علی اصغر مصلح*
آقای رئیسجمهور روز 13 فروردین ۹۹ در باره شیوه کنترل ویروس کرونا، سخنانی ایراد کردند. حاصل سخن ایشان این بود که ما برای مقابله با بحران کرونا، نه مدل چینی و نه مدل کشورهای اروپایی را در پیش گرفتهایم، بلکه در حال اجرای مدل خاص خود هستیم. این سخن رئیسجمهور را میتوان پراهمیت تلقی کرد و آن را مبنایی برای گشایش بحثی ریشهای در باره روش جاری و روشهای ممکنِ برخورد با بحران کرونا قرار داد.
رفتار هر کشوری در مقابل یک بحران نسبتی با شرایط و به خصوص ساختارهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن کشور دارد. به عنوان مثال در موضوع کرونا اغلب به دو الگوی چینی و کشورهای توسعه یافته مانند کره و آلمان یا آمریکا اشاره میشود. وقتی بحرانی آغاز میشود، اسباب و عوامل بسیار مختلفی در نحوه مقابله با بحران دخیل است. مثلاً چین دارای نظامی تک حزبی است و بهصورتی کاملاٌ بسته و متمرکز اداره میشود. تصمیمی که در حزب اتخاذ شد، به عنوان فرمانی ضروری و گاه خشن و سرکوبگرانه اعمال میگردد. رسانهها در این کشور آزاد نیستند و بخش بزرگی از واقعیتها در بیرون از چین انعکاس نمییابد. اخیراً ابعاد جدیدی از روشی که دولت این کشور برای کنترل ویروس کرونا به کار برده، به وسیله خبرنگاران و روشنفکران افشا شده که نشان میدهد که این الگو چقدر خشن و گاهی غیرانسانی بوده است. اما الگوی کشورهای دمکراتیک، بیش از همه با ملاحظه منافع بنگاههای اقتصادی و بخش خصوصی و حقوق شهروندان شکل گرفته است. به عنوان مثال توصیه میشود مقالات دو هفته اخیر مجله اکونومیست در باره معذورات آمریکا و کشورهای اروپاییِ درگیر کرونا و نقشی که ساختار و مقررات اقتصادی سیاسی به خصوص الگوهای نئولیبرال در تصمیمات داشته، دیده شود. با این وصف تصمیم در مورد اتخاد الگوی مقابله با بحران دلبخواهی و در اختیار یک فرد نیست بلکه نسبتی ضروری با ساختار قدرت در هر کشور دارد. به همین جهت این سخن که الگوی مقابله با بحران کرونا، باید متناسب با شرایط هر کشور باشد، حکمی اساساً درست است. لذا میتوانیم بپرسیم که “الگوی ایرانیِ کنترل کرونا” چگونه الگویی است. این پرسش در نگاهی اولیه شاید به دو صورت پاسخ داده شود:
با توجه به اینکه اکنون در میانهٔ بحران به سر میبریم، بگذارید به پرسش طرح شده و دو گزینه پیشِ رو بیشتر بیندیشیم. شاید بتوان نتیجه کوشش کنونی را به سوی گزینه دوم سوق داد.
بحران کرونا «ملّیترین» بحران ایران در چند دهه اخیر است. شیوع کرونا مانند تمام جهان، شوکی بزرگ برای مردم ایران است و همه جوانب زندگی را در بوته آزمون قرار داده و آینده ایران را تهدید میکند. امروز مسئله اول همه ایرانیان گذر از بحران، با آسیب و خسارت کمتر است. پس این بحران زمینههای مناسبی برای وفاق، انسجام اجتماعی و تقویت جامعه ایرانی فراهم کرده است. شرایط قرنطینه و اضطرارهای ناشی از بحران، دولت و ملت را به هم نزدیکتر ساخته. تلفیق اضطرار و امید، شرایطی استثنایی برای برداشتن گامهایی مثبت فراهم کرده است. ایرانِ تحت تحریم و دچار بحران کرونا، میتواند به قصد عرضه الگوی ایرانی کنترل کرونا، گامی برای افزایش قدرت ملی و تقویت توان دولت و ملت بردارد. تکانهٔ بزرگ کرونا باعث شده که گوش مردم برای شنیدن سخن معقول و همدلانه بازتر باشد. در کشور سیاستزدهای مانند ایران، باید از هر رویدادی که به تمامی مردم مربوط میشود، به عنوان وسیلهای برای ترمیم افراط در سیاستزدگی استفاده کرد. در هنگامهای که همه نیازمند یاریگری و شفقت و انصاف و گذشت هستند، میتوان تمرین سخن گفتن صمیمانه با مردم کرد. میتوان نشان داد که فراتر از زبانهای رایج در میدان قدرت، زبان راستی و مهر هم وجود دارد.
بحران کرونا چه بخواهیم و چه نخواهیم باعث تغییرات بزرگ خواهد شد. اگر این تغییرات از سرِ آگاهی و با تدبیر و مشارکت دولت و ملت باشد، سریعتر رفع خواهد شد و آثار مثبتی برای آیندهٔ ایران خواهد داشت. اگر شرایط پیشرو را اینگونه ارزیابی میکنیم، برداشتن چنین گامهایی به عنوان تمهیداتی در این مسیر پیشنهاد میشود: