میزگرد گفتوگوی فرهنگی «تحول در علوم انسانی؛ بایستهها و چالشها» با سخنرانی مالک شجاعی جشوقانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، غلامرضا جمشیدیها، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و عباس اسدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در رادیو گفتوگو برگزار شد.
به گزارش عطنا به نقل از فارس، در ابتدای این گفتوگو مالک شجاعی با اشاره به تأکیدات رهبر معظم انقلاب درباره تحول علوم انسانی به ویژه از سال 88 گفت: زمانی که به اسناد بالا دستی نگاه میکنیم مشخص است که شورای تحول در علوم انسانی این مصوبه را از سال 88 داده است منتها این تحول از خیلی پیشتر صحبت شده بود. مبدأ علوم انسانی در فرهنگ و تمدن ما از قرون چهارم تا هفتم هجری و به نوعی اندیشمندان ما آموزگار تمدن غرب بودهاند.
شجاعی با اشاره به اینکه واژه مدرنیته در برابر سنت و تجدد بعدها به کار رفته است، افزود: نخستین بار این واژه در اواخر قرون وسطی برای اشاره به آثار ابن سینا و غزالی به کار رفته است بنابراین اینها آموزگاران تمدن غرب هستند و به یک معنا علوم انسانی پیشینه خود را از همان قرن چهار هجری دارد، منتها علوم انسانی به معنای مدرن متولد قرن نوزدهم میلادی است. در این دوره آگوست کنت فیلسوف فرانسوی تعبیر فیزیک اجتماعی را نخستین بار به کار میبرد.
وی با تأکید بر اینکه کلیت سیاستگذاری فرهنگی ما در ایران معاصر و پس از تأسیس دانشگاه تهران از سال 1313 بنا میشود، یادآور شد: دکتر عیسی صدیق در دانشگاه کلمبیا در آن دوره طرح کلان آموزش عالی ایران را داد و ابتدا فلسفه خاستگاه و مادر علوم و بعدها رشتههای علوم اجتماعی، اقتصاد و ... تأسیس شد، هر چند در ابتدا بسیاری متون ترجمهای بود با وجود اینکه یکی از همین آسیبها بعدها ترجمهزدگی شد.
شجاعی با بیان اینکه نهضت ترجمه در ایران از دوره قاجار آغاز شد، گفت: مواجهه ما با غرب مدرن نیز در همین دوره بود چرا که مترجمان سفیران تجدد میشوند و چنین چیزی در این مقطع طبیعی است. با این حال علی رغم نقدها و سوءتفاهمهایی که به متخصصان علوم انسانی وارد میشود و این اصلا خوب نیست همین ترجمهها خدماتی برای ما داشت است مثلا در حوزه فلسفه در دهه 50 ما تنها یک دکتری فلسفه داشتیم اما امروز ما 22 گرایش دکتری فلسفه داریم، این به لحاظ معرفت شناختی پیشرفت حیرت آوری است منتها در آن حوزههایی که گره گشایی از مسائل جامعه میشود چندان کامیاب نبودهایم.
وی در ادامه گفت: بنابراین ما یک مقدار انتظارتمان بیش از حد از نهاد نوپای علوم انسانی است در خود غرب فرآیند تکوین علوم انسانی صدها سال به طور انجامیده ما یک مقدار بار بیش از حدی بر این پیکر علوم انسانی وارد کردیم اگر همین انتظار از از سایر علوم هم داشتیم خوب بود، نمیشود که همه انتظارات عجیب را از یک حوزه داشت.
سپس عباس اسدی با تأکید بر غفلت ما از تولید علم بومی در کشور گفت: در همین رشته ارتباطات که تخصص ما است، کار تولیدی کم داریم البته من مخالف ترجمه نیستم ولی این ترجمه نباید باعث شود که ما کار بومی و اسلامی نکنیم نگاه ما باید به حوزه علوم انسانی در کشور اسلامی باشد چرا که ما در یک کشور اسلامی زندگی میکنیم ما بسیار نظریات غربی را امروز کار میکنیم اما هیچگاه درباره نظریه پردازان شرقی به ویژه در حوزه ارتباطات کار نمیکنیم.
وی در ادامه گفت: به اعتقاد من اگر میخواهیم علوم انسانی متحول شود حتما باید به خیلی از این مباحث و نظریات پیشینیان خود واقف باشیم نگاه ما باید بومی و اسلامی باشد اگر غیر از این باشد ما موفق نمیشویم. یک مشکلی هم که درباره ترجمهها وجود دارد این است که تنها از زبان انگلیسی است، ما کمتر از سایر زبانها ترجمه داریم بنابراین حتی اگر میخواهیم علم را هم بگیریم از همه زبان ها و با همه تفکرات باشد امروز ما بیشتر مراوداتمان با چین است اما دانشجویان آنها در همین دانشگاه علامه تنها 50 نفر هستند!
سپس غلامرضا جمشیدیها طی سخنانی گفت: من به عنوان یک مسلمان شرقی میگویم که ما مراودات و زبان مشترکمان با کشورهای عربی و شرقی ضعیف است به لحاظ علمی مراوده کم داریم حتی زبانشان را هم خوب بلد نیست این بدین معناست که ما متون گذشته خود را خوب نمیخوانیم و نمیشناسیم حتی اگر خبری هم از آنها داریم از طریق غرب است.
وی در ادامه گفت: بنابراین منابع فکری ما باید قوی و متعدد باشد و این کمک به تولید گری خود ما نیز میکند.