استاد اقتصاد بین الملل دانشگاه سوربن فرانسه گفت: جامعه لیبرال به معنای منافع حاکم و خودمختاری آدم ها است ولی آزادی سیاسی چندان مهم نیست، لیبرال به معنای آزادی در اقتصاد است؛ هر جامعه ای بحران های خاص خود را دارد و جامعه اطلاعاتی در ایران هم از این بحران ها مستثنی نیست.
به گزارش عطنا، نشست گرامیداشت ششمین سالگرد درگذشت دکتر کاظم معتمدنژاد با عنوان «فهم انتقادی جامعه اطلاعاتی» در دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
رامین معتمدنژاد، استاد اقتصاد بین الملل دانشگاه سوربن فرانسه در خصوص جامعه نئولیبرال و جایگاه انتقاد و عملکرد برخورد انتقادی در این نوع جامعه گفت: سوالی که مطرح می شود، این است که جامعۀ نئولیبرالی که در زیر و در پس این جامعۀ اطلاعاتی، چه در همه جای دنیا و چه در ایران وجود دارد، زیربنای اقتصادیش چیست؟ و مبتنی بر چیست؟
وی افزود: می دانید که در ایران سال هاست که نزاع و حتی جنگ تئوریک و نظری در میان گروه های مختلف کسانی که به آنها نئولیبرال های وطنی گفته می شود، وجود دارد.
معتمدنژاد درباره نئولیبرالیسم بیان کرد: نئولیبرالیسم چیزی جز خصوصی سازی و سیاست های تحلیلی و کاهش بودجۀ دولت ها، خصوصی سازی دانشگاه ها و افزایش قیمت ها و حامل های انرژی که چه در ایران و چه در کشورهای دیگر ممکن است صورت بگیرد نیست. البته نئولیبرالیسم فعلی را نمی توان فقط از این منظر نگاه کرد و تحلیلش کرد بلکه می توان شرایطی را متصور بود که همان نئولیبرال ها در جاهایی کوتاه بیایند.
وی افزود: آن چیزی که به واقع مولفه و مشخصۀ غیر قابل عبور را تشکیل می دهد این است که حقوق طبقۀ کارگر را تا جایی که می توان تضعیف و پایمال کرد و به واقع رابطۀ مزدوری را تضیعف کرد؛ آنجایی که کوتاه نمی آییم سر حقوق کارگر است، مثلاً در اعتراض های جلیقه زردها هیچگونه سخن و یا دفاعی از کارگرها وجود ندارد. زیرا آنها همه از طبقه متوسط بودند و در جامعۀ خودمان هم همین گونه است.
استاد اقتصاد بین الملل دانشگاه سوربن فرانسه با اشاره به اینکه نئولیبرالیسم را باید از منظر دیگری نگریست بیان کرد: نئولیبرالیسم در جوهر خودش چیزی نیست مگر یک دیدگاه و یک دستگاه نظری که مبتنی و متضمن و مستلزم یک نظام سیاسی، اجتماعی و اقتدارگرا است.
وی افزود: به نقل از مارکس با برآمدن نهادها، بنگاه های مبتنی بر سهام و شرکت های سهامی عام سرمایه اجتماعی یک نوع فاصله، شکاف و کنترل بین مالکیت و کنترل عینی نهاد ها، بنگاه و شرکت ها به وجود می آید.
وی ادامه داد: بعد از بحران 1929 و حتی پیش از آن واقعه ای که رخ می دهد جدایی و شکافی است بین مالکیت از یک سو و مالکیت سرمایه و کنترل آن از سوی دیگر رخ می دهد. مثلاً اگر شما در شرکتی سهام داشته باشید نسبت به آن کنترلی ندارید.
معتمدنژاد در خصوص سرمایهداری مدیریتی بیان کرد: سرمایهداری که در سال های 1945 تا 1973 و حتی اوایل دهۀ هشتاد صورت گرفت عمدتاً بر پایۀ قدرت همین مدیران ارشد بود.
وی افزود: یکی از شاخصه ها و مولفه های اکثر سرمایه گذاران و سهام داران چه در بخش صنعتی و چه در بخش مالی و بانکی این بود که ضوابط و روابط را تغییر دهند؛ برای مثال در بخش حقوق خصوصی وکلای حرفه ای استخدام می کنند و روانکاوها و روانشناس ها و راهبردهای خاصی را به کار می برند.
وی ادامه داد: سپس سرمایه داران به نتایج جدیدی می رسند، اینکه در عرصه جدید فعالیت کنند و آن اندیشه است که سرمایه داران به دنبال انجام کار جدید که در بخش تولید افکار و اشاعۀ آنها هستند.
معتمدنژاد درباره انجام کار جدید در بخش تولید افکار و اشاعۀ آنها گفت: در واقع دو کار انجام می شود اول آن دسته از مطبوعات را حمایت می کنیم که از اندیشه ها و افکار ما دفاع می کنند و یک ضد جنبش تئوریک به وجود می آورند و دوم دانشگاه ها هستند که تنها از دانشگاه هایی دفاع کنیم که از سیاست های ما دفاع کنند نه فرضاً از دانشگاه هاروارد حمایت کنیم، اما بعدها علیه ما رفتار کنند.
وی خاطرنشان کرد: جامعۀ لیبرال به معنای منافع حاکم و خودمختاری آدم ها است ولی آزادی سیاسی چندان مهم نیست، لیبرال به معنای آزادی در اقتصاد است و مسئله آزادی ثانوی است.
وی در پایان توضیح داد: هر جامعه ای در بخش ساختارهایش بحران های خاص خود را دارد و جامعه اطلاعاتی در ایران هم از این بحران ها مستثنی نیست.