روزنامهها که روزی رفیق گرمابه و گلستان ما بودند و حال و احوال خوش و ناخوش ما کاغذین جامه آنها را منقوش به حروف سربی میکرد؛ این روزها خود روزگار خوشی ندارند و روزی نیست که از کمشدن صفحه روزنامهای، تعطیلی نشریهای یا مهاجرت مجلهای به فضای مجازی نشنویم.
حال ناخوش روزنامهها و مطبوعات کاغذی، خبرنگاران و روزنامهنگاران، اهالی قلم و اندیشه، معتقدان به شفافیت و نظارت را نگران کرده که مبادا خروج تدریجی روزنامهها از عرصه رسانهای به خلأ پرنشدنی منجر شود؛ آنطور که نه رسانههای برخط و خبرگزاریهای بیشمار و نه رسانههای تصویری نوظهور و پراقبال، نتوانند آن را جبران کنند و روزی از روزنامه خبری نباشد.
حسینعلی افخمی در مورد دلیل کاهش مخاطب و تیراژ رسانههای کاغذی گفت: مطبوعات ایران از مدتها قبل با کمبود خواننده روبرو هستند و تیراژ آنها از سطح مورد انتظار پایینتر است؛ البته اخیراً گرانی کاغذ به این بحران دامن زده. این بحران گذراست ولی میتواند موجب تغییر در رفتار مطالعه مردم شده و آنها را بیشتر به سمت رسانههای غیرچاپی سوق دهد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: رغبت نداشتن خواننده به مطالعه روزنامه عوامل متعددی دارد؛ گسترش فضای مجازی یکی از آنهاست، اما کاهش مخاطب روزنامهها ریشههایی در تاریخ، سیاست گذاری خارج از روزنامهها، مدلهای کسب و کار مطبوعات و ضعفهای حرفهای روزنامهنگاری دارد.
وی در توضیح دلایل تاریخی مخاطب کم روزنامهها در ایران به سیر تحول مطبوعات در کشورهای دیگر اشاره کرد و گفت: ما دیرتر با دنیای مطبوعات آشنا شدیم. برای مثال، با کشورهای اروپایی ۲۰۰ سال و با کشورهای منطقه از هند تا مصر بین ۵۰ تا ۱۰۰ سال اختلاف در شروع فعالیت داریم. فرهنگ مطالعه مطبوعات در ایران در بستر دولتهای مستبد قاجار شکل گرفت که نسبت به مطبوعات حالت تدافعی داشتند. مدت نیم قرن از ورود مطبوعات فارسی زبان چاپ کشورهای همجوار جلوگیری میشد.
افخمی در ادامه سیر تاریخی شکل گیری مطبوعات در کشور را با نقاط عطفی توصیف کرد و گفت: در دورههای کوتاهی شامل انقلاب مشروطیت، دهه ۱۳۲۰، بازه زمانی ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ و اواخر دهه ۷۰ خورشیدی تنوع در انتشار مطبوعات اوج گرفت و تیراژ آنها افزایش یافت؛ برای نمونه اواخر دهه ۷۰ تیراژ مجموع روزنامهها به سه میلیون و ۵۰۰ هزار نسخه در روز رسید، اما دوام نداشت. این در حالی است که کشورهای همسایه ما همچون پاکستان و ترکیه تا ۶میلیون نسخه در روز را تجربه میکنند.
افخمی در ادامه سیر تاریخی شکل گیری مطبوعات در کشور را با نقاط عطفی توصیف کرد و گفت: در دورههای کوتاهی شامل انقلاب مشروطیت، دهه ۱۳۲۰، بازه زمانی ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ و اواخر دهه ۷۰ خورشیدی تنوع در انتشار مطبوعات اوج گرفت و تیراژ آنها افزایش یافت؛ برای نمونه اواخر دهه ۷۰ تیراژ مجموع روزنامهها به سه میلیون و ۵۰۰ هزار نسخه در روز رسید، اما دوام نداشت. این در حالی است که کشورهای همسایه ما همچون پاکستان و ترکیه تا شش میلیون نسخه در روز را تجربه میکنند.
مترجم کتاب «دانشنامه بین المللی ارتباطات» با اشاره به مسائل ساختاری که منجر به مخاطب کم مطبوعات شده است، گفت: مطبوعات در دیگر کشورها از نظر ساختاری چهار دوره را پشت سر گذاشتهاند که در این دورهها میتوان شکل گیری روزنامههای دولتی، حزبی و تجاری را تا اواخر قرن نوزدهم میلادی از یکدیگر تفکیک کرد. همچنین بعد از جنگ دوم جهانی نوعی مطبوعات مستقل زیر لوای روزنامهنگاری با مسئولیت اجتماعی ظهور کرد و قوام یافت. البته با اینکه هنوز هر چهار دسته روزنامه در جهان وجود دارند نوع دولتی آن عمدتاً به حاشیه رانده شده و نقش آنها کاهش یافته است.
وی ادامه داد: به دنبال خصوصی شدن ماهوارهها و مقررات زدایی، از دهه ۹۰ میلادی اینترنت به فناوریهای نشر اضافه شد و در نتیجه شرکتهایی تأسیس شدند که در قالب هلدینگ های رسانهای مالکیت روزنامه، تلویزیون و رادیو را به صورت شرکتهای چندمنظوره رسانهای در سطح ملی و بین المللی در اختیار گرفتند. پدیده خبر بیستوچهارساعته شکل گرفت و رقابت حرفهای بین رسانهها تغییر کرد. در حالی که نهادهای مطبوعاتی ما هنوز میخواهند با چاپ یک روزنامه سودآور باشند.
افخمی با اشاره به انواع مدل کسب و کار در روزنامهها گفت: برای مثال روزنامه تایمز لندن متعلق به یک هلدینگ به نام شرکت «نیوز کورپوریشن» است که همزمان شبکه تلویزیونی «اسکای نیوز» و انحصار پخش اخبار ورزشی و مالکیت بیش از یکصد روزنامه در چند کشور جهان را دارد. نوع دیگر آن روزنامه انگلیسی «گاردین» است که به شکل تراست اداره میشود؛ یعنی مدل کسب و کار آن با روزنامههای دولتی، تجاری و یا حزبی متفاوت است. ولی مدلهای کسب و کار روزنامهها در ایران تابع هیچکدام از این مدلها نیست و اغلب در وضعیت دولتی یا شبهخصوصی درجا میزند.
افخمی با انتقاد از نحوه اعطای یارانه به روزنامهها گفت: اگر صورتحساب هزینه و درآمد روزنامهها به طور منظم و مشخص منتشر شود به رشد کمّی آنها کمک میکند، ضمن اینکه تیراژ مطبوعات باید شفاف اعلام شود تا آگهی دهندگان به شکل منطقی برای تبلیغات خود هزینه کنند. روزنامهها را میتوان از جهت محتوا نیز به دو دسته عامه پسند و کیفی متمایز دانست.
افخمی با انتقاد از نحوه اعطای یارانه به روزنامهها گفت: اگر صورتحساب هزینه و درآمد روزنامهها به طور منظم و مشخص منتشر شود به رشد کمّی آنها کمک میکند، ضمن اینکه تیراژ مطبوعات باید شفاف اعلام شود تا آگهی دهندگان منطقی برای تبلیغات خود هزینه کنند.
ویراستار علمی کتاب «فرهنگ جامع واژگان روابط عمومی» یکی از آسیبهای فضای مطبوعاتی کشور را وجود تعدد روزنامههای مشابه دانست و گفت: مثلاً در مقاطعی ۱۸ روزنامه ورزشی، یا بالغ بر ۱۰ روزنامه اقتصادی و حداقل ۳ روزنامه هنری یا علمی داشتیم. پدیدهای که در کمتر کشوری میتوان مشابه آن را یافت.
وی افزود: این وضعیت به رشد ناموزون مطبوعات منجر شده است، یارانهها باید به مخاطبان داده شود تا روزنامه بخرند و بخوانند نه اینکه به مؤسسه تعلق گیرد که فرهنگ تملق را ترویج دهد و در نهایت ندانیم که در چه جهتی هزینه شده است.
افخمی با اشاره به الزام قانونی «غیرضروری» در کسب مجوز برای انتشار مطبوعات اظهار داشت: مجوز برای انتشار مطبوعات در قانون وجود دارد و این امر ایجاد رانت در ساخت قدرت میکند و باعث میشود رقابت مطبوعات غیرحرفه ای باشد. زیرا رشد و توسعه مطبوعات به رقابت حرفهای روزنامه نگاران، در محیطی آزاد و بدون مداخله دولت نیاز دارد. ما در این عرصه رتبه قابل دفاعی نداریم.
وی یکی دیگر از مشکلات مطبوعات را در ۴۰ سال گذشته فقدان چهرههای شاخص مطبوعات یا تربیت نشدن ستارهها در مطبوعات دانست و گفت: ما ستون نویسانی که نوشتههایشان برای مردم معیار و ملاک باشد، نداریم یا بسیار اندک داریم. زمانه این را از ما گرفته است. آن طور که جراح نامی، ورزشکار مشهور، هنرمند برجسته و امثالهم داریم.
وی یکی دیگر از مشکلات مطبوعات را در ۴۰ سال گذشته فقدان چهرههای شاخص مطبوعات یا تربیت نشدن ستارهها در مطبوعات دانست و گفت: ما ستون نویسانی که نوشتههایشان برای مردم معیار و ملاک باشد، نداریم یا بسیار اندک داریم.
این استاد دانشگاه فقدان چندصدایی در فضای مطبوعات را از دیگر مشکلات دانست و گفت: از آنجا که جایگاه مطبوعات در سیاست تبیین و تدقیق نشده است، مطبوعات امروز ما به مطبوعات نوع دولتی زمان قبل از مشروطیت برگشتهاند. در این شیوه، فرهنگ تکصدایی در فضای مطبوعات ترویج میشود. وابستگی مخاطبان به رسانههای فرامرزی و فضای مجازی افزایش مییابد.
«فرهنگ تک صدایی فقط در زمان جنگ قابل دفاع است ولی در شرایط صلح که تعارض منافع در جامعه حرف اول را میزند، باید تمرین کنیم که صدای یکدیگر را بشنویم و تنوع دیدگاهها را تحمل کنیم.».
افخمی با اشاره به ورود رسانههای نوظهور در هر دورهای اظهار داشت: از زمانی که رادیو وارد فضای رسانهای شد مطبوعات به تفسیر و تحلیل پناه بردند و با آمدن تلویزیون نیز روزنامهها با ارائه گزارشهای تصویری و تحقیقی مقاومت کردند. به این ترتیب زیست حرفهای مسالمت آمیز همواره عامل بقا آنها بوده است.
«با وجود این روزنامه نگاری ما نتوانسته است اخبار «دنبالهدار» را در بسیاری از مقاطع پیگیری کند، یا از قالب گزارشهای خبری به سطح تحلیل و تفسیر حرفهای برسد. به جز مواردی استثنا، اگر هم گزارشهایی مثلاً در مورد اختلاس و فساد منتشر شده است، منشأ دورنسازمانی داشته تا کنجکاوی یک روزنامه، که البته در همین حد هم قابل تقدیر است».
«با وجود این روزنامه نگاری ما نتوانسته است اخبار «دنباله دار» را در بسیاری از مقاطع پیگیری کند، یا از قالب گزارشهای خبری به سطح تحلیل و تفسیر حرفهای برسد.
افخمی نتیجهگیری کرد: به نظر میرسد خوانندگان، تماشاگر دکهها شدهاند. زیرا مخاطب احساس میکند اگر روزنامه نخواند مشکلی بی جواب نمیماند. شاید به این دلیل که آنها از مشکلات واقعی مردم به دور هستند یا تکرار بیان مسائل اجتماعی، مسئولان را آبدیده کرده است. مثلاً مشکل آلودگی هوای تهران یا تکدیگری در پایتخت که مطبوعات همواره درباره آن نوشتهاند ولی این پدیدهها روز به روز عمیقتر شده است؛ طوری که برای خوانندگان این موضوعات دیگر ارزش خبری ندارد.
منبع: ایرنا