وجود یازده میلیون حاشیهنشین از میان جمعیت هشتاد میلیونی کشور، به تنهایی یک تهدید است. حاشیهنشینان کسانی هستند که از حوزه شهر خارجند، بسیاری از خدمات رفاهی و انتظامی شهرها را نمیگیرند و از سطح توسعهیافتگی شهری عقبترند. آنها، معمولاً به تدریج آداب و هنجارهای خود را مییابند.
به گزارش عطنا، علیرضاخانی، سردبیر روزنامه اطلاعات، یادداشتی در ستون یادداشت سردبیر این روزنامه درباره مسائل، آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی نوشته که متن آن در پی میآید:
امروز اول آبان ۱۳۹۵ است. این موضوع را از آن رو یادآوری میکنیم که وزیر کشور در گزارشی که روز دوشنبه ۱۷ خرداد درباره آسیبهای اجتماعی به مجلس ارائه کرد گفت قرار است آبان ماه امسال گزارشی از عملکرد مجموعه دستگاههای متولی آسیبهای اجتماعی را حضوراً در جلسه با رهبری ارائه کنیم.
آقای رحمانیفضلی روز ۱۷ خرداد گزارشی از آسیبهای اجتماعی به مجلس ارائه داد که در آن به طور اجمال گفته بود که ۱۱ میلیون حاشیهنشین در کشور داریم که فقط سه میلیون نفر از این شمار در حاشیه شهرهای تهران، مشهد و اهواز زندگی میکنند. ۲۷۰۰ محله حاشیهنشین داریم که ساکنانش قربانی شرایط شدهاند. ۵ر۳ میلیون بیکار داریم و نرخ بیکاری در برخی مناطق به ۶۰ درصد میرسد. ۵ر۱ میلیون معتاد داریم که با خانوادههایشان ۵ر۵ میلیون نفر را درگیر کردهاند. ۵۰ درصد طلاقها و ۴۶ درصد سرقتها به خاطر اعتیاد است. هر سال ۶۰۰هزار نفر وارد زندان میشوند که جرایم ۶۰ درصد آنها در ارتباط با اعتیاد یا مواد مخدر است. نرخ طلاق ۳۶ درصد است و ۵ر۲ میلیون زن سرپرست خانوارهایشان هستند.
رحمانیفضلی در مجلس در ادامه ارائه آمار آسیبهای اجتماعی گفت: پول که نباشد امکانات نیست، امکانات که نباشد مردم گرسنه و فقیر میمانند. آسیبهای اجتماعی متولد میشوند، جان میگیرند و مثل لکه جوهری که افتاده باشد در لیوان آب، پخش میشوند و در جامعه طوری حل میشوند که جداکردنشان از بافت اجتماعی محال میشود. مسائل اجتماعی بازتاب رفتارهایی است که ما در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی انجام میدهیم که میتواند موجب قوام، اعتماد، رضایتمندی شود یا به تخریب سرمایههای اجتماعی بینجامد.
خوانندگان اطلاعات واقفند و به یاد دارند که در طول بیش از یک دهه گذشته در همین ستون بارها و بارها درباره مسائل اجتماعی، ناهنجاریهای اجتماعی و آسیبهای اجتماعی هشدار دادیم. اما غمگنانه در طول این سالیان دراز مسائل و آسیبهای اجتماعی در این سرزمین رها شد و حداکثر اقدامی که انجام میگرفت در حد کارهای سطحی و شکلی مانند راهاندازی گشتهای مختلف بود و تقریباً کار دیگری انجام نمیشد و اکنون که آسیبهای اجتماعی گسترده و انباشته شده است، مسئولان نگران موضوع شدهاند و به فکر افتادهاند. در تأیید این حرف همین بس که جناب رحمانیفضلی در همان جلسه مجلس گفته است که در جلسات اخیر بررسی آسیبهای اجتماعی، رهبری گفتهاند که ما ۲۰ سال در پرداختن به آسیبهای اجتماعی عقب هستیم و باید این مسائل بیست سال قبل بررسی میشد. همه کسانی که مسئولیت داشتند در این حیطه مسئولند. همه قوا مسئول هستند هیچکس نمیتواند خود را مبرا بداند.
آقای فضلی در مجلس گفت که آسیبهای اجتماعی موجب نارضایتی اجتماعی میشود. سالها پیش در همین ستون نوشتیم که گسترش سطح و عمق آسیبهای اجتماعی، حتی اگر در میان بخشی از جامعه باشد، نهایتاً منجر به نارضایتی اجتماعی میشود و هر نوع نارضایتی، طبق تجربههای تاریخی و تئوریهای اثبات شده علمی، نهایتاً به نارضایتی از مدیریت اجرایی کشور و نارضایتی سیاسی میانجامد. بنابراین برای پیشگیری از چنین خطری که قطعاً به زیان کلیت دولت ـ ملت است، باید برای مدیریت، کنترل و کاستن از آسیبهای اجتماعی برنامهای محکم داشته باشیم، افراد بادانش و با مهارت تربیت کنیم، نهادهای کارآمد داشته باشیم و از دانش و تجربه بشری و جهانی بهره گیریم.
وجود یازده میلیون حاشیهنشین از میان جمعیت هشتاد میلیونی کشور، به تنهایی یک تهدید است. حاشیهنشینان کسانی هستند که از حوزه شهر خارجند، بسیاری از خدمات رفاهی و انتظامی شهرها را نمیگیرند و از سطح توسعهیافتگی شهری عقبترند. آنها، معمولاً به تدریج آداب و هنجارهای خود را مییابند. برخی ناهنجاریها در میان آنان به هنجار تبدیل میشود و کمکم خردهفرهنگهای خود را به صورت فرهنگ درونی میکنند. این گروه میتوانند به صورت یک طبقه درآیند، در برابر روند توسعه مانند ترمز عمل کنند و با بدنه جامعه به چالش برخیزند. معمولاً جرایم و ناهنجاریها در میان آنان نسبت بسیار بالاتری از متوسط جامعه دارد و به شدت فقیرند. حاشیهنشینان معمولاً بدنه جامعه، از نظام حکومتی تا طبقات متمکن و حتی متوسط جامعه را مسئول وضع خود میدانند. بنابراین در مقابل آنها موضع دارند.
از آنجا که بزه با فقر رابطه مستقیم دارد، شرایط برای شیوع انواع بزهکاری در حاشیهنشینان فراهم است و از آنجا که آنها معمولاً احساس استضعاف (به ضعف و فقر کشیده شدن) دارند، سلاطین مواد مخدر با تکیه بر همین ویژگی، قاچاقچیان خُرد و توزیعکنندگان مواد مخدر را از میان آنان برمیگزینند. حاشیهنشینان چیز زیادی برای از دست دادن ندارند، بنابراین ریسکپذیرند.
میزان زاد و ولد و رشد جمعیت در حاشیهنشینان به طرز قابل توجهی بیشتر از بقیه جامعه است و در شرایط فعلی که سیاست تشدید رشد جمعیت توسط دستگاههای اجرایی به صورت غیرهوشمند دنبال میشود، میزان جمعیت حاشیهنشینان میتواند به گونه فزایندهای افزایش یابد. بنابراین حاشیهنشینی، به خودی خود در حال رشد و انبساط جمعیتی و جغرافیایی است.
طبق تحقیقاتی که در مناطق حاشیهنشین دنیا و مناطق حاشیهنشین ایران انجام گرفته، تراکم جمعیت در مناطق حاشیهنشین و ساختار سنی جمعیت توأم با کمبود شدید امکانات زندگی، بر فراوانی آسیبهای اجتماعی و رفتارهای بزهکارانه تأثیر میگذارد. بیش از نیمی از آسیبهای اجتماعی مربوط به گروه سنی زیر ۲۵ سال است. جامعهشناسان مهاجرت و حاشیهنشینی را از منظر بیسازمانی اجتماعی که پیامد استیلای صنعت و تحرک و تراکم بالای جمعیت است مورد توجه قرار میدهند و بر این باورند که چنین تغییراتی در حوزه کلانشهرها به افزایش رفتارهای بزهکارانه و جنایی منجر میشود.
حاشیهنشینی با فرهنگ فقر همراه است و ساکنان مناطق حاشیهای که عمدتاً مهاجر هستند به خاطر پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین، با بقیه ساکنان شهر احساس بیگانگی میکنند. شکاف زیاد بین اعضای خانواده حاشیهنشینان، احساس تحقیر، درماندگی و سرگردانی و احساس شکاف با بقیه جامعه، احساس محرومیت و ناتوانی در فرو خوردن خشم، جوانان این طبقه را به سمت رفتارهای پرخاشگرانه و مجرمانه سوق میدهد.
همه آسیبشناسان و جامعهشناسانی که روی موضوع حاشیهنشینی کار کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که حاشیهنشینی، فقر، تراکم جمعیت در مناطق حاشیهنشین، احساس محرومیت و شکاف بین حاشیهنشینان با جامعه، زمینه بروز آسیبهای اجتماعی و جرم را به شدت افزایش میدهد. این موضوع را خارج از روشهای علمی بررسی آسیبهای اجتماعی، حتی به صورت عینی و مشاهدهای میتوان یافت.
زمانی آسیبهای اجتماعی را، رفتارهایی زیر پوست شهر میدانستند؛ رفتارهایی که در حوزه آشکار جامعه کمتر به چشم میآمد و در لایههای پنهان و دهلیزهای جامعه وجود داشت، اما اینک موضوع به قدری وسعت یافته که به آسانی میتوان آن را روی پوست شهر دید. در سالهای اخیر موضوع «معتادان متجاهر» به معضل تهران و شهرهای بزرگ تبدیل شده است که در کنار خیابانها، پارکها و حاشیه بزرگراههای درونشهری آشکار و عیان به چشم میآیند. بقیه آسیبهای اجتماعی را نیز کم و بیش میتوان با چشم غیرمسلح دید، هر چند آنچه به چشم میآید، بخش بیرون کوه یخ شناور در آب است که متأسفانه کماکان در حال بزرگ شدن در پیش چشم متولیان اداره کشور است.
اینک به روشنی و با اطمینان میتوان گفت که مسئولان و متولیان اداره کشور، در زمینه مسائل اجتماعی در این سالیان متمادی کمکاری و اهمال کردهاند. کمکاری و اهمالی که عوارض سهمگینی برای کشور داشته است و عواقب بیشتری در پیش رو دارد. درستترین تعبیر را رهبری به کار بردند که: ما بیست سال در پرداختن به آسیبهای اجتماعی عقب هستیم و باید این مسائل بیست سال قبل بررسی میشد. همه کسانی که مسئولیت داشتهاند مسئولند و هیچکس نمیتواند خود را مبرا بداند.