عطنا - سیاست نشانهشناسی و بازنمایی دلالتهای اجتماعی و سیاسی قیام امام حسین از زبان امام حسین(ع) و به بیان دیگر، عاشورا از زبان حسین(ع) بهترین راه درک مبانی این قیام و فلسفه آن به شمار میآید. در بخش پیشین سخنان امام حسین(ع) نزد ولید فرماندار کوفه و در نزد قبر جدشان پیامبر بررسی شد و این بار به وصیت امام حسین(ع) به برادرش محمد حنفیه میپردازیم. امام پیش از حرکت از مدینه در وصیت نامهای کوتاه، پس از شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر و... برای برادر خود محمد حنفیه نوشتند: من برای سرکشی و عیاشی و فساد و ظلم خروج نکردم، بلکه فقط به خاطر اصلاح در امت جدم قیام نمودم و برآنم تا امر به معروف و نهی از منکر کرده و بر سیره جدم و پدرم علی ابن ابی طالب راه بپویم.
سخن امام را میتوان در دو بخش، یکی جنبه سلبی و دیگری جنبه ایجابی، تحلیل کرد. در وجه سلبی، امام قیام خود را برای آنچه در ذهنیت جامعه آن روز و در نزد سلاطین و پادشاهان و حاکمان دوره جاهلیت بوده است و آن قیام برای سرکشی و فساد و کسب قدرت و ثروت و عیش و نوش، قیام خود را منزه و مبرا از آن معرفی فرمودند. به یاد بیاوریم و توجه داشته باشیم که همیشه یکی از تبلیغات دیرین دستگاه آل سفیان و آل معاویه و آل مروان حتی در اصل بعثت پیامبر اتهاماتی بود که آنان به بنیهاشم و در رأس آن به پیامبر میزدند و در جامعه تبلیغ میکردند که اصولاً وحی در کار نیست و سخنان پیامبر سحر و جادویی بیش نیست آن هم برای کسب قدرت و برتری بنیهاشم است. در واقع یک جنگ قدرت داخلی است بین دو نسل از عموزادههای یک طایفه و این خط رسانهای را معاویه و یزید مرتب در بافت اجتماعی و فرهنگی مردم زمانه خود در شام و سوریه و مدینه و مکه و کل جغرافیای سیاسی عصر خلافت اموی و حتی پس از آن عباسی ادامه دادند.
جد یزید، ابوسفیان کوشش زیادی کرد و پولهای فراوانی خرج کرد تا ثابت کند اصولا آن چه پیامبر اکرم(ص) میگوید، سحر و جادویی بیش نیست و برای کسب قدرت دنیایی است و دیدیم که با تکیه بر همین خصلت اجتماعی که در فرهنگ مردم جاهلیت عصر پیامبر(ص) نهادینه شده بود، یعنی برتری قبیلهای، یعنی قدرت قبیلهای و با برجستهتر کردن و فعال کردن ویژگیهای دوره جاهلیت مانند ارجح بودن شیخوخیت، جوان بودن امیرالمؤمنین علی(ع) را پس از رحلت پیامبر با آن همه سفارشات پیامبر، بهانه کردند و مسیر امامت را به خلافت تغییر دادند.
اصولاً دستگاه تبلیغی معاویه، سعی فراوان داشت که به سیاست و قدرت صرفاً خصلت زمینی، دنیایی و مادی بدهد و آن را از عرصه جهانی و وحی جدا سازد؛ یعنی نوعی سکولاریسم. خلفای اموی به شدت کوشیدند تا از یک سوی سیاست منهای دیانت را اشاعه دهند و از سوی دیگر وحی و دین را عرفی سازی کنند، چراکه این دو یعنی سکولاریسم و عرفیسازی دو روی یک سکه هستند.
متأسفانه به دلیل وضعیت فرهنگی دوره جاهلیت این شگرد دستگاه اموی کارساز و مؤثر واقع شد. به دلیل همین پیشینه تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، یکی از راهبردهای رسانهای امام حسین(ع) در طول جریان عاشورا، براساس خنثی کردن این فرهنگ و این رویکرد مادینگرانه به قدرت و به حکومت بود که از سوی خاندان اموی تبلیغ می شد.
جالب است بدانیم و توجه کنیم امروز هم یکی از راهبردهای اصلی امپراطوری رسانهای غرب به رهبری آمریکا که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، جدایی سیاست از دیانت و در اصطلاح سکولاریسم است. لذا امام حسین(ع) در وصیت کوتاه خود بر این مسئله اشاره و تأکید دارند که حرکت و قیام من، جنبه سیاست منهای دین نیست، بلکه سیاست در متن دین و برای احیای سنت پیامبر(ص) است.
اگر بخواهیم یک بررسی مقایسهای با نهضت امام خمینی(ذه) در این مورد داشته باشیم، امام خمینی(ره) نیز از ابتدای نهضت خود در سال ۱۳۴۲، سیاست را در متن دین و دین را در متن سیاست، میدانست و این دو را دور روی یک سکه معرفی میکردند که فهم و درک یکی بدون دیگری ممکن نیست. مرحوم مدرس هم چنین میاندیشید. از ابتدای انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از راهبردهای فکری و رسانهای غرب و آمریکا نیز همین القای جدایی دین از سیاست است که اکنون در این روزها به شدت بر آن تأکید میشود.
القای ناکارآمدی نظام، القای ناامیدی به جامعه، القا و اشاعه فرهنگ اباحهگری و وندالیستم اخلاقی و هنجاری در نمایشهای بدن در این روزها و ایجاد ناامنی در مرزها و برخی شهرهای مرزی، تحریم و تحریف، همه و همه برای یک هدف کلیدی و اصلی است و آن این که با برساخت کردن ناکارآمدی نظام، با انگارهسازیهای منفی از موفقیتهای نظام و قدرت و توانمندیهای علمی، صنعتی، پزشکی، دفاعی، هستهای و ... ناامیدی را بویژه در نوجوانان و جوانان و احساس آنومی و هرج و مرج اجتماعی را در سطح توده و عامه مردم نهادینه کنند تا بلکه بتوانند به آن چیزی که ۴۵ سال است به دنبال آن هستند و آن حذف نظام جمهوری اسلامی ایران از جغرافیای سیاسی جهان است برسند، ولی سنتهای خداوندی، پیام عاشورا، واقعیتهای میدانی در منطقه و در اروپا و در آمریکا، چیز دیگری میگوید. امروز، مهمترین پیام عاشورای حسینی دفاع تمام قد از نظام جمهوری اسلامی ایران و بویژه از رهبری عزیر و حکیم و مظلوم و مقتدر آن است. نمیشود خود را حسینی و عاشورایی دانست، اما در عین حال در صف، خط و جریان غربگرایی و غربزدگی و بیتفاوت به شکل تماشاچی بود.
نویسنده: ابوالقاسم فاتحی
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: