عطنا - مطالعات نشان داده است که کمتر از 10 درصد از سوءمصرف کنندگان مواد به صورت داوطلبانه برای درمان مراجعه میکنند؛ در چنین شرایطی مداخلات همراه با ایجاد انگیزه نقش مهمی در ورود به درمان این افراد ایفاء میکنند. در حال حاضر مداخلات همراه با ایجاد انگیزه از قبیل مدل جانسون و کرافت وجود دارد؛ با این وجود هر یک از این مداخلات مشکلات خاص مربوط به خود را دارا هستند. تحقیقات نشان دادهاند که کیفیت زندگى اعضاى خانوادهى فرد دارای اعتیاد به شدت آسیب میبیند و علت این آسیب، کشمکش مستمر یا تنشهاى روزانه است و چنین تنشهایى، افراد را به سمت مصرف مداوم مواد در منزل مربوط میشوند.
در مورد تعداد افراد دارای اعتیاد در ایران آمار دقیقی در دست نیست. حدود چند دهه است که صاحبنظران و مسئولان مبارزه با مواد مخدر، شمار افراد دارای اعتیاد را حدود دو میلیون نفر و گاه بیشتر برآورد کرده اند. البته طبق اظهارات یکی از مسئولین ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال ۱۳۹۱، حدود سه میلیون و سیصد هزار نفر مصرفکننده مواد مخدر و محرک در کشور وجود دارد.
ارائه این آمار در حالی است که مطالعه روند اعتیاد در کشور نشان میدهد که تقریباً هر ۱۲ سال یک بار تعداد کل افراد دارای اعتیاد دو برابر شده و سالانه ۸ درصد بر جمعیت آنان افزوده شده است. با فرض اعتماد به این آمار و با کم کردن تعداد افرادی که در حال گذراندن دوره درمانی هستند که طبق اعلام مدیر کل سابق درمان و حمایتهای اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر، حدود ۶۰۰ هزار نفر است میتوان چنین گفت که طبق آمار رسمی، حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر و طبق آمار غیررسمی، حدود دو میلیون و هفتصد هزار نفر سوء مصرفکننده مواد در کشور وجود دارند که جهت درمان مراجعه نکردهاند و به دلیل تأثیراتی که مصرف مواد بر فرد میگذارد، به طور معمول فاصله شروع مصرف تا ورود به درمان طولانی میباشد و افراد مصرفکننده به راحتی حاضر به شروع درمان نمیشوند.
تلاش خانواده و اطرافیان بیمار نیز برای وارد کردن آنان به درمان بینتیجه بوده و گاهی نتیجه عکس نیز دارد. در بسیاری از موارد فرد دارای اعتیاد، خود را دچار مشکل نمیبیند یا به طور اصولی تمایلی برای درمان نشان نمیدهد. این وضعیت حالتی شایع و در عین حال دشوار است، خانواده اصرار بر وجود مشکل در بیمار دارند اما وی برعکس خانواده به موضوع نگاه میکند و تمایلی برای ورود به برنامه درمانی نشان نمیدهد.
بیشتر خانواده ها نیز با نحوه برخورد با افراد مصرف کننده در این حالت (مقاومت در برابر درمان) به درستی آشنا نیستند و در برخورد با این حالات، درمانهای اجباری یا در بهترین حالت اورژانسهای روانپزشکی را به عنوان راه حل برمیگزینند. انتخاب روشهای درمان اجباری در حالی است که بررسیها نشان میدهند میزان اثربخشی برنامههای درمان اجباری بسیار اندک است. به طور کلی بر خلاف وضعیت دشواری که اعتیاد برای فرد سوء مصرفکننده مواد، خانواده و اطرافیانش ایجاد میکند، کمتر از ۱۰ درصد از سوءمصرف کنندگان به صورت داوطلبانه برای درمان مراجعه میکنند و در هنگام درمان نیز میزان ریزش به طور چشمگیری بالاست.
حال با توجه به تعداد افراد درگیر با مسئله سوءمصرف مواد و این که بیش از نیمی از سوء مصرفکنندگان تمایل و رغبتی به درمان نداشته و به نوعی وارد درمان نشدهاند بحث ایجاد انگیزه و راغبسازی از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود. از دیگر دلایل ضرورت توجه به بحث انگیزهسازی میتوان به تغییر الگوی مصرف مواد در کشور از مواد مخدر سنتی به مواد محرک و صنعتی اشاره کرد. اثرات مواد محرک به خصوص بروز توهم و هذیان، ممکن است هر لحظه باعث بروز اتفاقات ناگواری برای خود فرد یا افراد نزدیک وی شود. تمامی این موارد ضرورت مداخلات همراه با انگیزه برای ورود به درمان این افراد را آشکار میکند.
با توجه به ویژگیهای خاص حرفه مددکاری اجتماعی از جمله توجه همزمان به فرد، خانواده و وضعیت اقتصادی و اجتماعی وی و ابزارهای کارآمدی همچون مصاحبه تخصصی و بازدید در منزل، متخصصان این رشته میتوانند به عنوان مجریان مداخلات انگیزهسازی نقش مهمی در ورود به درمان سوءمصرفکنندگان مواد ایفاء نمایند. البته لازم به ذکر است که استفاده از مداخلات انگیزهسازی به خصوص مداخلات ایجاد انگیزه مبتنی بر مددکاری اجتماعی در منزل، با توجه به لازمه ورود مددکار اجتماعی به منزل، مستلزم تصویب ساز و کارهایی قانونی میباشد.
نمونههایى از این عوامل تنشزا عبارتند از: مشکلات مالى، پرخاشگرى کلامى و جسمى فرد دارای اعتیاد، سرافکندگى اجتماعى در اعضاى خانواده، مشکلات ارتباطى در خانواده و روابط مخرب با کودکان آن خانواده. در درازمدت، این عوامل خطر احتمال ایجاد اختلال در عزتنفس، علائم افسردگى و اضطراب و مشکلات جسمى در اعضاى خانوادهى فرد دارای اعتیاد را بیشتر میکنند. با این حال، در بسیارى از خانوادهها، اولویت اول، باز هم تلاش براى کمک به عضو دارای اعتیاد خانواده است که از درمان گریزان میباشد.
در این شرایط، جهت تشویق فرد دارای اعتیاد براى ورود به درمان از روش «تقویت اجتماعى و آموزش خانواده» یا کرافت کمک گرفته میشود. این روش به شما یارى میرساند تا با تغییردادن شیوهى برخورد خود با بیمار، در نهایت بتوانید او را به مسیر درمان وارد کنید. همچنین این توصیههاى درمانى براى کاهش مصرف فرد دارای اعتیاد و نیز بهبود وضعیت زندگى شما، کمککننده هستند. به عبارت دیگر، با این روش شما میآموزید تا با بیمار درگیر نشوید و در عوض، به خاطر مصرف نکردن مواد، پاداشى مناسب به وى دهید، اما استفاده مواد او را بدون پاداش بگذارید تا در نهایت شدت این رفتار مشکلآفرین، کاهش پیدا کند.
مروری بر مدل درمانی کرافت
رویکرد کرافت سیستمی است که به دوستان و اعضای خانواده کمک میکند تا نحوه تعامل خود با کسی را که دوست دارند و او دچار سوءمصرف مخدر است، تغییر دهند و این رویکرد برای دوستان و اعضای خانواده است. نکته شگفتانگیز در مورد اعضای خانواده این است که آنها اطلاعات بسیاری در مورد مصرف موادمخدر یا الکل اعضای خانواده دارند. آنها میدانند که فرد چه موقع مشروب مینوشد، هنگام مصرف موادمخدر یا الکل چگونه است، هنگام نوشیدن خلقوخوی فرد چگونه است و هنگام هوشیاری فرد چگونه است. اعضای خانواده اطلاعات زیادی دارند، اما نمیدانند با آن چه کنند و اینجاست که کرافت میتواند به عنوان رویکردی کمککننده مورد استفاده قرار گیرد. کرافت یک استراتژی جامع برای چگونگی تعامل با اعتیاد به مشروبات الکلی و اعتیاد به مصرف موادمخدر اعضای خانواده ارائه میدهد، به نحوی که نشان داده شده است این استراتژی میتواند برای درمان عزیزانشان و بازگرداندن آنها به زندگی موثر باشد.
کرافت _ رویکرد تقویت اجتماعی برای آموزش خانواده _ از دانشگاه نیومکزیکو سرچشمه گرفته و توسط رابرت مایرز و همکارانش توسعه یافته است. تحقیقات در مورد کرافت نشان میدهد که حدود 70 درصد از خانوادههایی که خدمات کرافت دریافت میکنند میتوانند عزیزان خود را طی یک سال تحت درمان قرار دهند؛ کرافت همچنین به اعضای خانواده کمک میکند تا زندگی خود را بهبود ببخشند، خواه عزیزشان به دنبال درمان باشد یا نه و اگر بخواهیم رویکرد کرافت را به صورت شفاف مشخص نماییم میتوان چنین گفت که کرافت به اعضای خانواده میآموزد که چگونه:
1) عوامل محرک و نتایج استفاده از آنها را مشخص کنند؛
2) الگوهایی را که منجر به نوشیدن الکل یا مصرف مواد توسط مصرفکننده میشود، بشکنند؛
3) مهارتهای ارتباطی برای بیان موثرتر نیازها و درخواستهای آنها (اعضای خانواده) را توسعه و بهبود دهند؛
4) در صورت ابراز علاقه به درمان، به عزیز خود کمک کنند تا به منابع موثر درمان اعتیاد دسترسی پیدا کند؛
5) بیاموزند که چگونه از خود مراقبت کنند و با ارزشهای خود ارتباط مجدد برقرار کنند تا بدون توجه به اعتیاد عزیزانشان، آنها همچنان بتوانند زندگی خود را با محوریت ارزشهای خود و نه مصرف مواد یا الکل عزیزانشان پیش ببرند.
6) در صورت وجود خشونت یا احتمال وقوع خشونت، به اعضای خانواده کمک کنند تا عوامل ایجادکننده خشونت را شناسایی کرده و برنامههایی برای حفظ امنیت خود (و فرزندان خود) تدوین کنند.
کرافت یک نوع منحصر به فرد از خانوادهدرمانی یک سویه میباشد که در آموزش و درمان افراد مهم درگیر با بیماران سوء مصرفکننده مواد از نظر علمی تعیین شده است و براساس اصول رفتاری این مدل درمانی از استراتژیهای تقویت استفاده میکنند. افراد مهم که در مدل درمانی کرافت آموزش دیدهاند یاد میگیرند که چطور رفتار سالم بیمار را تقویت کرده و رفتار مصرفی او را نادیده بگیرند. همچنین مهارتهای جدید و افراد مهم در جهت تاثیرگذاری و بیمار برای ورود به درمان آموزش داده میشود و همراه با این آموزشها بر افزایش رضایت افراد مهم از زندگی خود تاکید میشود.
عناصر اصلی مدل درمانی کرافت
عناصر اصلی مدل درمانی کرافت عبارتند از:
1) استراتژیهای انگیزشی. بررسی انتظارات افراد مهم، توصیف مدل کراوات و میزان موفقیت و فواید بالقوه آن برای افراد مهم.
2) تحلیل کارکردی رفتار مصرفی بیمار معلوم. تشریح شروعکننده ها و پیامدهای مصرف مواد بیمار و توسعه استراتژیهای مداخله ای برای افراد مهم در تشویق و حمایت از رفتار غیرمصرفی بیمار.
3) احتیاط در خشونت خانوادگی. ارزیابی احتمال وقوع خشونت در رابطه افراد مهم با بیمار معلوم، تشخیص شروعکنندههای خشونت و تعیین برنامههای محافظتی و پیشگیریکننده در این خصوص.
4) آموزش روابط بین فردی. بررسی الگوی فعلی رابطهای بین فرد مهم و بیمار معلوم، بررسی دلایل منطقی برای ارتقاء و بهبود رابطه، آموزش مهارتهای ارتباطی مثبت و شرح آنها از طریق ایفای نقش.
5) آموزش تقویت مثبت. تشخیص و تعیین پاداشهای کوچک و مناسب برای بیمار معلوم و آموزش و افراد مهم در چگونگی استفاده از آنها در تقویت رفتارهای غیر مصرفی بیمار.
6) تنبیه و تقبیح رفتار مصرفی. تشریح چگونگی به جریان افتادن پیامدهای طبیعی مصرف مواد و همینطور آموزش استراتژیهای حل مسئله.
7) آموزش خودتقویتی به افراد مهم. کشف عدم رضایتمندی افراد مهم در حوزههای مختلف زندگی، توسعه اهداف و کمک به افراد مهم در تشخیص و نمونهگیری از تقویتکننده های خود.
8) تعریف و القای درمان به بیمار. تعیین بهترین زمان برای پیشنهاد درمان، آمادهسازی افراد مهم برای روبهرو شدن با احتمال عدمپذیرش بیمار و ایجاد امکان برای پذیرش بیمار در یک مرکز درمانی.
در مدل درمانی کرافت افراد مهم هرگز مسئول سوء مصرف مواد بیمار تلقی نمیشوند، اما به آنها راهحلی برای این مشکل پیشنهاد میشود و در این مدل درمانی کرافت دو هدف عمده دارد:
1) کمک به بیمار در ترک سوء مصرف مواد؛
2) کمک به افراد مهم در افزایش رضایت شخصی خود در سایر حیطه های زندگی.
تقویت و آموزش خانواده با رویکرد کرافت
کرافت یک برنامه درمانی مبتنی بر تجربه برای اعضای خانواده یا دوستان افراد مصرفکننده مواد که از دریافت درمان خودداری میکنند، است. درمانگران مدل کرافت سه هدف عمده دارند که دو مورد از این اهداف متمرکز بر فرد سوء مصرفکننده و یک مورد متمرکز بر افراد مهم و تاثیرگذار بر مصرفکننده میباشد. هدف اول و در واقع هدف نهایی تاثیرگذاری بر فرد مصرفکننده است تا به جستجوی درمان بپردازد. هدف دوم کاهش مصرف مواد یا الکل فرد مصرف کننده است. هدف سوم کمک به افراد مهم برای ایجاد تغییرات مثبت دیگری در سبک زندگیشان است که در جهت ارتقاء عملکردهای روانشناختی باشد، چه فرد مقاوم مصرف کننده درمان را شروع کند و چه شروع به درمان نکند.
پژوهش ها نشان میدهند که افراد مهمی که طبق مدل کرافت آموزش دیده اند ۶۰ تا ۸۰ درصد در ترغیب بیمار به درمان موثر بودهاند. به علاوه افراد مهم هم احساس بهتری در مورد زندگی خود صرف نظر از نتیجه ای که بیمار معلوم کسب کرده است، داشته اند. فرد مهم میتواند همسر، خواهر، برادر، والدین یا فرزند بیمار باشد. نکته قابل توجه این است که کرافت برنامه درمانی موثری است که به طور معمول دربردارنده جلسات معدودی برای افراد مهم قبل از پرداختن بیمار به درمان است و این که درمانگران اطراف، به اطلاعات و تخصص وسیعی در زمینه سوء مصرف مواد نیاز ندارند.
اگر بخواهیم به دلایل منطقی برای حمایت افراد مهم بپردازیم باید چنین گفت که پژوهشگرانی که درمان الکلیها در دهه ۱۹۷۰ از رویکرد کرافت استفاده میکردند دریافتند که همسران این افراد در تشویق بیماران خود به شروع درمان میتوانستند نقش کلیدی داشته باشند. این نتیجهگیری حاصل مشاهده تاثیر همسرانی بود که در برنامه کرافت شرکت کرده بودند و یا بر مصرف دیسولفیرام (دارویی که برای ترک الکل استفاده میشود) از سوی بیمار نظارت میکردند یا آن که در جلسات درمان زناشویی مشارکت فعالی داشتند.
همچنین اعتماد محققان به تأثیر افراد مهم بر این اساس است که گر چه بیشتر افراد سوء مصرفکننده تمایلی نداشتند که به درمان خود اقدام کنند، اما اعضای خانواده آنها انگیزه زیادی برای هرگونه تغییر مثبت داشتند. همچنین در تایید این اعتقادات، گزارشهای مکرر افراد سوءمصرفکننده حاکی از این بود که تصمیم نهایی آنها برای درمان ناشی از تشویق خانواده و دوستان آنها بود. محققان و پژوهشگرانی که بر رویکرد کرافت کار میکنند به این نکته میپردازند که کیفیت زندگی افراد مهم در فرآیند روبهرو شدن آنها با استرسهای مزمنی که به مصرف مواد بیمار آنها مرتبط است تحت تاثیر قرار میگیرد. به طور کلی، این عوامل استرسزا شامل خشونت، پرخاشگری کلامی، مشکلات اقتصادی، تعارضهای زناشویی، برهم خوردن روابط با فرزندان و شرمساری در اجتماع میباشند. از آنجایی که واکنش افراد مهم باید به این عوامل استرسزا به صورت افسردگی، اضطراب، شکایتهای جسمی و عزت نفس پایین مرتبط است، احتمال دارد که آنها از روان درمانی سود ببرند.
تفاوت کرافت با سایر رویکردها
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که تفاوت کرافت با سایر رویکردها برای برخورد با فردی که به الکل یا مواد اعتیاد دارد چیست؟
کرافت در مقایسه با انواع مداخلات، رایجترین نوع مداخله مورد استفاده مداخله جانسون است که توسط ورنون جانسون در دهه 1960 ارائه شد. ایدههای اساسی این نوع مداخله عبارتند از:
1) یک فرد مبتلا به اعتیاد به شدت مصرف مواد خود را انکار میکند؛
2) تنها رویارویی مستقیم با اعضای خانواده در مورد اثرات منفی سو مصرف مواد، فرد را قادر میسازد تا به دنبال درمان باشد.
در این مداخله، مداخله گر یا مشاور قبل از مداخله واقعی، با اعضای خانواده و دیگران همچون دوستان، همکاران و ... را ملاقات میکند و به آنها کمک مینماید تا برای جلسه آماده شوند. در حین مداخله، مداخلهگر به راهنمایی اعضای خانواده و سایر افراد نگران کمک میکند تا آثار سوءمصرف مواد عزیزان خود را به شیوهای واقعی و بدون قضاوت بیان کنند. اگر فرد مایل به پذیرش کمک باشد، گزینههای درمانی به او ارائه می شود. پژوهشها در زمینه مداخله جانسون نشانگر این موضوع است که میتواند برای درمان افراد مبتلا به اعتیاد موثر باشد، اما تنها 30 درصد از اعضای خانواده مایل به مداخله پس از آموزش هستند و چه بسا، این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که روش مد نظر بسیار مقابله ای است. از همین روی، کرافت در درمان افراد مبتلا به اعتیاد موثرتر از مداخله جانسون است، زیرا خانواده های بیشتری از آن استفاده میکنند و نزدیک به 70 درصد از خانوادههایی که کرافت را آموخته بودند، توانستند عزیزان خود را طی یک سال تحت درمان قرار دهند. افزون بر این مورد، کرافت از چند جهت دیگر با مداخله جانسون متفاوت است:
1) کرافت غیرمقابله ای است؛
2) در کرافت، شما یاد نخواهید گرفت که با عزیزان خود مقابله کنید تا از طریق انکار شکست بخورید. در مقابل، شما خواهید آموخت که چگونه میتوانید مشارکت ناخواسته خود را در الگوهای مربوط به سو مصرف مواد عزیزانتان کاهش دهید.
3) شما یاد خواهید گرفت که چگونه میتوانید تعامل خود را با این الگوها به گونهای متوقف کنید که شما را ایمن نگاه داشته، مرزهای مناسب را تعیین کرده و با نوع شخصی که میخواهید باشد سازگار شوید.
4) کرافت در مورد مهارت های یادگیری برای بهبود روابط شما با خود و عزیزانتان است و مهارتهای عملی را میآموزید که میتوانید با توجه به موقعیت منحصر به فرد، خود را از الگوی سوءمصرف مواد عزیزانتان دور کنید. همچنین راههایی برای پس گرفتن زندگی خود از اعتیاد و ارتباط مجدد با چیزهایی که برای شما مهم است را خواهید آموخت.
5) کرافت به شما این قدرت را میدهد که تغییرات مورد علاقه خود را ایجاد کرده و زندگی خود را تغییر دهید. به جای مداخلهای محدود که در آن مهارتهایی را در مورد نحوه برخورد با عزیزانتان یاد بگیرید، مهارتهایی را میآموزید که میتوانید در طول زندگی و در زمینههای مختلف از آنها استفاده کنید.
6) اگرچه کرافت رویارویی را آموزش نمیدهد، اما دعوت را آموزش میدهد. به اعضای خانواده آموزش داده میشود که چگونه از فرصتهای موجود برای داشتن مکالمات دشوار استفاده کنند و چگونه در مورد درمان به گونهای صحبت کنند که برای عزیزانشان جالبتر باشد و اگر مکالمه خوب پیش نرود، ما نحوه پاسخ دادن به آن را نیز آموزش میدهیم.
کاندیداهای مناسب برای افراد مهم در مدل درمانی کرافت
در پژوهشهای مختلف تاکید شده است که فرد مهم هیچ تعهدی برای وارد کردن بیمار به درمان ندارد، تنها تعهد و فراهم کردن شرایط مناسب برای ورود بیمار به فرآیند درمان میباشد. در میان ویژگیهای مختلف یک فرد مهم، یکی از مهمترین آنها رابطه فرد مهم و بیمار میباشد. برای شروع طبق شواهد پژوهشی اولویت نخست برای اقوام درجه اول بیمار هستند. یک استثنا وجود دارد، مثل یک دوست صمیمی اما این نوع فرد مهم هنوز به صورت تجربی آزمون نشده است. همینطور تماسهای کافی فرد مهم با بیمار برای تاثیرگذاری بر رفتار او ضروری است.
یکی از پژوهشها بیان میدارد که به طور حتمی، فرد مهم و بیمار باید با هم زندگی کنند. اما سایر پژوهشها به تماس و ملاقات فرد مهم و بیمار معلوم حداقل به مدت سه روز در هفته اشاره میکنند. بنابراین افراد مهمی که تماسهای اتفاقی و محدود با بیمار دارند انتخابهای مناسبی نیستند. همینطور وجود خشونت جدید این فرد مهم و بیمار نیز جزء استثناها برای انتخاب فرد مهم محسوب میشود. نکته بسیار مهم اشتیاق و تمایل افراد مهم برای حضور فعال در مدل درمانی کرافت میباشد. نتایج پژوهش حاکی از این است که گزینههای نامناسب برای انتخاب افراد مهم شامل موارد زیر میباشد:
1) خودشان مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد داشته باشند؛
2) مشکلات رفتاری داشته باشند؛
3) کمتر از ۱۸ سال سن داشته باشند؛
4) تحصیلات کمتر از راهنمایی داشته باشند.
در پایان به این موضوع باید اشاره کرد که در دهه های اخیر سوءمصرف و وابستگی به مواد محرک در جهان رو به گسترش است که پیامدهای وسیع فردی و اجتماعی آن توجه بسیاری از سیاستگذران، پژوهشگران، متخصصان، مسئولان مراقبتهای بهداشتی و اجتماعی و ... را به سمت خود معطوف داشته است. در مقاله حاضر سعی شد تا به یکی از مداخلات کاربردی، اجتماعمحور و مرتبط به خانواده بپردازیم. همچنین در این فرآیند بتوانیم علاوه بر فردی که دچار سوءمصرف شده است او را با رویکردی کلنگر بنگریم و با نگاهی جامعنگر و اجتماعی به موضوع اعتیاد و درمان آن بپردازیم.
نویسندگان:
اسماعیل عباسی، دانش آموخته کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی
سجّاد مجیدی پرست، کاندیدای دکترای تخصصی مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: