ازدواج، محدودیتهای زیبایی را برای افراد به وجود میآورد. تعهد تاهل میآورد. ازدواج با دوران مجردی فرق میکند و فرد باید به دیگری فکر کند و با هم دیگر کارها را پیش ببرند و توافق داشته باشند. گذشت داشته باشند، گذشت در زندگی زناشویی بسیار مهم است. صمیمیت و محبت خیلی لازم است و خانوادهها باید به فرزندانشان بیاموزند.
به گزارش
عطنا، وبینار «نقش خانواده در ازدواج موفق فرزندان» با حضور دکتر سیما فردوسی، روانشناس و مدرس دانشگاه دانشگاه شهیدبهشتی، دوشنبه، 20 بهمن بهصورت برخط(آنلاین) برگزار شد.
انتخاب سرنوشتساز
دکتر سیما فردوسی گفت: «یکی از مهمترین مراحل در زندگی هر انسانی مرحلهای است که او میخواهد انتخابی را انجام دهد و این انتخاب، انتخاب بسیار مهمی برای ازدواج است. انتخاب همسر آینده یکی از مهمترین تصمیمات در زندگی هر فردی است. اگر فرد انتخاب درستی داشته باشد، بقیۀ مراحل زندگی هم به خوبی پیش میرود و زندگی، زندگی مستحکمی خواهد بود و خوشبختی در انتظار این خانواده خواهد بود.
بلوغ روانی؛ پیششرط ازدواج
اگر متاسفانه انتخاب درستی نباشد و آن ملاکهایی که برای انتخاب افراد برای ازدواج موفق باید در نظر گرفته شود، در نظر گرفته نشود، آیندۀ خیلی خوبی را نمیتوان متصور شد. همانطور که شاعر گفت «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوارکج»، بنابراین باید روی انتخاب خیلی دقت شود، اما برای بعضیها این سوال پیش میآید که ما باید روی چه ملاکهایی تاکید داشته باشیم.
در وهلۀ اول ما انتظار داریم فردی که میخواهد ازدواج کند (چه دختر چه پسر) به مرحلهای از بلوغ همهجانبه رسیده باشد؛ بلوغ فکری، بلوغ جسمی، بلوغ اجتماعی،بلوغ روانی. ما از فردی که میخواهد ازدواج کند انتظار داریم که بالغانه بتواند فکر کند، تصمیم بگیرد و در نهایت بالغانه عمل کند. زیرا آن فرد میخواهد خانوادهای را تشکیل دهد و این بلوغ همهجانبه بسیار مهم است. و این بلوغ باید در دو طرفین ازدواج وجود داشته باشد.
شأن اجتماعی همسان، درک متقابل
مسئلۀ دیگری که در ازدواج بسیار مهم است، کفویت است. به این معنی که دو طرف شباهت، هماهنگی از نظر فکری، خرد، اخلاق، طبقۀ اجتماعی-اقتصادی، تحصیل و سن و... داشته باشند. زمانی که ما از کفویت صحبت میکنیم، در واقع منظورمان این است که دو طرف هم شأن هم باشند، باهم جفتوجور شوند.
یکی از نکاتی که باید در ازادواج در نظر بگیریم تحصیلات است، نه به این معنی که رشتههای تحصیلی شبیه به هم باشد، بلکه منظور مقطع تحصیلی است. فاصله بین مقاطع تحصیلی خیلی زیاد نباشد؛ زیرا اگر این فاصله زیاد باشد باعث ایجاد مشکلاتی میشود. مثلا اگر یکی از طرفین تحصیلات عالیه دارد طرف دیگر هم داشته باشد؛ زیرا این منجر به رشد متعالی دو طرف میشود و درک متقابل در دو طرف بسیار مهم است.
زیر 20 سال، بالای 40 سال؛ ریسک واقعی
یکی دیگر از مسائل مهم در ازدواج سن است و تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته این است که در خانمها از سن 21 سال به بعد و در آقایان از سن 23 سال به بعد آمادگی برای ازدواج وجود دارد. دختران زودتر از پسران بالغ میشوند. زیر این سن به ویژه برای خانمها برای ازدواج مناسب نیست. زیرا بحث فرزندآوری بعد از ازدواج مطرح میشود،که برای این مسئله هم باید به آمادگی و بلوغ لازم رسیده باشند. بارداری زیر 20سال همانقدر فرد را تهدید میکند که در افراد بالای چهل سال تهدید میکند و بارداری زیر20 سال واقعا جالب نیست.
جهانبینی مشترک، پیششرط زندگی مشترک
اما سوال دیگری که وجود دارد این است که ما از چه نظر باید همسانی و کفویت را در نظر بگیریم؟ یکی از آنها بحث اعتقاد است. اعتقادات و به طورخاص اعتقادات مذهبی افراد باید به هم شبیه باشد و جهانبینی افراد نباید خیلی باهم فاصله داشته باشد.
طبقۀ اقتصادیاجتماعی یکی دیگر از ملاکهایی است که ما در بحث ازدواج باید به آن توجه داشته باشیم. ما باید فردی را انتخاب بکنیم که از نظر اقتصادی و اجتماعی نزدیک به ما باشد و نباید خیلی طبقات اقتصادی اجتماعی ما متفاوت باشد. برای مثال اگر طبقۀ اقتصادی افراد با هم متفاوت باشد، سطح زندگی افراد نیز باهم متفاوت است. نمیشود که دو نفر عین هم باشند بلکه منظور این است که به هم شبیه باشند و اختلاف آنها با هم کم باشد. فرهنگ نیز بسیار اهمیت دارد.
دو طرف باید از نظر فرهنگی شبیه به هم باشند؛ زیرا فرهنگ باعث میشود آداب و رسوم، سنن، زبان و همۀ آموختههای فرد بر حسب فرهنگش تعیین شود. ما در کشورمان خردهفرهنگهای بسیار زیادی داریم؛ مثل ترک، لر، عرب، فارس،کرد که هرکدام از آنها یک فرهنگ متفاوت برای خود دارند. اگر بخواهید با فردی ازدواج کنید که فرهنگ متفاوتی با شما دارد باید خیلی خوب آن فرهنگ را بشناسید و در مورد آن مطالعه داشته باشید و زیر و بم آن فرهنگ را بلد باشید. یکی دیگر از راههای آشنایی با فرهنگ طرف مقابل علاوه بر مطالعه، معرفی فرهنگ خودمان و خانودهمان است.
کتابهای ضروری قبل از ازدواج
علاوه بر تفاوت فرهنگی، جنس زن و مرد باهم متفاوت است و مرد و زن هم از لحاظ فیزیکی-جسمانی و هم از نظر روحی-روانی ویژگیهای متفاوتی دارند. مثلا زنان خیلی احساسیتر و عاطفیترند،کلامیترند، بیشتر صحبت میکنند ولی آقایان کمتر این ویژگی را دارند. خیلی مایل به حرف زدن نیستند. خانه برای آنها منبع آرامش است و دوست دارند در سکوت باشند و بیشتر استراحت کنند.
کتابهای زیادی تحت عنوان روانشناسی زن و مرد وجود دارد که بهتر است افراد مطالعه کنند تا بیشتر با ویژگیهای طرف مقابل آشنا شوند. درست است که تفاوتهای فردی وجود دارد اما به طور کل یک سری ویژگیهای مشترک وجود دارد که تحت عنوان روانشناسی زنان و مردان مطرح میشود.
از چند نفر تحقیق کنیم؟
بحث دیگری که مطرح است احترام به دیگران است. آیا فردی است که دیگران برایش مهم اند؟ در برخورد با دیگران به خصوص خانوادۀ همسر احترام را رعایت میکند؟ آیا در صحبت با خانوادۀ همسر و دیگران از کلمات مناسب استفاده میکند؟ رعایت ادب در گفتار و رفتار بسیار مهم است.
بحث دیگری که بسیار مهم است بحث تحقیق است و برای دختر یا پسر هم هیچ فرقی ندارد. حتما باید تحقیق انجام شود. نه تنها در مورد خود فرد بلکه در مورد خانوادهاش باید تحقیق به عمل آید. متاسفانه برخی از خانوادهها اهمیت نمیدهند. باید در نظر داشت که در تحقیق فقط از یک نفر در مورد طرف مقابلتان تحقیق نکنید؛ بلکه از افراد متفاوت سوالات خود را بپرسید و مطمئن باشید در فرآیند تحقیق به یک شناخت نسبی در مورد فرد خواهید رسید.
بگذارید آشناییتان دم بکشد!
در ازدواج نباید عجله کرد. نه خیلی سختگیری کنید و نه خیلی سطحی و عجولانه تصمیم بگیرید. فرزند شما و خود شما باید با فرد مورد نظر و خانوادۀ آن به طور کامل آشنا شوید. فرزندانتان باید قبل از ازدواج با طرف مقابل حرف بزنند تا باهم بیشتر آشنا شوند و شخصیت هم را شناسایی بکنند. زیرا اگر شخصیت فرد دچار مشکلاتی باشد و قبل از ازدواج متوجه آن نشوید، میتواند بعد از ازدواج منجر به دردسرهای بسیار زیادی برای شما شود. مثلا اگر فردی بدبین باشد، در ارتباط رفتار و حتی روان فرزند شما مشکلاتی را ایجاد میکند. علاوه بر معاشرتهای قبل از ازدواج، مشاوره میتواند به شما کمک بسیاری کند.
باید به دل نشیند
سوالی که برای جوانان به دلیل کمتجربگی بسیار به وجود میآید این است که آیا قبل از ازدواج باید حتما عاشق باشیم؟ اصلا لزومی ندارد که ما عاشق باشیم تا ازدواج کنیم اما ما باید از طرف خوشمان بیاید و برای ما مطلوب باشد همچنین جاذبههایی برای ما داشته باشد و اینکه اگر بخواهیم آن را در جمعی به عنوان همسرمان معرفی کنیم خجالت نکشیم. به زبان ساده بگویم فرد به دل ما بنشیند. عشق احتیاج به زمان دارد. بعضی از جوانان فقط به علاقه و عشق توجه میکنند و فکر میکنند اگر به فرد مقابل علاقه داشته باشند کافی است! خیر این یک نگاه تکبعدی است و ما باید همۀ ملاکهایی را که نام بردهایم، در نظر بگیریم.
اجبار نکنید، حامی باشید
اگر فرزندانمان با ازدواج مخالفت میکنند باید دلایل آن مشخص شود نه اینکه با پاسخهایی کلی بخواهند والدین را از سر خود باز کنند. در مورد دلایل باید به صورت واضح باهم صحبت کنند. از طرفی فرزندان خود را نباید به اجبار وادار به ازدواج کنیم، بلکه باید راضی باشند. زیرا اگر به اجبار تن به ازدواج دهند آن ازدواج با شکست مواجه میشود. خیلی خوب است که در فرآیند ازدواج، خانواده به مثابۀ پشتیبان از فرزندان خود حمایت کند. حمایت نکردن والدین از فرزندان در ازدواج در طول زندگیشان جایی خودش را نشان میدهد. هم علاقۀ فرزندان و هم رضایت خانواده دو عامل بسیار مهم در ازدواج است.
نوع تفریحها و سرگرمیهای مورد علاقۀ دو طرف ازدواج هم بسیار مهم است. آیا فرزند شما با شخصی میخواهد ازدواج کند که علاقهمندیهای مشترکی دارند؟ اگر علایق و تفریحها مدنظرشان مشابه به هم نباشد، در زندگی میتواند مشکل آفرین باشد. مثلا یکی از طرفین دوست دارد روزهای تعطیل به خانواده سر بزند اما طرف دیگر دوست دارد در خانه بماند و استراحت کند و کارهای نیمه تمامش را به اتمام رساند. دو طرف باید به نظرات یکدیگر احترام بگذارند و به توافق برسند. اگر علایق هم متفاوت است باید به هم احترام بگذارند نه اینکه به علایق یکدیگر بیاحترامی کرد.
ازدواج درمان نیست
احترامی که به خانوادۀ همسر گذاشته میشود، بسیار مهم است؛ زیرا هر فردی به خانوادهاش تعصب دارد و نمیخواهد که خانوادهاش مورد بیمهری قرار بگیرد. این را مدنظر قرار دهید و رعایت کنید. اعتماد به نفس هم مسئلۀ مهم دیگری است که باید روی آن کار شود. فرد نباید جایگاه خودش را با دیگر افراد مقایسه کند و با عشق و علاقه احترام با دیگران رفتار کند.
در ازدواج باید بستر رشد برای طرفین محیا باشد و درکنار یکدیگر به رشد شخصیتی خود برسند و سعی کنند بعد از ازدواج زندگی را مستحکم نگه دارند رفتار، کردار و هیجانات منفیشان را مدیریت کنند. والدین نباید اینگونه بیاندیشند که اگر فرزندانشان دچار مشکلات روحی هستند، ازدواج راه درمان آن است. نگویند ازدواج کند خوب میشود. بلکه ممکن است ازدواج وضعیت را وخیمتر کند. مشکلات روحی و سایر مشکلات افراد باید قبل از ازدواج برطرف شود. به ازدواج به عنوان راه درمان نگاه نکنید.
به فرزندانتان محبت کردن را بیاموزید
ازدواج محدودیتهای زیبایی را برای افراد به وجود میآورد. تعهد تاهل میآورد. ازدواج با دوران مجردی فرق میکند و فرد باید به دیگری فکر کند و با هم دیگر کارها را پیش ببرند و توافق داشته باشند. گذشت داشته باشند، گذشت در زندگی زناشویی بسیار مهم است. صمیمیت و محبت خیلی لازم است و خانوادهها باید به فرزندانشان بیاموزند.
چیز دیگری که اهمیت دارد آن است که در زندگی برای ما چه چیزی ارزش است. مثلا اخلاق یک ارزش است. ایمان فرد یکی دیگر از ارزش هاست. نباید فقط ملاکهای ظاهری را به مثابة ارزش در نظر بگیریم. به صفات توجه کنید نه ظواهر. ارزشها باید خیلی پررنگ باشند در زندگی. در مورد ملاکهای انتخاب همسر و سایر مهارتهای زندگی والدین در خانه با فرزندان خود صحبت کنند؛ زیرا از مهمترین مسائلی است که فرزندان ما باید در مورد آن بدانند».
سپس در ادامه، به سوالات حاضرین در وبینار پاسخ داده شد:
سوال اول: یکی از والدین پرسید دختر من به دلیل نپذیرفتن مسئولیت، هر خواستگاری را که میآید بدون دلیل رد میکند، چه باید کرد؟
«ممکن است چندین دلیل برای این اتفاق وجود داشته باشد. اول از همه اینکه ممکن است دختر شما آمادگی ازدواج را نداشته باشد که باید صبر کرد که دختر کم کم به این آمادگی برسد. از طرف دیگر ممکن است کسانی که خواستگاری میآیند، ویژگیهای مدنظر او را نداشته باشند. زیرا هر دختر یا پسری در ذهن خود تصوری از همسر آیندهاش دارد.امروزه جوانها علاقه دارند همسر آیندهشان را خودشان انتخاب کنند. بهتر است با فرزند خود در مورد دلایل صحبت کرد یا از مشاور کمک گرفت. از طرفی کسانی که وسواس دارند خیلی راحت انتخاب نمیکنند و خیلی زود نمیتوانند تصمیم بگیرند. شما به عنوان والد ابتدا باید در نظر داشته باشید که آیا فرزند شما دچار وسواس فکری نیست که اگر هست نیاز به کمک دارد زیرا او خیلی راحت نمیتواند تصمیم بگیرد».
سوال دوم: بنده اعتقاد دارم تا افراد زیر یک سقف نروند نمیتوانند هم را بشناسند آیا درسته؟
«خیر. اگر ما بخواهیم اینگونه فکر کنیم که در آن زمان کار از کار گذشته است. میتوان قبل از ازدواج با ریزبینی و درایت و با علم و آگاهی تا حدود زیادی شخصیتشناسی کرد. این حرف برای زمانهای گذشته است ولی ما امروزه میتوانیم با رفت وآمد و گفتوگو با ویژگیهای یکدیگر آشنا شویم. درست است که صددرصد نمیتوان به شناخت کامل رسید اما میتوان به یک شناخت نسبی رسید».
افرادی که از همسر خود جدا میشوند نباید از ازدواج دوم منصرف شوند
سوال سوم: در مورد سن دختر و پسر و همسن بودن آنها نیز راهنمایی کنید!
«از لحاظ تفاوت سنی و همسن بودن هم تحقیقات زیادی انجام شده است. گفته میشود بهترین وضعیت این است که دختر چند سالی از پسر کوچکتر (حداقل 3 الی 4 سال) باشد. استثنائات هم وجود دارد. همسنی اشکالی ندارد. اما تفاوت سنی چقدر باشد؟ تا هفت سال اختلاف سنی پذیرفته شده است. باید در نظر داشت این تفاوت سنی خیلی زیاد نباشد زیرا در آینده مشکلاتی به وجود خواهد آمد».
سوال چهارم: اگر فردی جدا شده باشد و یا در ازدواج آسیب دیده باشد و برای ازدواج دوم دچار ترس شده باشد، چه باید کند؟
«گاهی اوقات تجربههای تلخی در زندگی افراد وجود دارد. نمیتوان گفت این افراد دیگر نمیتوانند ازدواج کنند و این افراد باید با ترس خود مقابله کرده و صرفا به دلیل تجربه تلخی که داشته اند از ازدواج مجدد منصرف نشوند».
سوال پنجم: برای بررسی سلامت جسمی طرف مقابل چه باید کرد؟
«میتوان از خود افراد پرسید که آیا سابقه بیماری دارند؟ آیا بیماری به صورت ارثی در خانوادهشان بیماری خاصی وجود دارد؟ این پرسوجو باید یا چکاب جسمی باید دو طرفه باشد نه اینکه فقط از طرف مقابل بخواهیم. اگر فرد دچار بیماری خاصی باشد، تصمیمگیری در مورد ازدواج با او به تصمیم خودمان بستگی دارد».
سوال ششم: چه مقدار میزان تحصیلات در انتخاب همسر باید مورد توجه قرارگیرد؟
«تفاوت بین تحصیلات نباید زیاد باشد. به عنوان مثال یک نفر نباید در مقطع دکترا باشد دیگری در مقطع دیپلم. زیرا باید دو طرف درک متقابلی از هم داشته باشند».
ازدواج فامیلی ریسک است!
سوال هفتم: آیا ازدواج در سن پایین خوب است؟
«خیر؛ ازدواج در سن پایین خوب نیست. برای خانم ها بعد ازدواج بحث فرزندآوری مطرح است که مسئله خیلی مهمی است. از طرف دیگر ازدواجهای فامیلی خیلی خوب نیست؛ زیرا از نظر ژنتیکی در فرزندآوری به مشکل میخورند و ژنها شبیه به هم هستند و ممکن است فرزندآوری را دچار مشکلاتی کند. ازدواج فامیلی ریسک است و نیاز به مشاورة ژنتیک دارند».
خبرنگار:
عاطفه عزیزی/ ویراستار:
فاطمه ملک پائین