سیطرۀ گفتمان تجدد مانع از تحلیل عمیق وقایعی مانند مراسم تشییع پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میشود، تا جایی که رویکردهای جامعهشناسی اسلامی نیز نتوانست تبیین درستی از این واقعه ارائه دهد. جامعهشناسان توجهی به پدیدههای غیر مادی ندارند و یا اگر توجه کنند بسیار حاشیهای است و با ادبیات اسطورهای و ذوقی بیان میشود.
به گزارش عطنا، نشست «تحلیل جامعهشناختی وداع شکوهمند ملت با سردار وطن» به همت معاونت پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و پایگاه خبری-تحلیلی عطنا، به دبیری دکتر محمدتقی کرمی، دانشیار مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی، یکشنبه، 14 دیماه بهصورت برخط برگزار شد.
در این نشست دکتر اردشیر انتظاری، دانشیار پژوهشگری اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی، دکتر علیرضا شجاعیزند، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس و دکتر عبدالحسین کلانتری، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران به بیان دیدگاههای خود پرداختند.
در ابتدا دکتر محمدتقی کرمی، در جایگاه دبیر نشست گفت: «تحلیل، بررسی و ثبت حقایق این بدرقه شکوهمند و تاریخی مسئلۀ مهمی است که در این نشست با مشارکت استادان جامعهشناس از سه دانشگاه تهران، علامه و تربیت مدرس به بررسی آن خواهیم پرداخت.
شهادت حق این فرد بزرگوار بود و دست تقدیر بهترین را برای ایشان رقم زد. 40 میلیون نفر در عراق و ایران از پیکر ایشان استقبال، و ایشان را روانۀ بهشت برین کردند. تشییع شکوهمند پیکر شهید سلیمانی سبب چیستی و چراییهایی شده است که در این نشست از ابعادهای مختلف به آن پرداخته میشود».
دکتر علیرضا شجاعیزند، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس در جایگاه اولین سخنران گفت: «در این موضوع جامعهشناسی بسیار کوتاهی انجام شده و من احساس میکنم نتوانستم رسالت دینی، رسالت آموزشی و... خود را انجام دهم.
کوتاهی در قضایای منتهی به شهادت حاج قاسم رخ نداده است بلکه در تشییع ایشان نیز رخ داده است که باید جامعهشناسی وارد میشد که متاسفانه کوتاهی داشتهایم.
جامعهشناسی در گفتمان اسلامی-سیاسی نیز کوتاهی داشته است، در باب مقاومتها چه کردهایم؟، در باب معرفی علمی چه کردهایم؟، در بسیاری از مسائل کلان جامعه چه کردهایم؟ در بزرگنمایی کردن آسیبها، نکردهها، نداشتهها و نگاه انتقادی بسیار خوب عمل کردهایم اما میان همه مسائل حد تعادلی باید برقرار شود تا بتوانیم واقعیت را تحلیل کنیم. کمکاریها وقتی مشخص میشوند که مقالههای خود را با اندیشمندان دیگر مقایسه میکنیم.
یکسال از این واقعه گذشته ولی چرا جامعهشناسان به آن توجه نکردهاند، جامعۀ جامعهشناسی با مدعیهایی نمیتواند خود را توجیه کند، توجه نشان دادن و پرداختن و نپرداختنها متأسفانه کاملا جنبه ایدئولوژی و سیاسی دارند و نمیتوان به اسم بیطرفی از کنار آن گذشت.
جامعهشناسان کاملا خود را عقب کشیدهاند و مطالبۀ جایگاه نمیکنند با آنکه خیلیها میخواهند جامعهشناسان وارد شوند ولی متاسفانه فقط درگیر جامعهشناسی میشویم و وارد موضوع نمیشویم.
اتفاق عجیبی یکسال پیش رخ داد و قلبها را به درد آورد که به ابعاد آن میپردازم؛
زنده و فعال بودن دین و ایدئولوژی در یک دورۀ متعارف و در بستر یک نظام مستقر که یک نهضت را زیر سوال برده نباید برای جامعهشناسی مهم باشد؟ نظام باید محافظهکار باشد ولی نظام آرمانگرایی بهوجود آمد که بسیار تعجب برانگیز بود و این نظام در مقابل علم، هنر، تکنولوژی و... بایستد ولی عکس آن را در جامعه شاهد بودیم.
حضرت آقا نقشی در جهان ایفا کرد و نقش حاج قاسم و تاثیر این شخصیتها موقعیتی را ایجاب نکرد؟ یکباره در گوشهای با یک مدعی مواجه میشویم که نمیتوان آن را نادیده گرفت چون در بیشتر ساحتها باعث تردید شد و گفتمان با مدرنیته مواجه شد.
آیا نباید در ایران از این پدیده به وجد آمد؟ آیا این نادیده گرفتن واقعیت معنایی جز رکود دارد؟ آیا مدرنیته تبدیل به سنت نشده است که باید جریانی نو آن را به تلاطم بیندازد؟ رویکردهای گفتمانی صرفا از بحثهای استدلالی امتناع دارند و فقط از نتیجه گفتمانها به اعتبارسنجی میپردازند.
در دورۀ اوج لیبرالیسم ترامپ بهوجود میآید و روبهروی گفتمان حاج قاسم قرار میگیرد که این دو نماد گفتمان دو رقیب است که میتوان از حیث شخصیت که یکی نظامی کلاسیک و دیگری نمایندۀ یک ملت است، از حیث موفقیتهای میدانی، از حیث ارزشهای انسانی و... که نتیجۀ آن گفتمان است که یکی در خیز و یکی در افت قرار میگیرد که شاهد پدیدۀ عظیمی از افراد در تشییع بودیم، برخی میگفتند هیجانی است اما بعد از یکسال متوجه میشویم شرکت در این مراسم چیزی فراتر از هیجان بود.»
دکتر اردشیر انتظاری، دانشیار پژوهشگری اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی در جایگاه دومین سخنران گفت: «کیفیت شرکت افراد در تشییع پیکر شهید سلیمانی مورد اغماض قرار گرفته است و متاسفانه جامعهشناسان به آن توجهی ندارند.
اتفاقات بزرگی در حال رخ دادن است که ما آن را نمیبینیم زیرا درگیر مشکلات جزئی شدهایم، سردار سلیمانی نیز معجزهای است.
وقتی داعش بهوجود آمد معجزهای به نام سردار سلیمانی نگذاشت گسترش پیدا کند و در آخر ناچار به ترور او شدند.
جمهوری اسلامی بهرغم تمام فشارهای غرب، چنین پهلوانان کمنظیری خلق میکند که هم در جبهۀ جنگ و هم در جبهۀ معنوی و عرفان پیشتاز هستند.
ترامپ و شهید سلیمانی هرچند قابل قیاس نیستند اما در بسترهای مختلف است که چنین افرادی بهوجود میآید و باید مورد بررسی جامعهشناسان قرار بگیرد که متاسفانه شاهد تحلیلهای بسیاری دربارۀ موضوعات دیگر هستیم.
از درون شهید سلیمانی شخصیتی اجتماعی بهوجود آمد که باید مورد توجه قرار بگیرد، مثل مکتبها میان جوانان، نوجوانان که اصلا نمیبینیم.
در حال حاضر ما در موقعیت تاریخی قرار گرفتهایم که در تکمیل جامعه فراملی است، آیا این نباید مورد استقبال جامعهشناسان قرار بگیرد؟
تحولات جامعهشناسی رخ میدهد تا جامعه فراملی را مورد مطالعه قرار دهد. پارادایمها به شدت دچار ملتگرایی روششناختی هستند اما ما فراملیشدن را حس میکنیم مثل پیادهروی اربعین که به نظر من سبب متحد شدن جوامع مختلف میشد.
نهاد مقاومت فراملی شهید سلیمانی نقش محوری داشت، امریکا از قاتل شهید سلیمانی تقدیر میکند اما ما انتقام شهید سلیمانی را به تمامیت از غرب میگیریم.
دو رویکرد مقاومت و سازش وجود داشته که شهادت حاج قاسم سلیمانی به عنوان رویکرد مقاومت و سازش است.
حضور گستردۀ مردم که تنوع بسیاری در افرادی که حضور داشتند وجود داشت، مهرتاییدی بر مقاومت و بطلان سازش بود که این حضور مردمی باید بسیار مورد توجه قرار گیرد.»
دکتر عبدالحسین کلانتری، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران در جایگاه سومین سخنران گفت: «جوشش مردمی پس از شهادت این بزرگوار غیرقابل انکار است.
علوم اجتماعی از فهم این شهید بزرگوار عاجز است و در بهترین حالت آن را نادیده میگیرد و سعی میکند در چارچوب خود معنا کند و در آخر آنرا بیمعنا میکند.
پس از انقلاب این روشها بسیار دیده میشود، لذا بر اساس این استراتژی عجیب نیست که این تحلیلها فسخ شوند و در فستیوالهایی برای مستمندان معنا شوند و یا پروپاگاندا حاج قاسم معنا شوند که اینها همه تحلیل حقیقت نیستند که اگر اینگونه بود چشم و گوش را بر تحلیل متفکران غربی نمیبستند.
زمانی که اغراض وجود ندارد باز هم سیطرۀ گفتمان تجددی مانع از تحلیل عمیق چنین وقایعی میشود، تا جایی که رویکردهای جامعهشناسی اسلامی نیز نتوانستند تبیین درستی از این وقایع ارائه دهند.
توصیههای عام و بیخاصیت یا کمخاصیت مثل نفی رویکرد تک علیتی، نفی تقلیلگرایی، و... نتوانستند تحلیلی درست ارائه دهند که فقط تکیه بر تبیینهای نادرست بوده است.
با اتکا به مادیات نمیتوان به تحلیل پدیدهها پرداخت. علوم اجتماعی تجددی هرچه بگوید همان را واقعیت میدانند، تنها از حیث موضوعی توجه به چنین موضوعاتی دارند و موضوعات را از چند بعد دیگر تحلیل میکنند که این رویکردها توجهای به پدیدههای غیر مادی ندارند و یا اگر کنند بسیار حاشیهای است و با ادبیات اسطورهای یا ذوقی و... بیان میشود و تحلیلها بسیار خصوصی و غیرقابل اتکا هستند که اگر صراحت نیز پیدا کنند تحلیلی قابل اتکا نیستند.
ضعفهای موجود در رویکردهای اسلامی و اجتماعی برای تبیین پدیدههای اجتماعی چنین پدیدۀ عظیمی مثل تشییع حاج قاسم را نمیبینند و فقط نقصهای آن را میبینند و توجه به رویکردهای سکولار است که در در ذهن تحلیلگران رسوخ کرده است.
سختی سخن گفتن، نشان از ابعاد پیچیده این واقعه دارد تا جایی که افراد امتناع دارند از صحبت کردن دربارۀ این عظمت تا حقیقت بر تحلیلگر مکشوف شود، چشم به تحسین کردن باز میشود.
باید تلاش کرد حقیقت مستتر را کشف کرد و غوطه خوردن در این واقعه و چشم دوختن به آن با سلوک روشی آغاز شود و بلوغ پیدا کند تا از لکنت تاریخی خارج شود.
برای آنکه تحلیلها واقعیت پیدا کنند باید به مکتب سلیمانی نزدیک شد و به دقت این مکتب را تصویر کرد.
باید ترکیبی از نیروهای زمین و آسمان را به کار گرفت تا تبیین درست داشته باشیم و درگیر سکولاریسم نشویم.
باید از موازین دینی مدد گرفت و ژست روشنفکرانه نداشت، باید در چارچوب همان واقعه مسئله را تبیین کرد، باید این سردار را در امتداد مردانگی شاهنامه تفسیر کرد. باید به گونهای درست توصیف کرد و باید سعی کرد این فهم را در سطح جهانی ترویج کرد.
پدیدههایی نظیر تشییع حاج قاسم سلیمانی آزمونی است برای علوم اجتماعی که باید ببینیم چگونه از این آزمون بیرون میآید که تاکنون درست از این آزمون بیرون نیامده است و امیدواریم توجه نسبت به این پدیدهها بسیار بیشتر شود».
در پایان دکتر محمدتقی کرمی، در جایگاه دبیر نشست گفت: «تجمع امروز مردم عراق نشاندهنده این است که شرکت گستردۀ مردم در مراسم تشییع سردار حاج قاسم سلیمانی در سال گذشته از سر هیجان نبوده است و این جریان همچنان وجود دارد و درآینده نیز وجود خواهد داشت».
خبرنگار: فاطمه حسنآبادی/ دبیر: فاطمه ملک محمدی
و جالب آنکه نگاه جامعه شناسان سخنران در این جلسه همگی نقدی بود بر عدم پرداختن جامعه شناسی و جامعه شناسان به موضوع تششیع سردار شهید سلیمانی و این در حالی بود که خود این جامعه شناسان نقاد نیز بعد از یک سال هیچ تحلیل جامعه شناختی از این رویداد بزرگ نداشتند. آنها دیگر جامعه شناسان را نقد کردند در حالی که خود دست کمی از همه این دیگران به قول خودشان روشنفکر نداشتند.
به قول معروف یک سوزن به خود و یک جوال دوز به دیگران