگر سرشار از بیم و هراس است. بشر با این موضوع درگیر است و گستره جغرافیایی در این مسئله دخیل نیست.
دکتر محمد جواد صافیان عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، با این گفتار نیچه که «برهوت سربرآورده است، وای به حال آنها که برهوت را انکار کنند» سخنانش را آغاز کرد: بعد از گذشت صد سال از این سخن نیچه اکنون عمق این جمله را حس میکنیم که انسانها چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی با امید زندگی میکنند اما امید برای آنها مسئله نیست و وقتی حس میکنند برایشان مسئله و دغدغه است که فقدان امید را حس کنند.
صافیان با بیان اینکه بحران اکنون در دنیای معاصر، به بحران مادی و معنوی دسته بندی میشود، به نظر هایدگر در تفسیر جمله نیچه اشاره کرد و گفت: به نظر هایدگر برهوت، صرفا نابود نمیکند اما در جمله نیچه برهوت نه تنها موجود را از بین میبرد بلکه استعدادهای ایجاد و تولید را نیز سرکوب میکند.
او افزود: بحران به معنای واقعی استعداد و ایجاد خلاقیت را از بین میبرد و هایدگر معتقد بوده است که با از بین رفتن خلاقیت، یاد و خاطره از بین می رود. یاد و خاطرههایی که سرچشمهی تعلقات ماست و اگر گسیخته شود وضعیت کنونی پیش میآید.
وی ادامه داد: ما در حال گسیختگی در حال، بینسبت به آینده و گذشته و تبدیل شدن به انسان های تکرار کننده روزمره و معلق در هوا هستیم و اگر ریشه در گذشته نداشته باشیم آینده را هم نخواهیم داشت و در حالت بیهویتی و بحران قرار خواهیم گرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در انتها یادآور شد: باید به عمق تهدید ها آگاهی پیدا کنیم و پایان بیم و امیدها، بازگشت به ریشههایی است که با یاد و خاطره تجدیدپذیر است، انسانهای تجدیدکننده یاد و خاطره را شاعران دنیای خود هستند.
سخنران بعدی خانم دکتر مصطفوی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات بود که درباره ضرورت ورود فلسفه به زندگی اجتماعی و فضای مجازی به ایراد سخنرانی پرداخت.
مصطفوی با اشاره به بازی «زندگی دوم» یا «خاطره دوم» که فرد خود واقعیاش را کنار گذاشته و وارد زندگی خیالی میشود، گفت: در این جهان خیالی، اثری از واقعیت وجود ندارد و تمام فعالیتهای جهان واقع تحت تاثیر آن قرار میگیرد. فرد واقعی و جهان خیالیاش در چنین وضعیتی در تعارض میشود.
او افزود: جایگاه فلسفه در این بحرانها، یافتن راه برای ایجاد تلفیق بین فرد حقیقی و جهان حقیقی و مجازی است و برای این منظور، تعامل فلسفه با دیگر رشتهها و حوزهها، به شدت احساس میشود.
دکتر بهشتی آخرین سخنران بخش نخست همایش، نیز اظهار داشت: فلسفه، تلاش برای «از آنِ خود ساختن» است و مادامی که این تلاش وجود دارد، فلسفه نیز وجود دارد.
او به بحث دربارهی نظر سقراط در مورد سوفیستها و نقد سقراط از آنان پرداخت و ادامه داد: که از نظر سقراط دانایی، دارایی نیست و به ملکیت کسی درنمیآید و آنچه که دارایی نیست، را نمیتوان در اختیار دیگران قرار داد، و گرفتن وجه در قبال این دانایی کار بیهوده و اشتباهی است و از نظر سقراط سوفیستها بر خطا بوده و گزافهگو بودهاند.
بهشتی افزود: سقراط فلسفه را تلاش برای از آنِ خود ساختن دانایی میدانست و هرگز نمیتوان به طور قطع گفت که فهم ما درست و صددرصد است. بنابراین ما باید در یک کوشش صادقانه تلاش کنیم به حقایق نزدیک شویم.
در بخش دوم که به ریاست دکتر مصلح برگزار شد. در این بخش خانم دکتر اعوانی با بحث درباره فلسفهی کانت، به طرح این سوال که «از چه چیز میترسیم» پرداخت. او در ادامه با طرح پرسش «به چه امیدوار باشیم»، گفت: ما در زندگی روزمره عادتهایی داریم که چیزهایی که به انسان اصیل مرتبط است را نادیده میگیریم.
دکتر بیژن عبدالکریمی نیز در این بخش اظهار داشت: در دنیای پست مدرن انسان ایمان خود را به تمام تکیهگاه های تئولوژیک و متافیزیک از دست داده است. بشر با از بین رفتن پشتوانههای دینیاش، بیخانمان و بیمأوا شده و تکیهگاه محکمی ندارد.
عبدالکریمی افزود: نیچه از مرگ معنا صحبت کرده است، امروزه هیچ فریادی به گوش نمیرسد و هیچ فرصتی برای اندیشیدن به وجود و یا عدم وجود معنا هم نداریم.
دکتر علی اصغر مصلح به عنوان آخرین سخنران این همایش، با اشاره به کتیبهای از تخت جمشید که داریوش درآن از اهورامزدا برای حمایت در برابر سپاه دشمن، خشکسالی و دروغ کمک میطلبید، گفت: این سه مورد، مشکل همیشگی ایرانی ها بوده است. در مورد منشأ اول باید گفت که ایران در منظقه همیشه مورد هدف دشمن بوده و همیشه با تهدید روبه رو بوده است و گمان نمیرود که هیچ کشوری به اندازه ایران اینقدر با دشمن خارجی رو به رو بوده باشد.
مصلح در ادامه با بیان اینکه همیشه معضل آب در ایران مطرح بوده، از بیم همیشگی ایرانیان برای خشکسالی سخن به میان آورد و به ذکر مسئله و چالش سوم پرداخت.
او افزود: ایرانیان شاید به دلیل داشتن آیین راستی، همیشه از دروغ و ناراستی ترسیدهاند. به نظر میرسد ما ایرانیان در تلاقی با دوران مدرن، دچار اشکال شدهایم. در قدیم این سه چالش باعث وحدت شده بود و اکنون به دلیل تصور تغییر یافته ما از دشمن و خشکسالی هیچکداممان در مورد خشکسالی بیم و امید نداریم تا مثل نیاکانمان با قناتسازی بیم را به امید تبدیل کنیم.
رئیس دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه خاطر نشان کرد: به خاطر روشن نبودن تکلیف در برابر دشمن و اینکه فقط نمیتوان به شکست دشمن اندیشید، در این حوزه نیز مشکل داریم. ما اکنون خاستگاه سنتی خود را از دست داده ایم و امیدواریم که خرد جمعی و بازگشت به ویژگی های فرهنگی مان، بتواند ما را از آشفتگی برهاند.
عکس: فربد آقابیگی