نشست «کودکی؛ مفهومی در دو راهی امر خصوصی و عمومی» از سلسله نشستهای مسئله کودکی، دوشنبه ۱۷ شهریور ۹۹ به همت دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با همکاری گروه کودکی انجمن جامعهشناسی ایران به صورت آنلاین برگزار شد.
به گزارش عطنا و به نقل از ایرنا، در این نشست «حسین اسکندری»، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و «علیرضا کرمانی»، جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات کودکی -به عنوان دبیر جلسه- حضور داشتند. حسین اسکندری از اهمیت جامعهشناسی کودک و ارجحیت تربیت عمومی کودک برای ورود به جامعه سخن گفت. او معتقد است که کودک امر خصوصی ما نیست، بلکه هم متعلق به امر خصوصی و هم متعلق به اجتماعی بزرگ است. در ادامه مشروح سخنان وی در این باره آمده است.
وی در خصوص چرایی انتخاب موضوع فوق گفت: بحث فوق در واقع یک بحث کاربردی است که من در این بحث سعی کردهام از یک نگاه اجتماعی به مسئله کودکی در جامعه توجه کنم. هر چند در این زمینه با دو قلمرو کاملا متمایز یعنی قلمرو روانشناسی و قلمرو جامعه شناسی رو به رو هستیم. بطوریکه روانشناسی، کودک را یک موجود طفیلی که وابسته به دیگران و والدیناش است می نگرد و بسیار هم فردگرایانه است و جامعهشناسی به کودکی به عنوان یک مساله اجتماعی و دربطن اجتماع مینگرد.
او افزود: با توجه به قلمروهای مختلف در ابتدا باید بدانیم که آیا تحت یک گفتمان قرار میگیریم یا خیر. کودک و کودکی تنها دو مفهوم نیستند بلکه دو مفهوم از دو قلمرو متفاوت هستند که ظهور و بروز یافتهاند. کودک مختص روانشناسان و کودکی مختص جامعهشناسی است. اصولا روانشناسی کودک یک رشته است که به سلامت، بیماری و... کودک میپردازد.
اسکندری ادامه داد: من فکر میکنم که خود روانشناسان باعث شدند کودک از یک امر خصوصی به امر عمومی تبدیل شود. هر چند در مورد بحث روانشناسی و جامعه شناسی در خصوص کودکی و نحوه تبدیل آن به امر عمومی گسلی وجود دارد که موضوع علم جدید نیز بحث و بررسی روی این گسل است. اما بحثهای بسیاری در خصوص کودک و میان رشتهای وجود دارد؛ آنگونه که عدهای معتقدند باید به کودک از منظر میان رشتهای توجه شود حال آنکه من کودک را قبل از رشته به حوزه خصوصی بردهام. از طرف دیگر با کودک وارد اجتماع شده یعنی کودک کار و یا کودکی که ازدواج کرده نیز مواجه هستیم یعنی در این موارد کودک را وارد حوزه عمومیاش کرده ایم و در اینجاست که جامعه شناسی اهمیت بسیاری یافته است.
اسکندری در خصوص نحوه به وجود آمدن تصادم امر خصوصی گفت: معمولا خانوادهها هم وقت و هم هزینه بسیاری برای تربیت فرزندانشان میگذارند. کار میکنند و پول میدهند و وسایل مورد نیاز کودکان خود را تهیه میکنند و به مرور با بزرگ شدن فرزندشان ارزشها و سبکهای زندگی خود را به کودکان یاد میدهند. برای مثال کودکان خود را تا سن ۱۲ یا ۱۵ و یا حتی ۱۸ سالگی در قلمرو کودکی و امر خصوصی تربیت میکنند و بعد در را باز کرده و آنها را وارد اجتماع میکنند که در این زمان است که ما با تصادم امر خصوصی رو به رو میشویم. یعنی افرادی با امر خصوصی متفاوت. در اینجا است که همان گسل اتفاق میافتد. این در حالی است که اگر قرار است فرزندان خود را تربیت کنیم ابتدا باید به آنها تربیت عمومی را یاد دهیم اموری مانند احترام گذاشتن، ترتیب رعایت و... و بعد امر خصوصی. از تجمیع امر خصوصی امر عمومی بدست نمیآید. اگر قرار باشدکودکان خود را در خانواده و با سبکهای خاص پرورش دهیم و سپس آنها را وارد جامعه کنیم، آن وقت است که در جامعه ازدحام و تراکم امر خصوصی اتفاق میافتد و نتیجه آن به وجود آمدن نزاعها، خشونتها و درگیریهای اجتماعی است. حتی به لحاظ فردی هم تبعاتی خواهد داشت. مانند بی تفاوت بودن فرد نسبت به دیگران و یا چیزی که از آن با عنوان توده تنها مینامیم.
وی ادامه داد: بنابراین من معتقدم امر عمومی فقط حفاظت از امر خصوصی نیست بلکه در تولید امر خصوصی هم تقدم دارد. این دو طرف مدام در رفت و برگشت با یکدیگر هستند. یعنی امر عمومی در رجوع به امر خصوصی باید خودش را باز تعریف کند و امر خصوصی نیز در رجوع به امرعمومی باید خودش را بازتعریف کند. به این معنا که کودک همانقدر در شکل فردگرایانه در خانه و حوزه خصوصی رشد میکند که در معنای شهروندیاش در اجتماع و بر این اساس است که مساله کودکی را در دوراهی امر خصوصی و امر عمومی در نظر گرفتهام.
اسکندری افزود: قلمرو عمومی جایی است که دیگری و یا به اصطلاح the other شکل میگیرد و فرد در معرض دیگران قرار میگیرد. حتی به نظر من امر عمومی مقدمتر از امر خصوصی است. زیرا وقتی کودکان در معرض امر عمومی مبهم قرار بگیرند بر اساس آن یک امر خصوصی مبهم هم شکل میگیرد. من وقتی در معرض دیگری قرار بگیرم چه بخواهم و چه نخواهم در معرض امر عمومی قرار گرفتهام. این در حالی است که بسیاری از تعارضات در خانواده، مدرسه و میدان های شهر ناشی از مفهوم سازیهای نادرست از امر عمومی شکل گرفتهاند که در نتیجه آنها نیز امر خصوصی ناقص و مبهم شکل میگیرد. چیزی که جامعه شناسان خصوصا بوردیو از آن با عنوان جامعه پذیری ناقص یاد می کنند. ما نباید کودکان خود را نه اجتماعی و نه خصوصی بلکه باید در معرض امر خصوصی و عمومی قرار دهیم. زیرا چنین امری نوع دوگانگی در تربیت به وجود میآورد.
اسکندری در این خصوص که عدهای از والدین فرزندان خود جزو دارایی و مایملک خود میپندارند و فکر میکنند هر طور که دوست دارند میتوانند با آنها رفتار کنند، گفت: معمولا خانوادهها چون فکر میکنند فرزندان در خانه هستند بنابراین جزو املاک آنها محسوب می شود این در حالی است که خانوادهها هم باید هنجارهای جامعه را به کودکان خود یاد دهند و هم ارزشهای خود را. ارزشهایی که والدین یاد می دهند موقتی است و فرزندان وقتی بزرگ شدند خود ارزشهای خود را انتخاب میکنند. بنابراین کودک امر خصوصی ما نیست بلکه هم متعلق به امر خصوصی و هم متعلق به اجتماعی بزرگ است.