نظریهها، اغلب در بحثهای عمومی جامعه به اطلاعات بیخاصیتی گفته میشود که هیچ سودی ندارد. در حالی که نظریههای خوب و مرتبط به جامعه میتواند به سیاستگذاران و مدیران اجرایی کمک کند تا فعالیتهای خود را بهتر انجام بدهند. مثل خیلی از نظریههای مهم ارتباطی، نظریههای بومی از دل پژوهشهای خوب پژوهشکدهها بیرون میآید. پژوهشکده ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی یکی از این پژوهشکدههاست که تا سالها بیش از یک تابلوی کوچک در یکی راهروهای فرعی دانشکده ارتباطات و یک سری قفسههای خاک گرفته، اثری از آن دیده نمیشد. اما وضعیت فعلی پژوهشکده چه طور است؟ چه پژوهشهایی انجام شده است و خروجی واقعی آن چیست؟ محمدمهدی فرقانی، رئیس پژوهشکده ارتباطات به این پرسشها پاسخ داده است و این که چرا ارتباط دانشگاهها با بخش صنعت به عنوان متن واقعیت اجتماعی و مواد خام تحقیق در جامعه ضعیف است. این گفتار را در ادامه میخوانید:
سابقه تاریخی پژوهشکده ارتباطات به تأسیس مرکز پژوهشهای ارتباطی برمیگردد که به همت دکتر معتمدنژاد حدود 20 سال پیش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی راهاندازی شد. چند جلد از کتابهای دکتر معتمدنژاد را چاپ کرد و با شرکت مخابرات و وزارت ارتباطات هم تعاملها و همکاریهایی داشتند اما بعد دچار رکود شد. عملاً در فرایندهای اداری قرار گرفت و این بحث که تبدیل به چه نوع مرکز پژوهشی شود چند سال طول کشید تا تکلیف آن معلوم شد. الان چند سالی است مجوز دائم به عنوان پژوهشکده ارتباطات از وزارت علوم دارد و مشغول فعالیت است. به عبارتی از پژوهشکدههای نوع دوم است یعنی پژوهشکدههایی که باید پروژههای پژوهشی را از سازمانها و مؤسسات بیرون سفارش بگیرد و از طریق پژوهشگران خود آن را انجام دهد. یعنی قرارداد آن پژوهش با دانشگاه منعقد میشود و دانشگاه درصدی از آن را برای هزینههای جاری برداشت میکند و بقیه به حساب پژوهشگری مجری طرح واریز میشود. بنابراین بودجهای ندارد که بخواهد بر اساس آن پژوهش انجام دهد یا پروژه پژوهشی برای خود تعریف کند.
این مرکز علمی برای مؤسسات و سازمانها و اداراتی است که نیاز به تحقیقات ارتباطی دارند تا بتوانند موضوع را سفارش دهند و با این پژوهشکده قرارداد ببندند و کار پژوهشی را انجام دهند. هر موضوعی که بهنوعی در حیطه ارتباطات قرار داشته باشد یعنی از مباحث مربوط به تحلیل محتوای رسانهها گرفته تا تحقیقاتی نظیر پیمایش، نظرسنجی و... درباره مخاطب یا انواع مختلف روشهای دیگر که دربارهی تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان محتوا در حوزه ارتباطات و رسانهها است. علاوه بر آن برگزاری کارگاههای علمی، تشکیل نشستهای علمی اعم از نشستهای نقد و تحلیل و تبیین موضوعات مختلف ارتباطی، حمایت از تألیف کتاب در زمینه ارتباطات، روزنامهنگاری و روابط عمومی عمده فعالیتی است که این پژوهشکده انجام میدهد.
ما تاکنون پنج شش نشست علمی برگزار کردهایم که آخرین نشست ما همایش «ارتباطات و زندگی» بود. اولین نشست علمی هم نقد و بررسی دربارهی پخش برنامه «انقلاب 57» از یک شبکه ماهوارهای بود که دو سال پیش پخش شد. برای این نشستها، ما همیشه دعوت عام داریم. از خبرنگارها برای حضور در این مراسمها دعوت میکنیم و تا به حال شاید لیست ما به ده دوازده همایش علمی برسد که در این همایشها چه در قالب تولید مقاله و چه داوری و ارزیابی مقاله و چه ارائه سخنرانی و برگزاری پنل یا میزگردهای تخصصی و مانند اینها مشارکت داشتیم و معمولاً از حضور خبرنگارها استقبال میکنیم تا این پنل ها و اتفاقات را منعکس کنند. ولی چون جنبه خبری داغ برای رسانهها ندارد به نظر میرسد خیلی علاقهای برای انعکاس خبری آن در بسیاری از رسانهها وجود نداشته باشد ولی درعینحال ما در سایت روابط عمومی دانشگاه و سایت پژوهشکده این اخبار را منعکس میکنیم.
این از محدوده تلاش پژوهشکده خارج است ولی ما برنامه داریم. اخیراً در مسکو سه دیدار با رؤسای روزنامهنگاری در سه دانشگاه مسکو انجام دادم که یکی از آنها دانشکده روزنامهنگاری دانشگاه روسیه و بزرگترین دانشکده روزنامهنگاری این کشور است. دو دانشگاه دیگر هم از دانشگاههای معتبر روسیه در علوم انسانی هستند و قرار بر این بود تا تفاهمنامهای امضا شود. حتی فرم قرارداد تفاهمنامه آنها را هم ارسال کردیم و مشغول بررسی آن هستیم.
وقتی از صنعت بحث میکنیم در حوزه علوم تجربی یک وضعیت دارد و در حوزه علوم انسانی یک وضعیت دیگر. واقعیت این است که در ایران جایگاه علوم انسانی شناختهشده نیست و بسیاری از مواقع حتی با بیمهریهایی روبهرو است و مدام مورد نقد و حمله قرار میگیرند. نکته دوم، علوم انسانی علومی هستند که به توسعه شناخت کمک میکنند و علوم کارگاهی، کارخانهای و مادی نیستند که مخاطب، مصرفکننده و بازار بتواند تأثیر آنها را مورد ارزیابی کمی قرار دهد.
در واقع علوم انسانی را باید به عنوان یک علوم شناختی دانست که بیشتر در خدمت توسعه ظرفیتهای اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی جامعه است تا این که بخواهد یکراه حل مادی و ملموس برای یک مشکل صنعتی ارائه کند. ذات این علوم با علوم محض متفاوت است. به همین دلیل رابطه این علوم را با بازار کار بهگونهای دیگر میتوان دید و تعریف کرد.
نمیتوان با همان شاخص علوم تجربی و فنی آن را سنجید و رابطه آنها را یک شکل با صنعت یا بازار کار ارزیابی کرد. بنابراین ماهیت و کارکردهای متفاوتی دارد و با معیارهای متفاوتی سنجیده میشود. از جمله در ظرفیت نقد و نظارت در جامعه باید این علوم مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرند و این ممکن است در حوزه سیاست مورد خوشایند سیاستمداران و دولتمردان نباشد. بنابراین محدودیتهایی وجود دارد و بهعلاوه جامعه ما آنقدر سیاسی شده و سیاست تعیینکننده تکلیف برای عرصههای دیگر شده است که حتی بحث اشتغال و تخصصگرایی را هم تحتالشعاع خود قرار داده است یعنی در حالت عادی اگر ما فرض را بر این بگذاریم که رسانهها نیاز به نیروی انسانی دارند، این نیرو باید متخصص و آموزشدیده باشند و دارای نگرش علمی نسبت به حرفه خود باشند.
اما در عمل ما میبینیم در بسیاری از رسانهها و روابط عمومیها دستاندرکاران ترجیح میدهند از نیروهای سیاسی شناختهشده و هم خط بیشتر بهره گرفته شود تا نیروهای متخصص و آموزشدیده و همین زمینه اشتغال را برای فارغالتحصیلان این رشتهها مقداری محدود میکند ولی به نظر من فارغالتحصیلان ما باید آنقدر کارایی و توانمندی خود را ارتقاء دهند که در هر رقابتی برنده باشند.
ما از دو طریق میتوانیم کار کنیم. اول نهادهای مدنی و تشکلهای صنفی و شغلی؛ با انجمنهای مختلف از جمله انجمنهای روابط عمومی، انجمنهای روزنامهنگاری در ارتباط هستیم و از این طریق سعی میکنیم این ارتباط را توسعه دهیم. دوم از طریق روابط شخصی آدمها و شناختهایی که نسبت به بعضی از استادان و هیئتعلمی ما وجود دارد، سعی کردیم این روابط را برقرار کنیم ولی این یک مشکل تاریخی و ملی است که بخش اجرا و سیاستگذاری خیلی دنبال اخذ راهحلهای مورد نیاز خود از دانشگاهها نیستند بلکه بیشتر ملاحظات سیاسی و ایدئولوژیک است که تعیینکننده راهحلها است و بنابراین اصولاً ساختار سیاسی متکی به نفت خیلی خود را نیازمند دانشگاه نمیبیند و اینیک عارضه تاریخی است.
اگر میراث این پژوهشکده را کارهای مرحوم دکتر معتمد نژاد بنیانگذار و مؤسس اولیه پژوهشکده مرکز پژوهشهای ارتباطات بدانیم، کارهای ایشان را میتوان بهحساب بخشی از عملکرد پژوهشکده گذاشت ازجمله تهیه چهار متن حقوقی و قانونی برای ساماندهی با نظام حقوقی جامعه رسانهها که از اوایل دهه 80 شروع شد و تا اواسط دهه 80 تقریباً تکمیل شد. اما از آنجا که به دولت برمیگشت، پیگیری نشد.
اخیراً پیشنویسهایی برای قانون رسانهها تهیهشده است که کمی تحتتأثیر پیشنویسهای دکتر معتمدنژاد است ولی خیلی با آن فاصله دارد. بنابراین میراثی دارد که میتوان گفت میراث مشترک پژوهشکده ارتباطات و مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها است و آن کارهای دکتر معتمدنژاد و تیم ایشان از جمله من، دکتر محسنیانراد، دکتر خانیکی و .... شامل حداقل چند متن حقوقی و چند مقاله و حتی کتاب است.
این متون در حال حاضر وجود دارد و تا اواسط دهه 80 چند بار بازنگری و اصلاحشده است اما عملاً به کار گرفته نشده است. از جمله پیشنویس میثاق حرفهای روزنامهنگاران که در دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران در آذرماه 77 - که توسط مرکز تحقیقات و مطالعات رسانهها برگزار شد- توسط دکتر معتمدنژاد عرضه شد و به نظرسنجی روزنامهنگاران گذاشته شد ولی متأسفانه اقبال چندانی از طرف روزنامهنگاران برای پیوستن به این میثاق و اعلام تعهد و پایبندی نسبت به آن ندیدم.
برای این کار توجیهات و دلایلی وجود داشت که در جای خود قابلتأمل است و به نظر من این میثاق اخلاقی هر زمان و هر لحظه میتواند عملیاتی و اجرا شود و ما حداقل زیرساخت و متن اصلی آن را داریم. در صورت لزوم میتوان با اعمال تغییرات جزئی آن متن را عملیاتی کرد ولی ما اقبالی از طرف جامعه رسانهای کشور نسبت به آن ندیدیم.
آنها دلایل خود را دارند و معتقدند باید وقتی به میثاق اخلاق حرفهای پایبند و متعهد بود که سایر عرصههای روزنامهنگاری حرفهای هم در این کشور محقق شده باشد از جمله حقوق روزنامهنگاران در دسترسی به منابع در انتشار حقایق، در برخورداری از استقلال حرفهای و امنیت شغلی تعیینشده باشد. بعد از روزنامهنگار بخواهیم به اخلاق حرفهای پایبند باشد ولی وقتی هیچکدام از حقوق روزنامهنگاران در چارچوب قانون تأمین و تضمین نشده است تنها پایبندی به اخلاق حرفهای میتواند محدودیتهای تازهای را برای آنها ایجاد کند.
البته من شخصاً این استدلال را قبول ندارم و معتقدم تعهد به اخلاق حرفهای اساساً نشان یک حرفه را ارتقا میدهد و ارزش و اهمیت آن حرفه را بالا میبرد. ممکن است محدودیتهایی هم برای آن حرفه ایجاد کند ولی قرار نیست بهعنوان روزنامهنگاری ما دنبال تحریف و دروغ گفتن و تهمت زدن باشیم. اگر بخواهیم چنین روزنامهنگاری داشته باشیم پایبندی به میثاق حرفهای لازم نیست. ولی بعید میدانیم هیچ روزنامهنگاری حداقل به لحاظ نظری بپذیرد که میخواهد در دروغ گفتن، برچسب زدن، تحریف حقیقت و ... آزاد باشد. همه در نظر ادعا میکنند به دنبال کشف و بیان حقیقت هستیم پس اگر چنین است که باید باشد، پایبندی به میثاق اخلاق حرفهای در واقع تعهد ما را به جامعه و مخاطبان بیشتر میکند و قابلیت اعتماد بیشتری به روزنامهنگاران در رسانه ایجاد میکند. چون مردم میدانند فیلتر اخلاقی برای روزنامهنگاران وجود دارد که اجازه نمیدهند به هر قیمتی خبری را تحریف کنند.
ما چند قرارداد پژوهشی در حال حاضر منعقد کردهایم با شهرداری، بنیاد شهید و چندکار پژوهشی دیگر هم در دست پیگیری داریم که تا ماههای آینده امیدواریم به مرحله عقد قرارداد برسیم و بتوانیم پژوهشهای خوبی را در این پژوهشکده انجام دهیم. دوم، در نظر داریم نشستهای علمی مختلفی برگزار کنیم بخصوص نشستهایی که بتواند به یک دستورالعمل سیاستگذاری ختم شود. یعنی راهکارهای سیاستگذاری و برنامهریزی برای دستگاههای اجرایی از دل آن نشستها استخراج شود. کما این که ما هر نشستی برگزار میکنیم، چند صفحه دستورالعمل سیاستگذاری و برنامهریزی را تدوین میکنیم مبتنی بر مباحث آن نشست که به درد سازمانها و مؤسسات اجرایی و معمولاً دولتی میخورد و برای ارگانها و سازمانهای مربوطه ارسال میکنیم.
یکی دیگر از نشستهای چندماه پیش، نشست علمی تخصصی روزنامهنگاری تحقیقی در حوزه محیطزیست با نمایش فیلم مستند «آزادی» همراه بود. این فیلم نشان میداد چگونه پرندگان مهاجر در شمال کشور مورد شکار سودجویان قرار میگیرند و چه درآمد هنگفتی دارند و چه زدوبندهایی وجود دارد و ... . از همین بحث هفت هشت راهکار برای محیط زیست فرستادیم. استفاده کردن یا نکردن از این توصیهها به خود سازمان بستگی دارد و پژوهشکده ضمانت اجرایی از این بابت ندارد. بلکه ما به عنوان یک مرکز پژوهشی و علمی تلاش میکنیم به سازمانهای اجرایی راه حل ارائه کنیم و اگر بخواهند بر مشکلاتشان فائق بیایند، میتوانند در چارچوب این مباحث در نشستهای علمی اقدام کنند.
منبع: شفقنا رسانه