همواره گفته شده است که توسعه در کشور ایران با ورود دولت مدرن آغاز شده و این دولت بوده و هست که توسعه را در ایران راه می برد و مردم ایران، مردمی کم سواد، تنبل و... نشان داده می شوند که دولت باید برای پیشرفتشان کاری بکند. نمایش افتتاح پروژه های صنعتی و... توسط کارگزاران دولت در رسانه ها، به صورت مکرر، نمودی از القای این تصور است.
اما این تصور را غلط پنداشته و می پندارم و برای آن مثال های تاریخی متعددی می توان آورد و اساساً معتقدم توسعه در ایران توسط مردم رقم خورده است. اما در اینجا نمی خواهم به تاریخ بپردازم، بلکه شاهد آن را از جامعه امروز می آورم. اگر توسعه و پیشرفت را به معنای تلاش یک جامعه برای حل مشکلات و بهبود وضعیت تأمین نیازها بدانیم، می خواهم دربارۀ مثال هایی از تلاش جامعه ایرانی در سال 1398 برای توسعه سخن بگویم و نشان دهم که این جامعه پتانسیل بالایی برای رشد و پیشرفت دارد.
مثال اول؛ مقاومت مردم خوزستان در مقابل سیل: همه می دانیم که در سیل فروردین 1398 دولت در مقابل سیل تسلیم شده و از مردم خواست شهر یا روستای خود را ترک کنند. قضاوتی در مورد تصمیم دولت نمی کنم. اما مردم این تصمیم را قبول نکردند و با شناخت و حافظه جمعی و مهارت تاریخی که از مقابله با سیل داشته اند، با تکیه بر امکانات اندک خویش و با یک کار جمعی کم نظیر مقابل سیل ایستادند. به گونه ای که رفتار دولت را تغییر دادند و دولت را با خود همراه کردند. در موضوع سیل، قدرت جامعه در چند بخش خود را نشان داد: الف) کار گروهی و جمعی ب) دانش بومی ج) صبر و استقامت. این ویژگی ها از مقدمات و ویژگی های مردم توسعه خواه به حساب می آید.
مثال دوم؛ حکم دیوان عدالت اداری به اجرای قانون آموزش ادبیات زبان های محلی و قومی: در میان انبوه خبرهای این روزها، خبری بسیار مهم منتشر شد که کمتر مورد توجه قرار گرفت: «حکم دیوان عدالت اداری در پی شکایت یک وکیل از وزارت آموزش و پرورش مبنی بر لزوم اجرای قانون در خصوص آموزش زبان های محلی صادر شد. بر اساس حکم صادر شده وزارت آموزش و پرورش طبق قانون اساسی مکّلف به رعایت حق شهروندان در بهره مندی از تدریس ادبیات زبان های محلی و قومی خاص هر محل و قوم است.» صرف نظر از اهمیت این دستاورد، روش حصول آن مهمتر است؛ یک نفر از ظرفیت قانون استفاده کرده و پیگیری کرده تا توانسته از دیوان عدالت اداری حکم بگیرد. سال ها طرفداران حقوق قومیت ها منتظر چنین دستاوردی بودند، اما کمتر تلاش می کردند تا از مسیرهای حقوقی آن را دنبال کنند. حال جامعه راه آن را پیدا کرده و از توانایی خود و ظرفیت های موجود استفاده کرده و مسئله را تا حدی جلو برده و موضع سخت دولت را به عقب رانده است.
مثال سوم؛ قرنطینه شهرها در شیوع کرونا: روزهای اول کرونا، معاون وزیر بهداشت، قاطعانه قرنطینه را مربوط به قبل از جنگ جهانی اول دانست. بسیاری از پزشکان، متخصصان، نمایندگان مجلس و حتی جمعی از وزاری سابق بهداشت نامه های متعددی به رئیس جمهور برای برقراری منع عبور و مرور و سفرهای بین شهری و تعطیلی ارسال کردند. اما رئیس جمهور صراحتاً گفت: «چیزی به اسم قرنطینه نداریم...» و عملاً اقدامات استانداری ها را رد کرد. اما باز هم مردم و البته با همراهی بخشی از مسئولان(که جای تشکر دارد) بر موضع خود اصرار کردند تا بالاخره ستاد ملی مقابله با بیماری کرونا، طرح فاصله گذاری اجتماعی(معادل فارسی قرنطینه) و منع عبور و مرور بین شهرها را اعلام کرد.
هر سه مثال فوق، قدرت جامعه ایرانی در به کرسی نشاندن خواسته بر حق خود را نشان می دهد؛ اما به شیوه ای کاملاً معقول، منطقی و مسالمت آمیز. این مثالها نشان می دهد، جامعه ایرانی در حال بالفعل کردن قوت پنهان تاریخی-اجتماعی خود است و این قدرت را در مسیر توسعه و پیشرفت استفاده خواهد کرد. اگر دولت قدردان این قدرت جامعه باشد، می تواند با رفع موانع، زمینه رشد سریعتر کشور را فراهم نماید.