استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، عواملی از جمله تشدید نارضایتی عمومی و هراس از آینده را عامل اصلی شنیدهنشدن صدای روابطعمومیها و دستگاههای حاکمیتی دانست و گفت: بر همین اساس جامعه امروز ما دیگر با یک افکار عمومی یکدستِ روان مواجه نیست.
به گزارش عطنا و به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دولت، دکتر هادی خانیکی در هشتمین نشست شورای هماهنگی مراکز روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای اجرایی کشور که در بانک مرکزی برگزار شد، گفت: کار روابطعمومی فی نفسه کار سختی است و در این ایام به دلیل شرایط بحرانی سختتر شده است. در چنین شرایطی بهترین روش برای روابطعمومیها حرکت به سمت راهحلگرایی و دوری از روشهای سنتی مرسوم است.
وی با تاکید بر اینکه در اطلاعرسانی با دو مقوله متن و زمینه روبرو هستیم، افزود: این دیدگاه که صرفا به اطلاعرسانی از نظر ظاهری توجه شود معمولا حوزه حرفهای روابطعمومی را به تکنیک، امکانات، تزیین و ابزار متوسل میکند، درحالیکه به زمینه توجه نمیشود و در این حالت بسیاری از تلاشها بیثمر واقع میشوند و تمام زحماتی که با نوکردن روابطعمومیها انجام گرفته است، به باد میرود.
خانیکی خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی شاهد آن هستیم که هرچه اطلاعرسانی بیشتر میشود در ارتباط، اختلال بیشتری اتفاق میافتد. نهاد دولت و دستگاههای ذیربط و به تبع آن روابطعمومیها در شرایط دشواری قرار گرفتهاند که صداهایشان خوب شنیده نمیشود و این شنیده نشدن خود پیام رسان را نیز عصبانی میکند. میتوان این شعر معروف را وصف حال امروزِ روابطعمومیها دانست که «من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر/ من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش»
دکتر خانیکی در ادامه یکی دیگر از مشکلات امروز روابطعمومیها در اطلاعرسانی و تبین امور را مربوط به داخل دولت دانست و گفت: ما در دستگاه دولت با دو نوع ناشنوایی مواجه هستیم، یکی بیرونی و دیگری درونی؛ یکی از دلایل شنیدهنشدن صدای دولت به رغم اطلاعرسانیهای فراوان، همهمهای است که در خود مجموعهی دستگاههای دولتی وجود دارد. آنها درداخل حرفهای یکدیگر را نیز نمیشنوند. در گذشته تجربه موفق نهاد دولت در ایران این بود که ناشنوایی درونی وجود نداشت و بین دستگاهها هماندیشی و همگویی حاکم بود.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی عنوان کرد: اگر از بیرون دستگاههای دولتی را ارزیابی کنیم، شاهد کارهای خوبی هستیم که توسط تک تک آنها انجام میشود ولی اینها را نهتنها به بیرون بلکه گاه به یکدیگر هم نمیتوانند بهخوبی منتقل کنند.
وی با تاکید بر اینکه مسئله مهم در شرایط فعلی تغییر افکار عمومی و شکلگیری ذهنیت جمعی جدید است، گفت: این موج فکری جدید از اعتراضات دی ماه سال گذشته شروع و مسئلهی ارز، تحریم و ... باعث تشدید این شرایط بحرانی شد. در حال حاضر ما با یک افکارعمومی یکدست مواجه نیستیم. سال گذشته نگاه جامعه خوشبینانه بود و هر خبری توسط رسانههای رسمی اعلام میشد با اعتماد بیشتری شنیده میشد. امید اجتماعی نیز بالاتر بود. اما الان دیگر آنگونه نیست.
خانیکی افکار عمومی را به دو دسته تقسیم کرد و افزود: گاهی با افکار عمومی امید و اعتماد مواجه هستیم و گاهی با افکار عمومی تردید، سوء ظن، بیافقی نسبت به آینده و بیاعتمادی؛ مسئله مهم این است که با هر دوی اینها باید گفتگو کرد و راه برقراری ارتباط با هر کدام را به صورت جداگانه یافت.
دکتر خانیکی همچنین به تغییرات مهم پیشآمده در افکار عمومی پرداخت و تشریح کرد: تعمیق و تشدید و گسترش نارضایتیها، هراس از آینده وکاهش عمومیت رفتارهای ملی و دینی در جامعه از جمله این تغییرات هستند. موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان نشان داد که تحول مسیر در جامعه ایران به سمت فردیت و مادیت بیشتر است و جامعه ایران نسبت به یک دههی قبل فردگراتر و مادیگراتر شده است.
دکتر خانیکی با بیان اینکه یکی از مهمترین مسائل روز ایران مواجهه با اخبار جعلی (fake news) است، گفت: پیش از انقلاب تعبیری در مبارزه با استبداد تحت عنوان شکستن تور امنیتی رایج بود، بدین معنا که اگر میخواهیم مردم در مبارزه شرکت کنند، ترس از رژیم سیاسی حاکم باید از بین برود؛ از این تشبیه برای توضیح اخبار جعلی استفاده میکنم؛ بر این اساس اگر میخواهیم گفتوگویی با جامعه انجام گیرد، این تور اخبار جعلی باید شکسته شود. بار اخبار جعلی به میزانی بالاست که افراد وادار به همنوایی با آن میشوند. به بیان بهتر این اخبار جعلی هزینه کار اجرایی را افزایش میدهند، چراکه هزینه جلب اعتماد در فضای رسانهای که در آن بیاعتمادی حاکم است، بسیار بیشتر از هزینه جلب اعتماد در فضای رسانهای است که در آن اعتماد وجود دارد.
مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی افزود: در خصوص اخبار جعلی بازشناسی این مفهوم و مدنظر قرار دادن پارهای نکات ضروری است. مواجهه با اخبار جعلی مختص به کشور ما نیست و حتی ایالات متحده در زمان برگزاری انتخابات نیز درگیر این موضوع بوده است. در اینجا، توجه به دو نکته مهم است؛ نخست اینکه اگر شکافی در جامعه نباشد، اخبار جعلی کارساز نمیافتد و دوم اینکه سازمانهای رسانهای غیرشفاف در فرایند توزیع و تولید اخبار جعلی مؤثرند و متأسفانه دستگاه تبلیغات ما نیز گرفتار این وضعیت است. در این میان بهترین و مهمترین راه برای مقابله با خطر اخبار جعلی، تولید محتواست.
وی در ادامه افزود: اکنون در فضای رسانهای کشور بهویژه رسانههای شبکهای، دولت دست پایین را دارد. از همه فعالتر براندازان و مخالفان و پس از آنها منتقدان دولت هستند و درنهایت دولت در مرتبه سوم قرار دارد.
خانیکی تاکید کرد: باعث تأسف است که بگویم در حال حاضر بین شبکههای فارسی زبان برونمرزی، رسانههای مجازی مخالف و برانداز و رویکرد صداوسیما به دولت، در موضوع اخبار جعلی نوعی همنوایی وجود دارد.
این استاد دانشگاه بیشترین نقش اخبار جعلی را در حوزه روزنامهنگاری شبکهای خواند و گفت: متأسفانه نهادها و سازمانهای رسمی و دولتی در این حوزه حضور ندارند. در گذشته در حوزه روزنامهنگاری شهروندی، شهروند – کاربران تجربههای زیسته خود را در رسانهها مطرح میکردند، اما امروزه بهجای آنها سازمانهای سیاه قرار گرفتهاند و رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی را دچار رعب و وحشت میکنند.
به گفته این استاد دانشگاه اخبار جعلی دو هدف را دنبال میکنند: هدف سیاسی مشخصترین و واضحترین هدف است، اما در کنار آن، اخبار جعلی به نوعی کسب و کار نیز تبدیل شده است. معمولاً دستگاهها به این نکته توجه نمیکنند و نتیجهی آن متضرر شدن نهادهای رسانهای رسمی با وضعیت مالی نامناسب، است.
وی در خصوص نحوه اطلاعرسانی صحیح در مواجهه با اخبار جعلی عنوان کرد: با این ذهنیت جمعی شکل گرفته، باید در جستوجوی راهحلگرایی بود. درست است که راهحلها قطعی نیستند، اما ظرفیتهایی برای ارائه راهکار و راه حل وجود دارد. به بیان بهتر امید میتواند راهحلی برای افق گشایی باشد؛ زمانی که امید در جامعه کاهش مییابد، اخبار جعلی و منفی گسترش مییابند.
خانیکی روند روبهرشد اخبار جعلی را برپایهی داوری عمومی استوار دانست و گفت: در داوری عمومی، دولت منفعل است، لذا اگر بتوانیم این را به طرق مختلف و برای مثال از طریق انجام بهتر امور و ارتقاء کارآمدی اصلاح کنیم، این روند روبهرشد اخبار جعلی نیز متوقف میشود.
خانیکی نمود فعالیتها در حوزه اطلاعرسانی دولت را دچار دو نوع ناهماهنگی خواند و گفت: نخستین مشکل عدم هماهنگی با بافتار جامعه و نداشتن جغرافیای سخن است. امروز و در شرایط فعلی با شهروندی معترض و منتقد روبهرو هستیم؛ البته این انتقاد و اعتراض از سوی دولت به رسمیت شناخته شده است، اما ادبیات اطلاعرسانی نسبت به گذشته تغییری نکرده است. مطلوب است که ادبیات اطلاعرسانی با بافت جامعه همخوانی داشته باشد. دومین نکته این است که میان روابطعمومیهای دستگاههای اجرایی در امر اطلاعرسانی، انسجام و یکپارچگی حاکم نیست. دستگاههای دولتی در تلاشند بار را بر دوش دیگری بیندازند.
وی با تأکید بر اینکه باید با شناخت از بافتار جامعه با مردم سخن گفت، اظهار کرد: به شخصه از صحبت با مردم ناامید نیستم. سخن زمانی باورپذیر میشود که از وحدت و انسجام برخوردار باشد. سخنی که در پرداختش هماهنگی وجود نداشته باشد، یکسان شنیده نمیشود و در دریافتش اختلال ایجاد میشود. لذا دستگاههای اجرایی باید با یکدیگر منسجم عمل کنند. برای عبور از این شرایط باید دشواری گفتوگو را بپذیریم. سطح اول گفتوگو، با نخبگان و افراد متخصص محقق میشود؛ یعنی کسانی که در حوزه تخصصی مرتبط با خود قرار میگیرند و سطح بعدی، تحقق گفتوگو در حوزه عمومی است. در اینجا یادآور میشوم متأسفانه این دولت با نخبگان و طرفداران خودش به خوبی گفتوگو نمیکند.
خانیکی در پایان با اشاره به نقش روابطعمومیها در فراهمآوردن امکان گفتوگو گفت: در کنار شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها، یکی از پارامترهایی که در گفتوگو مؤثر است، نهاد روابطعمومی است. روابطعمومیهای دستگاههای اجرایی میتوانند امکان گفتوگو را میان طرفهای اجرایی و نیز حرفهایهای نهادهای مختلف و دانشگاهیان فراهم کنند.