۰۳ تير ۱۳۹۵ ۲۲:۳۸
کد خبر: ۴۲۰۸۳
khaniki

khaniki1


دکتر خانیکی در برنامه گپ جامعه‌شناسی رادیوی اینترنتی «صدای امید» گفت: مشارکت‌ستیزی و رقابت‌گریزی فرهنگ سیاسی نخبگان در ایران، به ضعف جامعه مدنی منجر شده است.


به گزارش عطنا و نقل از رادیو صدای امید، دکتر هادی خانیکی، مدرس ارتباطات و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در برنامه گپ اجتماعی در صدای امید  تمرکز قدرت سیاسی و ضعف جامعه مدنی را دو مسئله‌ای دانست که منجر به نوعی خودکامگی در کشور ما شده است.


او افزود: تمرکز قدرت از یک سو و بی قدرتی جامعه مدنی از سوی دیگر موجب استبداد زدگی می شود که این دو متغیر خود تحت تاثیر دو عامل مهم دیگر قرار دارند. فرهنگ سیاسی نخبگان در ایران که مشارکت‌ستیز و رقابت‌گریز است و تغییر ساز و کارهای حل اختلاف که سبب شده عرف تضعیف و  قانون تقویت نشود، دو عامل مهمی هستند که ضعف جامعه مدنی و تمرکز روزافزون قدرت سیاسی را تشدید کرده است.


عضو هیات علمی دانشگاه علامه گفت: وقتی مسئله ای به ماهیت انسان یا جامعه نسبت داده شده و بر تغییرناپذیری آن تاکید می شود، عملا راه بر هر تغییر و تحولی بسته می شود. تجربه مطالعه تاریخی نشان نمی دهد یک جامعه یا انسان ها از یک بافت و ماهیت واحدی برخوردار هستند و در شرایطی که جامعه کنش گر بوده، دیده شده در آن جا چه قدر جامعه با قبل خودش متفاوت می شود.


او گفت: از یک طرف زندگی ایرانی به لحاظ تاریخی در لفاف استبداد پیچیده شده بود و تکاپوی ایرانیان برای رهایی از این لفاف بوده است. انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی تجلی این خواسته است و تاکیدی که بر سه گانه شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی صورت می گیرد، نفی خودکامگی تاریخی است.


خانیکی با اشاره به نگاه تاریخی و بررسی سیر مطالبات که از زمان مشروطه آغاز شده اظهار داشت: استبدادزدگی از واحدهای کوچک جامعه که فرد و خانواده هست، آغاز می شود و تا واحدهای بزرگ اجتماعی که نهادهای حکومتی، نهادهای سیاسی و نهاد فرهنگی رسوخ کرده است.


وی تاکید کرد: استبداد در ذات و ماهیت ایرانیان وجود ندارد و تحت شرایط پیچیده ای بر او عارض شده است و حاکمیت یافتن استبداد سبب می شود اندیشه، توانمندی های فردی، سرمایه های فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی محدود شده و به بند کشیده و تضعیف شود.


این استاد دانشگاه اذعان داشت: از بس تجربه استبداد زدگی تکرار شده است، پذیرش استبداد یا کنش استبدادی  به یک عادت واره تبدیل شده و در فرهنگ عامه هم به چشم می خورد که حتما باید گویا یک قدرت سرکوب گری بالای سر باشد تا این که به اعتبار ترس از آن قدرت، میل به قانون، نظم و آزادی به وجود بیاید  و هر وقت جامعه از وضعیت نا بسمان اقتصادی به امان می آید ، دنبال قدرتی می گردد تا گران فروش را در تنور مجازات بیاندازد.


 قسمت دوم


دکتر هادی خانیکی، مدرس ارتباطات و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در برنامه گپ اجتماعی در صدای امید گفت: یک ضعف بنیادین و تاریخی در فرهنگ ما که در شکل «ناتوانی در گفت و گو» و با عدم مهارت در گفت و گو بروز و ظهور پیدا کرده، در سطحی کلان و به شکل «ضعف نهادهای مدنی» ملموس است و در یک لایه بالایی که معمولا بیش تر مورد دقت قرار می دهیم که همان لایه سیاسی است، به صورت «ضعف تحزب» خودش را نشان داده است و این سه گانه یک دیگر را ایجاد کرده، تقویت می کنند.


او با تاکید بر به وجود آمدن  نوعی انسدادهای گفت و گویی در فرهنگ ما و نوعی فروبستگی و نهان کاری شکل گرفته، افزود: در طول تاریخ هر چقدر فرد به بیرون اعتماد کرده نظراتش را بیان می کرده، ناگزیر به تحمل هزینه های گزاف شده و در نهایت شکلی از درون گرایی ایجاد شده است.


خانیکی گفت: جامعه ما به دلیل درگیری هایی که برای نیل به آرمان هایش داشته، جامعه ای فوق العاده سیاسی است؛ به این معنا که هرنوع کنش اقتصادی، فرهنگی و یا اجتماعی معنای سیاسی و نتیجه سیاسی پیدا می کند. بررسی های تاریخی نشان می دهد که نوعی بدبینی نزد نخبگان وجود داشته که کنش را در یک فضای بدبینانه و مبتنی بر سوظن تعبیر می کردند و در این فضای توام با بدبینی، حزب و رقابت مبتنی بر رفاقت شکل نمی گیرد و رقیب در واقع از این منظر تبدیل به دشمنی می شود که باید از صحنه حذف شود.


وی منظور از جامعه مدنی را موقعیت ها، نهادها و شبکه هایی دانست که نقش تعدیل کنندگی دارند و به عنوان نهاد های واسط بین قدرت سیاسی و جامعه قرار می گیرند. و با تشکل، سامان و سازمان دادن به جامعه، آن را توانمند ترمی  سازند و اظهار داشت: به دلیل تغییر پرشتابی که ایران دارد، نهادهای سنتی تغییر یافته ومنحرف می شوند و نهادهای تازه هم شکل نمی گیرند.


وی تاکید کرد: تاریخ نشان جامعه شکل توده وار دارد و افراد در آن صورت رها شده ای دارند، و طبیتعا به نظم در آوردن آن ها و پذیرش قانون دشوارتر است. این یک مسئله تاریخی در ایران است که به دلیل خودکامگی قدرت، اساسا شهروند، کم تر فرصت نشو و نمو داشته و به حقوق او کم تر توجه شده و او به عنوان عنصری مکلف دیده شده، رعیت سلطان بوده و رعیت بودن یعنی این که نه تنها حکومت حقی برای فرد چنان که باید قائل نبوده، بلکه به حقوق خودش هم آشنا نبوده است.


او  گفت: در ساخت و بافت سنتی ایران زمینه هایی وجود داشت که این زمینه ها تشکل یابی و ایجاد هم بستگی های جمعی را آسان تر می کرد که همه این ها دامنه نفوذ و اعمال قدرت لگام گسیخته را محدود می کرد و عرفی که در ساخت سنتی ما وجود داشت بود، به سطوح اولیه ای از هم بستگی اجتماعی ترغیب کننده بود.


خانیکی اظهار داشت: شناخت جامعه سنتی از یک نظر آسوده تر است، زیرا «سنت راه بر» است و عرف خیلی ساده تعیین تکلیف می کند، اما در یک جامعه مدرن، گونه های مختلف عقلانیت، اعم از عقلانیت معطوف به هدف یا عقلانیت معطوف به کنش باعث ایجاد تردید در افراد می شود.


گفتنی است این برنامه توسط علیرضا فرزین و دانیال پازوکی اجرا شد. فایل صوتی این برنامه در اینجا قابل دریافت است


 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار