منابع آب در حوزۀ مدیریتی کشور ما بیشتر به سمت عاملیت و بررسیهای خرد میرویم. به عبارت دیگر، تحقیقات، بیشتر مردم را مقصر میدانند و معتقدند با تغییر رفتار مردم میتوانند به مدیریت منابع آب دست یابند اما اگر مسائل ساختاری و کلان در نظر نگرفته شود آنطور که باید مدیریت منابع آب رخ نمیدهد.نتیجه نداشتن دانش جامعهشناختی این میشود که مسائل فنی آب بر مسائل اجتماعی آب تسلط مییابد و بهجای آنکه مسائل اجتماعی آب، شأن خود را داشته باشد علوم اجتماعی صرفا بررسی میکند مسائل فنی چه مشکلات اجتماعی خواهد داشت و مسائل اجتماعی فقط به حل مشکلات فنی کمک میکند، در صورتی که اینطور نیست. مسائل اجتماعی آب شأنیت بسیار بالایی دارد تا اینکه فقط تسهیلگر مسائل فنی باشد.
به گزارش عطنا، نشست «بررسی نقش و جایگاه مطالعات اجتماعی در مدیریت آب کشور» به مناسبت جشنواره مجازی پژوهش و فناوری وزارت نیرو به همت مؤسسۀ تحقیقات آب وزارت نیرو، سهشنبه، 16 دیماه بهصورت برخط برگزار شد.
در این نشست دکتر مهشید طالبیصومعهسرایی، کارشناس اجتماعی آب مؤسسۀ تحقیقات آب وزارت نیرو، دکتر محمود جمعهپور، استاد برنامهریزی اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی و دکتر غلامرضا لطیفی، دانشیار برنامهریزی اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی، به بیان دیدگاههای خود پرداختند.
در ابتدای این نشست دکتر مهشید طالبیصومعهسرایی، دانشآموختۀ دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامهطباطبایی درباره پارادایمهای علوم اجتماعی و تأثیر آن بر مدیریت آب کشور گفت: «علوم اجتماعی بهعنوان یک علم پیچیده است و ما یک علوم اجتماعی نداریم بلکه چندین علوم اجتماعی داریم.
ما اول باید مروری بر علوم اجتماعی داشته باشیم و پارادایمهای آن را بگوییم، بعد میتوانیم بررسی کنیم که علوم اجتماعی چطور میتواند در مدیریت منابع آب نقش داشته باشد.
سطوح تحلیل علوم اجتماعی و پارادایمها و جهانبینیهای علوم اجتماعی وظیفه شناخت وضعیت موجود را بر عهده دارند.
فرض کنید مثلاً سواد بهرهبرداران در استفاده از آب را بررسی کنیم. در اینجا فقط میخواهیم این افراد را بشناسیم. معمولاً این نوع تحقیقات، رویکردهای اثباتی است. اما یکسری پارادایمها هستند که به دنبال تفسیر موضوع هستند و میخواهند بدانند چرا این اتفاقها رخ داده است.
گروه دیگری از پارادایمها انتقادی هستند که به دنبال کشف این موضوعاند که چه چیزی باعث شد که یک اتفاق افتاد. برای مثال نقش قدرت چه بوده است. این رویکردهای مختلف در علوم اجتماعی است که روش و ابزار آن متفاوت است.
علوم اجتماعی هم در سطح خرد و عاملیتی وارد میشود و رفتار افراد را بررسی میکند؛ مثلاً میزان مشارکت و صرفهجویی آنها را بررسی میکند. هم در سطح کلان بررسی میکند که برای مثال سیاستگذاریها و تصمیمگیریها درباره منابع آب به چه شکل است.
در مدیریت منابع آب در کشور ما بیشتر به سمت عاملیت و بررسیهای خرد میرویم. به عبارت دیگر، تحقیقات، بیشتر مردم را مقصر میدانند و معتقدند با تغییر رفتار مردم میتوانند به مدیریت منابع آب دست یابند. اما اگر مسائل ساختاری و کلان در نظر نگرفته شود آنطور که باید مدیریت منابع آب رخ نمیدهد.
موضوع دیگر این است که هدف پارادایمهای علوم اجتماعی متفاوت است. پارادایم اثباتی به دنبال پیشبینی است و ارتباط کمّی و آماری بین عناصر و عوامل مختلف برقرار میکند و تمرکز آن بر روش پیمایش و ابزار پرسشنامه است. این پارادایم پیچیدگی علوم اجتماعی را در برنمیگیرد.
در مقابل پارادایم تفسیری به دنبال هدف شناسایی عمیق و حفظ وضع موجود است و مفاهیم را به اعداد تقلیل نمیدهد و روش آن کیفی است و نمیتوانیم مسائل را به صفر و یک تقلیل دهیم. برای مثال بعضی پارادایمها به دنبال حفظ تعادل منابع آب هستند.
گاهی در پارادایمی هدف تغییر وضع موجود و رهاییبخشی است. در این پارادایم مسائل پیچیده هستند و از روشهای انتقادی برای بررسی شرایط اجتماعی استفاده می کنند.
برای مثال ما با چه کاری میتوانیم در وضع اقلیمی موجود تغییر ایجاد کنیم؟ که این نوع بررسی، تأثیرات گوناگون بر مسائل اجتماعی خواهد گذاشت. اگر این پیچیدگیهای علوم اجتماعی درنظر گرفته نشود، علوم اجتماعی به شاخصهای اجتماعی تقلیل پیدا میکند.
بر اساس این رویکردهای علوم اجتماعی در دنیا، چندین محقق کار کردهاند که علوم اجتماعی آب با چه مدلی در دنیا اجرا میشود. بر اساس این تحقیقات، دو مدل از علوم اجتماعی آب وجود دارد که یکی از آنها هیدرو-سوسیال است که هیدرو (آب) و سوسیال (جامعه) دو متغیر جدا هستند. یک مدل دیگر سوسیوهیدرولوژی است یعنی جامعهشناسی آب یا جامعه آب. این مدل جایی است که جامعه و آب در هم تنیدهاند.
عمده رویکردهایی که هیدرو-سوسیال هستند، درقالب پارادایم اثباتی به کار میروند و بهطور کمّی کار میکنند؛ مثلاً تأثیر و تأثرات رفتار اجتماعی افراد و مدیریت آب و علتهای تغییر رفتار اجتماعی را بررسی میکنند.
اما مدل سوسیوهیدرولوژی بیشتر بر اساس پارادایمهای تفسیری و انتقادی است و میگویند آب ذاتاً یک امر اجتماعی است. عمده رویکردهای آنها تاریخی است و به تأثیر و تأثرات ساختارهای اجتماعی بر مدیریت آب و علتهای تحولات تاریخی و سیاستگذاری و حکمرانی آب میپردازد و تمرکزش به سطح ساختاری است.
اگر به تحقیقاتی که تاکنون انجام شده نگاه کنیم، میبینیم که تحقیقات بیشتر اثباتی بوده و به مسائل ساختاری و تاریخی و سیاستگذاری کمتر پرداخته شده است.
همانطور که گفتم ما فقط شاخصها و مؤلفههای اجتماعی را میشناسیم؛ مثلاً میدانیم چیزی به نام سواد آب، اعتماد اجتماعی، سرمایه اجتماعی و ... وجود دارد، اما دانش جامعهشناختی نداریم.
مؤلفهها مهم هستند اما دانش پشت این مؤلفهها بسیار مهمتر است. نتیجه نداشتن دانش جامعهشناختی این میشود که مسائل فنی آب بر مسائل اجتماعی آب تسلط مییابد و به جای آنکه مسائل اجتماعی آب، شأن خود را داشته باشد، علوم اجتماعی صرفا بررسی میکند مسائل فنی چه مشکلات اجتماعی خواهد داشت و مسائل اجتماعی فقط به حل مشکلات فنی کمک میکند، در صورتی که اینطور نیست. مسائل اجتماعی آب شأنیت بسیار بالایی دارد تا اینکه فقط تسهیلگر مسائل فنی باشد.
اگر مسائل اجتماعی آب بررسی نشود، ما علتها را پیامد در نظر میگیریم و پیامد و علت را به جای هم اشتباه میگیریم. بدون رویکرد تاریخی و انتقادی فقط به دنبال شناختن هستیم که این باعث تکرار چرخة مشکلات میشود؛ چراکه ما ریشة مشکلات را نمیشناسیم.
پیشنهادات من برای حل این مشکلات، تدوین یک رشتة دانشگاهی درباره جامعهشناسی آب و تربیت متخصصان این حوزه است. در صنعت مدیریت آب باید از جامعهشناسان حوزههای آب استفاده کنیم و نمیتوانیم مسائل اجتماعی آب را به مهندسان فنی بسپاریم.
همچنین تفاهمنامههای مشترک همکاری بین جامعهشناسان و مهندسان مسائل آب میتواند این دو علم پیچیده آب و جامعهشناسی با دو هستیشناسی متفاوت را به هم ارتباط دهیم».
دومین سخنران این نشست، دکتر محمود جمعهپور، دانشآموختۀ دکتری برنامهریزی منطقهای، شهری و روستایی دانشگاه تهران درباره «فرهنگ زیست بوم ایران و مهندسی معکوس برای مدیریت بحران آب» گفت: «در تمام این سالها آب جزء پنج مسئله اول کشور بوده و مسئلهای اجتماعی است و ما از دید حوزه اجتماعی به آن میپردازیم.
مسئلة اجتماعی تعاریف و ویژگیهای مختلفی دارد. این ویژگی ها عبارتند از: مسئله اجتماعی یک مسئله عمومی است و ذهن همه مردم جامعه را درگیر میکند. بار ارزشی و اخلاقی دارد و با توجه به فرهنگ و زمینه جامعه شکل میگیرد؛ به طوری که یک موضوع در جایی میتواند مسئله باشد، در جای دیگر مسئله نباشد. معمولاً مسائل اجتماعی ریشه انسانی دارد و انسآنها آن را ایجاد میکنند. مسئله اجتماعی راه حل دارد.
بهعبارتی اگر ما تاکید میکنیم آب یک مسئله اجتماعی است و یا بهطور کلی مسائل زیست محیطی، مسائل اجتماعی هستند نه طبیعی، منظورمان این است که راه حل دارند و اگر راه حل نداشته باشند، بحث کردن درباره آن بیفایده است.
در واقع آب نقشی حیاتی در همه ابعاد زیست انسانی از جمله بعد اجتماعی، اقتصادی و محیطی توسعه پایدار دارد. نتایج یکی از مطالعات سازمان ملل متحد در مورد طبقهبندی مسائل و چالشهای مهم جهانی در قرن 21 میلادی که در مقیاس جهانی انجام شده است، نشان میدهد که مسئله آب و مدیریت آن، بعد از بحران جمعیت در رده دوم اهمیت قرار دارد.
در فرهنگ ایرانی راهکارهای مختلفی مثل کاریز و قنات برای کنار آمدن با کمآبی و پرهیز از در غلتیدن به بحران آب و تهدید حیات اجتماعی و فرهنگی ایران در طول قرنها شکل گرفته است. ایرانیان توانستهاند براساس کمیابی عنصر آب، تمدن درخشانی را پدید آورند که از قضا تمدن آبی نامیده میشود.
این فرهنگ غنی در طی قرن اخیر زیر هجوم فرهنگ و تکنیکهای نوین وارداتی بهرهبرداری از منابع آب، بسیاری از توانمندیهای خود در زمینه مدیریت و بهرهبرداری از منابع آب را از دست داد. بهطوری که امروزه در بیشتر بخشهای سرزمین به جای کمآبی با بحران آب روبهرو شدهایم.
گفته میشود ایران سرزمین بالقوگی است. یعنی همه چیز به صورت بالقوه وجود دارد و همه چیز مثل آب بهطور مجّانی و در دسترس وجود ندارد. در جاهای محدودی مثل شمال کشور آب وجود دارد اما در بقیه جاها اینچنین نیست.
در سرزمینهای بالقوه، هنر انسانها، هنر از بالقوه به بالفعل درآوردن است. فرهنگ ایران که همیشه با این محدودیتها مواجه بوده با بالفعل کردن ظرفیتها آشناست و این جامعه، جامعه خلاقیت و نوآوری است و خلاقیت جزئی از ذات آن است. فرهنگ زیستبوم ایرانی خلاقیت و نوآوری را دارد و باید امروز نیز از آن برای حل مسئله و بحران آب استفاده کند.
شاید دلیل بحران آب، غفلت از سرمایههای اجتماعی و فرهنگی و مسئلهای مدیریتی است. ما باید مهندسی معکوس کنیم. اما این مهندسی معکوس با مهندسی معکوسی که در تکنولوژی صورت میگیرد، متفاوت است. در اینجا باید برگردیم به فرهنگ خودی و بررسی کنیم که در روند 100 ساله اخیر چه اتفاقی افتاده که ما به اینجا رسیدهایم و مسئله آب را به بحران بدل کردهایم. بعضی میگویند شرایط امروز مثل الگوی مصرف و الگوی تولید تغییر کرده است. ما این نکته را قبول داریم اما سرمایه فرهنگی و تاریخی میتواند برای حل این مشکل به ما کمک کند.
یکی از چیزهایی که در دنیا با بحث توسعه پایدار و اخلاق محیطی ارتباط دارد، بازگشت به نگاه کلینگر است. در گذشته انسان بخشی از اکوسیستم حیات طبیعی بوده و در آن شرایط هماهنگی و همسویی بین انسان و طبیعت وجود داشته و انسان تنها هدف تصرف و رام کردن طبیعت را نداشته و در فرهنگ ما چنین رفتاری نبوده و از جای دیگری اتخاذ شده است.
فرهنگ فقط یک تکنیک یا ابزار نیست بلکه همه چیز هست. در گذشته همکاریهای جمعی، نظام سیاسی و اقتصادی و ... برمبنای آب بوده و فرهنگ کاریز وجود داشته است. پس یکی از راه حلهای حل بحران آب بازگشت به این فرهنگ است که محوریت همه چیز حول آب است.
باید جایگاه و ارزش آب را در جامعه به حالت قبل برگردانیم که جایگاهی مقدس و ارزشی داشته است. تا زمانیکه یک جامعه به منبع مثل آب به عنوان کالا نگاه کند، خیلی سخت است بتواند آن را مدیریت کند. اگر آب جایگاه ارزشی داشته باشد، امکان مدیریت وجود دارد.
اینکه جوامع باید به سمت حکمروایی خوب (Good Government) بروند یکی از موضوعاتی که به حکمروایی و موضوع آب برمیگردد ، رابطه مردم و دولت است. حوزه آب جایی است که نهاد حاکمیتی به تنهایی نمیتواند مسئله را حل کند. مردم نیز به تنهایی نمیتوانند این موضوع را حل کنند؛ بلکه همکاری این دو بخش برای حل مشکل ضروری است. این همکاری سبب تحقق حکمرانی خوب میشود.
گفتمان آب در ایران تحت تأثیر تجربیات گذشته و فعالیتهای کنونی ما قرار دارد و بازنمایی مجموعهای از تصورات و نگرش یا انتخابهای اجتماعی است که از طریق مجموعهای از فعالیتهای گفتمانی خاص تأثیر میپذیرد و تغییر میکند.
در گذشته حکمرانی محلی وجود داشت اما امروزه حکمرانی دولتی وجود دارد و باید در آینده به حکمرانی خوب برسیم. در گذشته روستاها و شهرها بهطور خودگردان مسائل آب را مدیریت میکردند و مسائلی چون همدلی و همراهی، مشارکت در کارها و تابآوری اجتماعی مطرح میشد. این موضوعات به تازگی در سطح جهان پیگیری میشود، درحالیکه درگذشته همه این موضوعات در کشور ما اجرا میشده و وجود داشته است.
پس حکمروایی آب یعنی دیدن جامعه محلی. حاکمیت نمیتواند نقش مردم و استفاده از دانش و تجربه زیسته مردم ایرانیان از گذشته را نادیده بگیرد. بازگشت به درون، نگاه یکپارچه، ترکیب دانش نوین و دانش بومی، عرف و قانون، نگرش ملی، منطقهای و محلی، نگاه به گذشته و آینده راهحل این بحران است».
دکتر جمعهپور در پایان سخنران خود «روایت ناصرخسرو دربارۀ فرهنگ زیستبوم ایرانی بر محور آب» را خواند.
در پایان نشست دکتر غلامرضا لطیفی، دانشآموختۀ دکتری شهرسازی دانشگاه تهران، درباره «تأثیر مسائل اجتماعی بر مدیریت منابع آب» گفت: «کشور ایران یکی از تمدنهای بزرگ در بینالنهرین است و آب و خاک همیشه در تمدنها اهمیت دارد.آب جایگاه ویژگی دارد.
در ایران آب کم بوده؛ به همین علت نیاکان ما میکوشیدهاند تا با روشهای گوناگون آب را بهطور درست مصرف کنند. خواه ناخواه این ویژگی کمآبی در پهنه سرزمین ما تأثیر خود را گذاشته است. ما طبیعتاً در سالهای اخیر، استفاده نادرستی را از منابع آبی سرزمینیمان داشتهایم و این استفاده نادرست با اصلاحات ارضی آغاز میشود و با عدم نظارتها در سالهای اول انقلاب و چاههای بیرویه سبب شد سفرههای آب زیرزمینی کم شود.
برای مثال، در کرمان نزدیک به 200 متر برداشت آب داریم که برای تولید صیفیجات استفاده میشود و هزینه آن بسیار بالاست. منابع آب شیرین هم در جهان 3 درصد است و در حال تجدیدپذیر شدن است. ولی خیلی از منابع آبی کمیاب هم هدر میرود و استفاده مناسب نداریم.
این ویژگی کمآبی را در قارههای جهان به جز اروپا مخصوصا در دوران خشکسالی میبینیم. در ایران متوسط بارندگی سالیانه در 40 سال اخیر براساس آمار اطلس ملی نشان میدهد با توجه به دوره خشکسالی با کم آبی مواجهیم.
ما در شمال کشور هم بهرغم منابع بالای آب، در توزیع آب و مصرف آن با مشکل و گاهی قطعی آب با مواجهایم. براساس آمار رسمی در ایران نزدیک به یک میلیون منابع آبی (چاه عمیق و نیمه عمیق و چشمه) داریم و تخلیه سالانه کشور نیز چیزی در حدود 65 میلیارد متر مکعب منابع آبی کشور است و مدیریت استفاده درست از آنها خیلی مؤثر است.
همچنین مصرف آب کشاورزی کشور بسیار بالاست و بیش از 90 درصد منابع آب به کشاورزی به دلیل عدم بهرهبرداری درست و فقدان آموزش و کشت نامناسب اختصاص مییابد.
درحالیکه در بعضی از کشورهای اروپایی مثل فرانسه، کانادا و ... مصرف آب برای مصارف کشاورزی کم است، در کشورهای در حال توسعه مصرف آب برای مصرف کشاورزی بالاست. همچینن ایران جزء کشورهایی است که در داشتن ذخایر آب شیرین تجدیدپذیر نسبت به بعضی کشورها وضعیت بهتری دارد و بحران کمآبی کشور به دلیل برداشت نامناسب از آب است.
آبهای ورودی به سدها نیز بیشتر برای مصارف کشاورزی استفاده میشود. درحالیکه مصرف آب شرب در حد متعادلی وجود دارد. براساس گزارش فائو نیز مصرف سرانه آب کشور ایران بالاست.
عوامل مؤثر بر منابع آبی کشور نیز عبارتند از: سیاستهای ارضی و سرزمینی که با اصلاحات ارضی آغاز شده است، جابهجایی جمعیتی و مهاجرت به شهرها، شهرنشینی و شهرگرایی و سبک جدید زندگی که مصرف شهر (مصرف سرانه آب در شهرها زیاد است)، پیشرفتهای وارداتی حتی واردات آب شرب، جنگ و فقدان نظارت در دهه اول انقلاب و حفر چاههای غیرقانونی، جنگ تحمیلی و جابهجایی جمعیتی از شهرهای جنگزده به نقاط دیگر کشور، تغییر الگوی کشت از دیم به غرقابی و خشکسالی دریاچهها مثل دریاچه ارومیه، چرای بیرویه دام و خشکسالی، مدیریت بالادست، و مهاجرت اقلیمی به دلیل مهاجرت آب و هوایی و شهرسازی در زمینهای زراعی و حاصلخیز».
خبرنگار: فاطمه ملکپائین