عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: در رسانههای معتبر خارجی بهطور شاخص گروهی به نام سرویس بحران وجود دارد و روزنامهنگاران بحران از پایه برای رویدادها تربیت میشوند تا قبل از وقوع و حین بحران بتوانند شرایط را پیشبینی و آنالیز کنند و پس از آن به نحو احسن آگاهیبخشی انجام دهند، اما متأسفانه رسانههای کشور ما قبل و حین بحران را رها و به درج اخبار پس از وقوع آن بسنده میکنند.
به گزارش عطنا به نقل از خبرگزاری فارس، عباس اسدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی درباره وسایل ارتباط جمعی بیان کرد: امروزه وسایل ارتباط جمعی نقش غیر قابل انکاری در پیشرفت تمدن بشری دارند و آنچنان جای خود را باز کردهاند که زندگی بدون رسانه، قابل تصور نیست به نحوی که انتخاب عنوان عصرارتباطات از سوی دانشمندان برای عصر کنونی بسیار شایسته به نظر میرسد.
وی ادامه داد: با این حال صاحبنظران ارتباطات معتقدند با وجود نقش مهم و بزرگ رسانهها در مبادله افکار و پیشرفت فرهنگ اما هنوز «مدیریت بحران در رسانه» ضعف دارد و باید تقویت شود زیرا این ضعف آسیبرسان خواهد بود.
وی یکی از علل اصلی این ضعف را تدریس نادرست روزنامهنگاری در دانشگاهها دانست و بیان کرد: متأسفانه روزنامهنگاری بحران اصلا تدریس نمیشود یا اساتید فن برای تدریس این موضوع وجود ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی درخصوص بحران رسانهها گفت: برخی رسانهها، بحران را وسیله برطرف شدن حوائج مادی و معنوی خود قرار میدهند، بنابراین نمیتوان از آنان انتظار روزنامهنگاری حرفهای در این شرایط را داشت.
وی درباره مدیریت بحران در رسانههای داخلی در قیاس با رسانههای معتبر خارجی اظهارکرد: در رسانههای معتبر خارجی بهطور شاخص گروهی به نام سرویس بحران وجود دارد و روزنامهنگاران بحران از پایه برای رویدادها تربیت میشوند تا قبل از وقوع و حین بحران بتوانند شرایط را پیشبینی و آنالیز کنند و پس از آن به نحو احسن آگاهیبخشی انجام دهند، اما متأسفانه رسانههای کشور ما قبل و حین بحران را رها و به درج اخبار پس از وقوع آن بسنده میکنند آن هم تنها به انتشار اخبار «سخت خبر» بدون تفسیر. این در حالی است که در همه دنیا تحلیلها و تفسیرها در این موقعیت از جایگاه ویژهای برخوردار است.
با دکتر عباس اسدی در دانشکده سوره قرار ملاقات گذاشتیم و پس از پایان یکی از کلاسهای درسیاش در همان دانشکده پای صحبتهای وی نشستیم؛ با وی درباره موضوعاتی چون رسانههای آنلاین، آینده رسانههای مکتوب، دلایل موفقیت رسانههای معتبر خارجی، نقاط ضعف و قدرت پیامرسانهای داخلی و مدیریت بحران در رسانهها سخن گفتیم.عباس اسدی متولد شهریور 1350 بوده و آثاری از جمله روزنامهنگاری در جهان معاصر، کرامت انسانی در حقوق رسانه، تألیف و حقوق مخاطبان از وی به چاپ رسیده است، اسدی همچنین دهها مقاله در زمینههایی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات، فضای مجازی و خدمات الکترونیک قلم زده است.
این استاد دانشگاه معتقد است: رسانههای مکتوب و مجازی در ایران با وجود ادعای به روز و آنلاین بودن اما تاکنون نتوانستهاند و شاید بلد نیستند در جهت روزنامه نگاری بحران مفید واقع شوند؛ شرح این گفتگو را در ذیل میخوانیم:
-به نظر شما تفاوتهای روزنامه نگاری سنتی و آنلاین چیست، آیا این دو میتوانند در جهت تکامل هم حرکت کنند یا راهشان را از هم جدا میدانید؟
- روزنامه نگاری سنتی و روزنامه نگاری آنلاین با همدیگر یک تفاوت آشکار و یک تفاوت پنهان دارند، در روزنامه نگاری سنتی ما با یک ساختار رسانهای مواجه هستیم که در اینجا فرآیند تهیه خبر مشخص است؛ هیئت تحریریه میداند که باید کار از کجا شروع شود و پروسه تهیه خبر کاملا واضح است.
رسانه سنتی در عالم مطبوعات و رادیو و تلویزیون سیر میکند اما در روزنامهنگاری آنلاین فرایند تهیه خبر بازتر است؛ مجازی بر محور اینترنت میچرخد و در حالی که روزنامهنگاری سنتی میتواند از ظرفیت روزنامهنگاری آنلاین استفاده کند اما آنلاین نمیتواند سنتی را تحت سیطره خود درآورد.
در کل معتقدم سنتی و آنلاین مکمل همدیگر هستند و میتوانند در پوشش تکمیلیتر خبر به همدیگر کمک کنند و در فرایند انتقال اطلاعات به درد هم بخورند.
در روزنامهنگاری سنتی چارچوبهایی مطرح میشود که ممکن است در آنلاین مطرح نشود، ساختارهای سنتی و آنلاین کاملا با هم متفاوت هستند و ممکن است افرادی که در این رسانهها کار میکنند، مثلاً فردی که در سنتی کار میکند نتواند افراد فعال در رسانه آنلاین را درک کند. این دو نوع روزنامهنگاری در تکمیل و تکامل یکدیگر میتوانند به هم کمکهای زیادی کنند.
-با توجه به موارد اشاره شده پیرامون روزنامهنگاریهای آنلاین و سنتی، بنظر شما خبرگزاریهای داخلی در این بین برای تاثیرگذاری بیشتر باید چه کنند؟
در کشور انواع و اقسام خبرگزاری و سایتها را داریم اما بنظر من کار اطلاعرسانی چندان حرفهای انجام نمیشود تا جایی که بنظر من برخی خبرگزاریها، شبهخبرگزاری هستند زیرا ساختار خبرگزاری را ندارند و چندان اثرگذار نیستند.
-با این اوصاف به نظر شما اشکال کار کجاست؟
به نظرم علاوه بر اینکه این رسانهها خبرنگاران حرفهای ندارند، ساختار آنان نیز حرفهای نیست؛ آنها وابستگی شدید مالی دارند، تولید خبر نمیکنند و مطالبشان شبهخبر است و کار تولیدی نیست؛ این رسانههای غیرموثر در جاهای خبرخیز دنیا نماینده ندارند و بهطور کلی تأثیر آنچنانی در جریان اصلی جامعه بهجز برای طیف خاصی نداشته و فراگیر نیستند.
رسانههای موفق میتوانند در نزد مخاطب خود را تثبیت کنند، این اثبات از طریق تولیدات اصیل و ناب خبری اتفاق میافتد، اینها جستجوگر و پردازشگر هستند و پس از جمعآوری مطالب آنها را پردازش میکنند و بعد از انتشار بر بخش زیادی از جامعه اثر میگذارند. کارشان را بلد هستند و میتوانند مشترکان خاص خود را داشته باشند. رسانههای موفق وابستگی کمی به دولت دارند و چشمشان برای ارتزاق به دنبال بودجههای دولتی نیست.
- شما بهواسطه تحصیل در پاریس سالها خارج از کشور زندگی کردهاید و رسانههای معتبر خارجی را مطالعه کردهاید، بنظر شما ویژگیهای یک رسانه موفق چیست؟ از دیدگاه شما منبع و مرجع خبر مهمتر است یا سرعت اطلاعرسانی، به نظر شما چه باید کرد که در عین سرعت در انتشار خبر، اطلاعات صحیحی به مخاطب داد و از دیگر رسانهها هم جا نماند؟
هر دو مهماند، یک رسانه که معتبر است باید سرعت انتشار داشته باشد، گرچه گاهی اوقات یکسری اطلاعاتی که منتشر میشود ممکن است نادرست باشد اما ما نمیتوانیم به خاطر اعتبار و مرجع بودن، سرعت را نادیده بگیریم، مثلاً انفجاری صورت میگیرد تا حادثهای مثل سیل و زلزله رخ میدهد آن خبر را با استدلال اینکه ما رسانه معتبری هستیم و میخواهیم همه موارد را قبل از انتشار بررسی کنیم، نگه داریم و منتشر نکنیم.
-با توجه به تغییر ذائقه مخاطب به سمت فضای مجازی، اینترنت و ماهواره، به نظر شما آینده مطبوعات به کدام سمت میرود؟
مطبوعات به کار خود ادامه خواهند داد و کنار گذاشته نخواهند شد، زنده هستند و زندگی خواهند کرد، در رابطه با ذائقه مخاطب، نحو دسترسی به پیام و خبر ممکن است تغییر کند اما در مجموعه ذائقه همان است و مخاطبان به خبر نیاز دارند، رسانههای کاغذی ممکن است افت و خیز داشته باشند اما میتوانند از ظرفیت رسانههای مجازی بهره ببرند و وضعیت خود را ارتقا بدهند و وجههای که شایستگی آن را دارند بینند.
با این حال لازم به توضیح است که در جوامعی شبیه جامعه ما، مطبوعات رو به زوال میرود زیرا جامعه ما جامعهای شفاهی بوده و کسی حاضر نیست برای خرید مطبوعات پول بدهد، مطبوعات ما هم حرفهای نیستند و اگر برای رسیدن به قدرت از آن استفاده کنند، در چنین حالتی بیشک مطبوعات روز به زوال خواهد رفت.مخاطبان به دست بیاورند.
در حالی که رسانههای موفق غربی استقلال خود را حفظ میکنند، اجازه نمیدهند با وابستگی به قدرت یا پول رو به زوال بروند.
-نقاط ضعف و قوت پیامرسانهای داخلی چیست و به نظر شما فیلترینگ تلگرام تا چه حد کار درستی بود، آیا میشد بهجای فیلترینگ تلگرام برای آن حقوق ارتباطی در نظر گرفت؟
بزرگترین نقطه ضعف پیامرسانهای داخلی ما این است که نوعی الگوگیری از تلگرام بود، کسانی که در این فضا کار کردند نتوانستند اپلیکیشنها یا نرمافزارهایی را تعریف کنند که متفاوت با تلگرام باشد و در واقع از روی آن با اسم دیگری یک پیامرسان داخلی بازتولید کردند و مسلم بود که چنین اقدامی موفق نخواهد بود و مقبولیت نخواهد داشت؛ بهویژه با توجه به رقابتهایی که وجود داشت یا موانع سیاسی که دولت قرار داد این پیامرسانها نتوانستند بخوبی رشد کنند. در خبری ادعا شده که یکی از پیامرسانهای داخلی بعد از فیلترینگ تلگرام در همان روزهای اول آغاز به کار، توانست 12 میلیون کاربر جذب کند اما الان به 250 هزار کاربر افت کرده است.
از طرفی افرادی که پیامرسانهای داخلی را طراحی کردند شناخته شده نبودند و به مردم معرفی نشدند، مثلاً اینکه صرفاً فردی فنی باشد واقعا نمیتواند ملاکی برای این شود که صاحب شبکههای پیام رسان شود. این کار بدون مخاطبسنجی صورت گرفت، افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند باید ذائقه و سلیقه مخاطب را بشناسند و بتوانند نیازهای مخاطب را پاسخ بدهند.
مثلا در این پیامرسانها کپی کردن متن کار سختی است و همه آیکونهای تلگرام را ندارد؛ در حالی که تلگرام با نیازسنجی کردن از مخاطبان و طراحی آن، توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند
بهطور کلی معتقدم اگر قرار است در جامعه کاری انجام دهیم برای اینکه نتیجه خوب و موفقی به دست آید آن کار باید نوآورانه بوده و از جایی کپیبرداری نشده باشد همچنین باید از دل نیازهای جامعه باشد تا مردم آن را بپسندند.
-آیا میشود با در نظر گرفتن حقوق ارتباطی برای تلگرام، همچنان در آن پیامرسان ادامه فعالیت داد؟
بله میشود اما قواعد و شرایط خاص خود را دارد، هرچند که اکنون فرصت این کار گذشته است؛ میشد با تدبیر و تفکر و تأمل بیشتری نسبت به این موضوع تصمیمگیری کرد و نتیجه بهتری گرفت قبل از ایام عید تلگرام چند روزی فیلتر شد، اما دوباره باز شد، این کار تدبیر شده نبود چون با بستن تلگرام علاوه بر هزینهای که پرداختیم، هجمهای نیز علیه کشور ما به راه افتاد و بعد دوباره هزینه کردیم و تلگرام را باز کردیم.
اگر قرار بود هزینه بدهیم چرا دوباره بعد از فیلترینگ، رفع فیلتر شد. اینگونه بیتدبیریها باعث میشود علاوه بر هزینههای مادی، هزینه معنوی سنگینی نیز بپردازیم؛ در صورتیکه میتوانستیم بدون فیلتر کردن، بر کار تلگرام نظارت کرده و با حسن تدبیر آن را مدیریت کنیم. دولت ها باید در تصمیم هایی که میگیرند به این نکته توجه داشته باشند که اخذ تصمیمی برای آنان اولویت باشد که کل جامعه از آن منتفع شوند.
-در قضیه حمله تروریستی به رژه اهواز و شهید شدن تعدادی از هموطنانمان متأسفانه برخی رسانهها با انتشار فیلم و تصاویری از گوشه هایی از زوایای این حادثه تروریستی بهگونهای امنیت داخلی را زیر سؤال بردند در حالی که اقتدار نیروهای امنیتی کشور ما مثال زدنی است، اینروزها شاهدیم حوادثی بدتر از قضیه اهواز در فرانسه رخ میدهد اما حتی یک عکس یا فیلم از آن دستبهدست نمیشود، بنظر شما اشکال کار کجاست!؟
اینگونه موارد ناشی از ضعف مدیریت بحران رسانههاست زیرا خود رسانههای ما در بحران هستند و بلد نیستند چگونه با بحران برخورد کنند، متأسفانه در دانشگاه هم نتوانستیم مدیریت بحران را تدریس کنیم تا با این اوصاف پس چگونه میتوان مدیریت بحران رسانه کرد.
دانشجویان رسانه از آن بهرهمند بشوند، ما شاهدیم که مدیریت رسانه ما گرفتار افرادی شده که خودشان در بحران زندگی نکردهاند تا بتوانند حرفهایتر حرف از بحران بزنند؛ افرادی که خود طعم بحران را نچشیدهاند و آن را حس نکردهاند از زلزله و جنگ و بحران مینویسند در حالی که هرگز در آن شرایط نبودهاند.
رسانهها نقش عمدهای در بحران دارند و باید سه کار را انجام بدهند. یعنی قبل، حین و بعد از بحران برنامهریزی گستردهای داشته باشند. به این ترتیب که رسانهها قبل از شکلگیری بحران، پیشبینی چنین اتفاقی را در هر حوزهای داشته باشند و پیرامون موضوع با کارشناسان صحبت کنند تا ذهن مردم را نسبت بهپیش آمدن خطرات بحران آگاه کنند تا در هنگام وقوع بحران کمتر شاهد خسران بوده و مردم را در برابر ضرر و لطمات بحران محافظت کنیم.
در واقع رسانهها هنگام بحران باید با ارائه تحلیل و تفسیر درست و به دور از سیاه نمایی و هراس به موضوع بپردازند تا مردم بحران را پشت سر بگذارند. در واقع رسانه در این مواقع باید مردم را به آرامش دعوت کنند و در عین حال اطلاعرسانی صحیح هم داشته باشد تا رسانههای غیر رسمی به شایعات دامن نزنند.
بعد از بحران هم باید سراغ مطالبات مردم و پاسخگویی مسئولان برود که برای جبران لطمات چه راهکاری دارند و چه اقداماتی انجام دادند. رسانهها با انجام این سه اقدام میتواند هم به مردم امید بدهد و هم اینکه آنها درگیر یاس و ناامیدی نشوند.