۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۴۴
کد خبر: ۳۰۰۹۲۴

اسو
شاهنامه فردوسی اثر منحصر به فردی است که در مقام یک اسطوره متن ردپایی استثنایی نه در فرهنگ ایران، بلکه در دیگر ملل به جای گذاشته است.

به گزارش سایت خبری تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی (عطنا)، مدرسه نورزی بین المللی ترجمه در هفته دوم فروردین با استقبال دانشگاهیان برگزار شد و برنامه‌های آن حاوی درس گفتارهایی از اساتید به نام ایرانی و خارجی بود.

میرجلال الدین کزازی، ادیب و شاهنامه پژوه سخنران یکی از بخش‌های این مدرسه نوروزی بود که به بحث درباره اسطوره در میانه تمدن‌ها پرداخت. بهمن نامور مطلق، رئیس جدید فرهنگستان هنر (لینک) نیز به عنوان یکی از سخنرانان، به بحث درباره اسطوره‌ها از زاویه دیگری پرداخت.

نامور مطلق به عنوان استاد دانشگاه شهید بهشتی جزو شاهنامه پژوهان مطرحی است که مفهوم اسطوره متن را به این وادی وارد آورده است. مشروح سخنان وی که در مدرسه نوروزی ترجمه ارایه شد، در پی آمده است.

اسطوره و اسطوره متن


قبل از ارایه بحث این نکته را می‌خواهم بگویم که کنوانسیون نوروز هر سال تعداد کشورهای بیشتری را در بر می‌گیرد که نشان می‌دهد نوروز یکی از میراث‌های خوب پدران ماست. در واقع هوشمندی پدران ماست که آغاز سال را اینچنین انتخاب کردند و برخلاف دیگر فرهنگ‌ها، روز نخست سال را در چنین روزی انتخاب کردند.

من امروز در خصوص اسطوره متن می‌خواهم سخن بگویم. نخستین پرسش این است که اسطوره متن چیست و اسطوره متن شاهنامه چیست؟ در خصوص ارایه این بحث، پرسش‌هایی را مطرح می‌کنم و پاسخ آن‌ها را در همان قالب ارایه متن سخنرانی توضیح می‌دهم.

بنده جدیداً کتابی با عنوان درآمدی بر اسطوره‌شناسی تالیف کرده و البته نشر یافته که در آنجا به اندازه یک فصل مفهوم را وسعت بخشیده‌ام. در آن کتاب سعی کردم رویکردهای متفاوتی در خصوص اسطوره مطرح کنم.

پرسش نخست این است که اسطوره چیست؟ اسطوره یکی از واژه‌های پُرمعنا و پلیمیک است. کمترین واژه به اندازه اسطوره به اندازه اسطوره معنای گوناگونی دارد و بسیار قدیمی است و از یک زمانه به زمانه دیگر از یک زبان به زبان دیگری، معناهای گوناگونی برای آن رفته و البته کار تحقیق را دشوار کرده است.

شاید هر 10 نفر سخنران اگر بخواهند درباره اسطوره سخن گویند هر کدام از آن‌ها معنای خاصی از اسطوره را تبیین و تعریف می‌کنند و از این بابت اگر تفاوت‌ها را درک نکنیم، دچار مشکل می‌شویم. به همین دلیل بهتر است یک تعریف روشن در یک چارچوب مشخص قبل از هر چیزی درباره اسطوره ارایه دهیم.

تعریف از اسطوره


مطالعات گوناگون از یک زبان به زبان دیگر، از یک زمان به زمان دیگر، از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت خواهد بود و قطعا تعریفی که من از اسطوره دارم با تعریفی که میرجلال الدین کزازی یا ژاله آموزگار از اسطوره دارند، متفاوت خواهد بودکه البته این تفاوت در درجه و سطح خواهد بود.

همین تفاوت در معنا و تعریف ممکن است دانشجو یا پژوهشگر را با چالش‌های معناشناختی در مباحث مواجه کند و از نظر معنایی یا اتیمولوژیک یا گفتمانی این تعریف متفاوت خواهد بود.

اما تعریف بنده از اسطوره در یک مختصات قابل فهم و ساده به معنای «الگوهای تکرار پذیر و روایت‌دار» است که البته تکثیر می‌شوند زیرا اگر تکثیر نشوند، اسطوره‌ها از بین خواهد رفت. یک قاعده این است که اگر اسطوره‌ها تکثیر نشوند، خواهند مُرد.

در گذشته‌های دور در فرهنگ‌های اسطوره‌ای، مردم یونان بر این باور بودند که دود آتش بالا می‌رود و خدایان از این دود تغذیه می‌کنند. به همین خاطر برای خدایان خود یا خون می‌ریختند یا ولیمه‌ای ترتیب می‌دادند که با آتش پخت و پز آن، دود ناشی از آن بالا میرفت و بدین ترتیب دوباره خدایان قدرت می‌گرفتند. در واقع در فرهنگ اسطوره‌ای باور این بود که خدایان از نذر و نیاز قدرت می‌گیرند.

عامل قدرت‌گرفتن اسطوره ها


اسطوره‌ها با یادکرد قدرتمند می‌شوند که از آن با عنوان اسطوره مسلط یاد می‌شود، در این تعبیر سیاوش یک اسطوره مُرده خواهد بود. یا اینکه روزی اسطوره کاوه رایج می‌شود. بر این مبنا اسطوره‌ها با تکرار تکثیر و بر جامعه مسلط می‌شوند. مردم از اسطوره‌ها یاد می‌کنند و اسطوره‌ها با یادکرد مردم بر مردم مسلط می‌شوند.

اسطوره یعنی الگوی روایت‌پذیر خودبه‌خود تکرارشدگی. از این مختصات و معنا، اسطوره‌‌ها امروزی هم هستند اما در مواجهه با این تعریف، تعدادی از صاحب‌نظران معتقدند ما یک دوره اسطوره داریم و از این منظر، امروز دیگر اسطوره نداریم؛ در واقع می‌توانیم تجلیات اسطوره داشته باشیم اما پارادایم اسطوره تمام شده است. بسیاری با این نگاه اعتقاد دارند ما وارد تاریخ شدیم و پایان دوره علم خواهد بود نه اسطوره.

من برخلاف این تعریف، نگاهم خطی نیست؛ بنابراین سلبریتی‌ها هم می‌توانند اسطوره شوند، من اسطوره‌ها را مقدس نمی‌کنم و در هاله قرار نمی‌دهم. به این ترتیب تفاوت اسطوره و نماد در همان نکته‌ای است که خدمتتان عرض کردم؛ الگوهای روایت‌دار اسطوره و الگوهای غیرروایت‌دار نماد هستند.

همانندی اسطوره با وضعیت مدوزایی


به روایتی اسطوره‌ها آنچیزی هستند که ما را دچار خویشکاری مِدوزایی می‌کنند (مدوز به آدم‌ها نگاه می‌کند و آدم‌ها به سنگ تبدیل می‌شوند).

اسطوره‌ها به مانند مِدوزها ما را به مقلدان خودشان تبدیل می‌کنند. شلیلا شارامون سخنی دارد که می‌گوید هر انسانی یک اسطوره شخصی دارد که می‌خواهد خود را شبیه الگوی خود کند و آن الگو اسطوره شخصی (میت پرسیل) است.

از این منظر اگر الگوی شخصی نداشته باشیم، هم فرد و هم جامعه دچار تشتت می‌شود. اسطوره‌ ها به ما الگو و انسجام درونی می‌دهد و از آشفتگی درونی رهایی می‌بخشد. اسطوره‌ها کار مِدوزایی و ما را مجذوب خودشان می‌کنند. ما می‌توانیم شبیه اسطوره‌ها شویم و به همین خاطر خاصیت سنگ‌وارگی دارند.

اسطوره‌ ها ما را در بر می‌گیرند و ما را تقویت می‌کنند و خود را در درون ما تکثیر می‌کنند (بهترین شکل تکثیرشده آواتار است). به طور مثال، کار بنیادی اسطوره‌ ها این است که اسطوره‌ها منشأ همه چیز را تبیین می‌کنند.

اسطوره‌ ها این رسالت را از منشأ بر دوش دارند و باید این سخن را جدی گرفت. به عنوان مثال، ایرانی‌ها به عنوان پرسه و پارس امین جنگاوارانی هستند که نسلشان به ایرج بر می‌گردد.

اسطوره‌ ها یکی از کارهایشان پرسش‌های آزاددهنده انسان‌های اولیه هستند که معرفتی نسبت به آن‌ها نیست و اسطوره‌ها در پی پاسخ به آن هستند. اسطوره‌ها با پاسخ به پرسش‌ها، انسان‌ها را آرام می‌کنند و به این هاج و واج و مبهوت زدگی و گیج شدگی انسان‌ها التیام می‌بخشند. انسان‌های اولیه به آسمان‌ها خیره می‌شدند و اسطوره‌ها جواب می‌دادند.

مفهوم اسطوره متن ‌ها


اما حال که تعریف اسطوره را تبیین کردیم، بهتر است به سوال پرسش دوم، یعنی چیستی معنای اسطوره متن پاسخ دهیم. متن معادل نوشتار و تصویر مجموعه‌ای از نشانه‌ها هستند که کم و بیش مستقل و هم‌سان به معنای یکپارچه و همگرا شکل می‌گیرند.

مجموعه متن‌ها فرهنگ را شکل می‌دهند و مجموعه نشانه‌ها متن را تشکیل می‌دهند. هیچ متنی (صحبت از متون مقدس نیست) نمی‌توانید بیابید که مستقل و کامل باشد و اصل اساسی بینامتنی این است که متن‌ها بین دادوستدها شکل می‌گیرند و از این منظر هیچ متنی نیست که فقط خودش باشد.

نشانه‌ها عناصری هستند که انسان‌ها خلق می‌کنند و مجموعه متن‌‌ها فرهنگ را شکل می‌دهند؛ به طور مثال باغ ایرانی یک متن است چون به عنوان آن را تبدیل به بخشی از فرهنگ‌مان تبدیل کردیم اما خود لفظ جنگل متن نیست، بلکه تنها نشانه است.

با این مقدمات، اسطوره متن‌ها اولاً متنی است که انسان آفریده، دوماً الگودارست و سوماً دارای روایت است. اسطوره متن‌ها متن‌هایی هستند که تبدیل به الگو (همچون آواتار) شده‌اند و البته از متون زیاد و هایپرتکست فراوان برخوردارند.

وقتی از اسطوره متن سخن به میان می‌آوریم، اثری است که با ویژگی روایت‌داری از نظر کمی و کیفی خاصیت تکثیرشدگی دارد.

اسطوره متن‌های زیادی در دنیا داریم که بسیار موثر بوده‌اند و موجب شده‌اند پارادایم‌ها و گفت‌وگوها شکل بگیرند. در اسطوره متن‌ها همچون ایلیاد، ادیسه، مهابهارات بارها تکثیر شده‌اند. برای متون مقدس به دلیل منشأ متفاوت خلق آن از اسوه متن به جای اسطوره متن بهره می‌بریم.

شاهنامه، اثر برجسته اسطوره متن


یکی از برجسته‌ترین و بی‌نظیرترین اسطوره متن‌ها شاهنامه فردوسی است که بیشتر از هر کتاب و اسطوره متن دیگری تکثیر شده و البته از کتاب‌های مقدس بهره گرفته و بسیار تاثیرگذار بوده است. شاهنامه به عنوان سرچشمه در جهان‌های گوناگون تکثیر یافته است.

اسطوره متن‌ها باور و هویت ایجاد می‌کنند. شاهنامه فردوسی متفاوت از دیگر اسطوره متن‌ها با تاثیرگذاری خارق العاده هویت ایجاد کرده است. این سخن از آنجا ناشی می‌شود که اسطوره‌ ها براساس باورها شکل می‌گیرند و تاثیرات متفاوتی بر جای می‌گذارد.

اگر شاهنامه نبود، اینچنین که بود، نمی‌بود. شاهنامه هویت ما و فرهنگ ما را دگرگون کرد؛ به واقع شاهنامه فقط هویت ایرانی را حفظ نکرد، بلکه هویت تمام شرق را حفظ کرد. شاهنامه از زبان و فرهنگ ایرانی محافظت می‌کند.

اعراب اما برخلاف ایرانی‌ها یکی انگاری نکردند. ایرانی‌ها هم هویت خود را حفظ کردند و هم اسلام را قبول کردند. شاهنامه متنی برخلاف باور‌های دینی نیست و هرکس این سخن را بگوید، در حق فردوسی بی‌انصافی کرده است.

شاهنامه نه فقط هویت ایرانی‌ها، بلکه هویت پاکستانی‌ها، هندوهای مسلمان و یا تاجیکستانی‌ها را نیز حفظ کرده است. علاوه بر ایرانی‌ها، تاجیک‌ها، ترک‌ها و پاکستانی‌ها حفظ فرهنگ و هویت خود را مدیون شاهنامه می‌دانند.

در کنار الگوی ایرانی که شاهنامه آن را ساخت، در غرب کشورهای اسلامی هم الگوی دیگری در میان مسلمانان در مصر ایجاد شد که البته آن‌ها موفق نبودند، زیرا که آن‌ها زبان و فرهنگ عربی را با اسلام یکی کردند.

شاهنامه به عنوان متن اسطوره تاثیرگذار در حفظ و هویت ایرانی‌ها و بسیاری از ملل دیگر نقش داشته است. با شاهنامه فردوسی می‌توان تمایز شاعران بزرگ را احساس کرد. از این بابت باید فرصت را مغتنم شماریم و این متن اسطوره را با یادکرد ارج و گرامی داریم.

سه کتاب درباره اسطوره متن


در ادامه سه کتاب و اثر را معرفی می‌کنم که به متن اسطوره شاهنامه ورود کرده‌اند؛ نخست کتاب اسطوره متن هویت‌ساز که به نقش شاهنامه در شکل‌گیری هویت ما و ادب و فرهنگ ایرانی اشاره دارد.

کتاب دوم، اسطوره متن بینانشانه‌ای است که اشاره به حضور شاهنامه در هنر ایران دارد. به باور محققان شاهنامه تاثیر تعیین کننده‌ای در هویت فعلی ما در تمامی بخش‌های فرهنگ ما داشته است.

سومین کتاب اسطوره متن بینافرهنگی که بیانگر این است شاهنامه چه تاثیری در فرهنگ‌های دیگر گذاشته است. شاهنامه بر فرهنگ‌های مختلف از جمله اعراب، ترک‌ها، بر ادبیات مختلف آلمانی، فرانسوی، انگلیسی تاثیر منحصر به فردی داشته است. در واقع ردپایی که شاهنامه به جای گذاشته، روش‌مند روی جهان اطراف تاثیر گذاشته است.

جایی و فرهنگی در جهان نیست که از شاهنامه تاثیر نگرفته باشد، شاهنامه خودش تبدیل به اسطوره متن شده است. ایرانی‌ها با شاهنامه خاطره دارند، روایت دارند و شاهنامه خود به تنهایی به اسطوره متن تبدیل شده و بیشتر از شخصیت‌های اسطوره ای تکثیر پیدا کرده است.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار