عطنا -یک جامعه شناس با اشاره به قتل و سلاخی بابک خرمدین توسط پدر و مادرش می گوید: «در نگاهی آغازین می توان گفت که مسلما والدین کارگردان مرحوم از حداقل پیوندهای اجتماعی برخوردار و در خاص گرایی عمیقی غوطه ور بوده اند.»
جامعه ایران چند روزیست که در بهت فرو رفته است. خبر حادثه ای دلخراش تن تک تک ایرانی ها را لرزانده است. خبری با این عنوان: «بابک خرمدین، کارگردان سرشناس ایرانی به دست پدر و مادرش سلاخی شد.» این خبر آنقدر دور از ذهن است که به محض شنیدن، فکر شایعه بودنش برایمان دلگرم کننده است. آما اینطور نیست و خبر حقیقت دارد.
نام شهرک اکباتان را حتما شنیده اید. شهرکی مسکونی در تهران. حال نام این شهرک با قتلی فجیع گره خورده است. قتلی که به این راحتی از اذهان مردم و به ویژه از خاطرات ساکنان این نقطه از پایتخت زدودنی نخواهد بود. زیرا خانه ای که همه تصور سکونت افرادی معمولی را در آن داشتند؛ به محل قتل های خانوادگی بدل شده است.
قتلی به شیوه فیلم های اسلشر هالیوودی
داستان از این قرار است که پدر این کارگردان با همراهی همسرش، پس از دادن غذای محتوی مواد خواب آور، پسرش را با ضربات چاقو کشته و در حمام سلاخی کرده و سپس با کمک همسرش جسد مثله شده را در داخل کیسه های زباله از منزل خارج و در سطل های زباله رها می سازند. اما این داستان جنایی به همین جا ختم نمی شود و در بازجویی از این دو نفر مشخص می شود، آنها پیش از این دختر و دامادشان را نیز به همین طریق کشته و سلاخی کرده اند. به این دلیل که آنها را به لحاظ اخلاقی افرادی فاسد می دانستند.
شاید از نظر ما این مرد و زن آدم های عادی نباشند چراکه سه تن از عزیزان خود را کشته و در بازجویی ها نه تنها از این کار اظهار ندامت نکرده، بلکه به آن افتخار و خدا را هم شکر می کنند.
اما آنها آدم های عادی بودند مثل همه ما. پدر خانواده که اکبر نام دارد می گوید: «17 سال مطالعه مداوم داشته ام و هیچکس به اندازه من کتاب نخوانده است.» او حتی فردی مذهبی بوده و به دلبستگی خود به معصومین و ائمه اطهار اشاره می کند. حال این سوال مطرح است که چرا چنین فردی به جایی کشیده می شود که بدون هیچ عذاب وجدانی تک تک فرزندانش را می کشد و حتی می گوید اگر دستگیر نمی شدم آن دو فرزند دیگرم را هم می کشتم.
لزوم بررسی موضوع توسط کارشناسان رشته های مختلف
دکتر سعیده امینی عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگوی اختصاصی با «عطنا» ضمن ضرورت دریافت جزئیات در مورد این حادثه ناگوار می گوید: «در رخداد ناگواری نظیر اتفاق مذکور متغیرهای بسیاری دخیل اند که بررسی دقیق و جامع آنها مستلزم داشتن داده های کامل و مطالعه ای بین رشته ای است. در بین انبوهی از عوامل نقش شرایط اجتماعی برجسته تر به نظر می رسد. گسستگی پیوندهای اجتماعی و کاهش حس تعلق اجتماعی در سطوح گوناگون پیامدهای نامطلوب و گاه جبران ناپذیری را برای جامعه به همراه دارد.»
وی افزود: «خانواده به مثابه زیست جهانی که مملو از کنش های عاطفی است و عرصه روابط ناب والدین و فرزندان است چه می شود که ناگهان جولانگاه خشونتی سهمگین و غریب می شود. خانواده که ناب ترین گروه اجتماعی است چه می شود که روابط درونی آن مبدل به خصمانه ترین مناسبات می شود. داستان خانواده خرمدین، هنوز به روشنی شکافته و بررسی نشده است اما در نگاهی آغازین می توان گفت که مسلما والدین کارگردان مرحوم از حداقل پیوندهای اجتماعی برخوردار و در خاص گرایی عمیقی غوطه ور بوده اند.»
این استاد دانشگاه گفت: «ساختار جزیره ای که برخی خانواده ها را احاطه کرده است باعث شده در نسبت های فامیلی گسترده، خانواده ها از پیوند درون گروهی پایداری برخوردار باشند اما پیوند بین گروهی آنها چندان مستحکم نباشد. هر خانواده مبدل به گروه خودی می شود و سایر خانواده ها در قالب گروه غیرخودی تعریف می شوند و مناسبات رقابت آمیز منفی بین خانواده های موجود در یک فامیلی گسترده رخ می دهد.»
این جامعه شناس ادامه داد: «طی سالیان اخیر به خصوص در دهه اخیر شاهد کم رنگ شدن ارتباطات بین خانواده ها به خصوص مراسم دید و بازدید در ایام عید نوروز و افزایش گسترده سفرهای نوروزی بوده ایم. گریز از معاشرت و پناه بردن به دامان طبیعت برای دریافت حس خوب نمایانگر این است که رابطه سوژه با ابژه بر رابطه سوژه با سوژه مرجح شده است.»
امینی افزود: «خاص گرایی حاکم بر مناسبات درون فامیلی و بین خانواده ها گاهی فراتر رفته و نظیر آنچه در خانواده خرمدین مشاهده شد به درون روابط خانوادگی و نسبت بین والدین و فرزندان رسوخ کرده و مرز خودی و غیرخودی درون خانواده گسترده شده و تعمیق یافته و در مورد مذکور فراتر رفته و والدینی که در برهه ای جان بخش فرزندان بوده اند در مجالی دیگر جان ستان آنها می شوند.»
وی خاطر نشان کرد: «سرپوش گذاشتن و رسانه ای نکردن این موضوعات و حوادث به هبچ وجه چاره کار نبوده و معتقدم که در گذشته هم قتل های خانوادگی انجام شده است؛ ولی به مدد رسانه و شبکه های اجتماعی قتل هایی مانند قتل رومینا اشرفی و بابک خرمدین بیشتر بازتاب داشته است.»
او به ضرورت بررسی خانواده خرمدین و گرایشات و تکانه های احساسی - محیطی آنها اشاره و می گوید که نباید به راحتی از این موضوعات و چنین فجایعی بگذریم و جای تحقیق و تفحص بین رشته ای در چنین موضوعاتی واقعا خالی است.
این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان می کند: «باید محققان رشته های مختلف با هم به بررسی این موضوع و موضوعات این چنینی که در اقلیت بوده ولی تاثیر زیادی بر جامعه ما دارند بپردازند و آن را رها نسازند.»