یک پژوهشگر اجتماعی با تحلیل شرایط فرهنگی حاکم بر حیدرآباد هند گفت: ما هر وقت با غرب به مشکل برمیخوریم رو به شرق میآوریم و موقعی که با غرب جفتوجور میشویم باز شرق را رها میکنیم و استراتژی پایداری در حوزه سیاستهای تجاری و بازرگانی با شرق از جمله هند نداریم و با توجه به اینکه جامعه پارسیها در هند یک جامعه ریشهدار هستند، هنوز نتوانستهایم از این ظرفیتها استفاده کنیم.
به گزارش خبرنگار عطنا، در نشست «تجربه زیسته و سبک زندگی دایاسپورای ایرانی» که دوشنبه، ۲۳ مهرماه با مدیریت وحید شالچی، استاد جامعهشناسی علامه طباطبائی انجام گرفت، مهدی اصلزعیم با موضوع «مطالعه سبک زندگی ایرانی تباران حیدر آباد دکن هند»، حسین میرزایی، استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی، با موضوع «دایاسپورای ایران در فرانسه»، عبدالله کریمزاده با موضوع «واکاوی پالیمسست های فرهنگی در آثار نویسندگان دایاسپورای ایرانی»، وحید شالچی، استاد پژوهشگری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی با موضوع «چالشهای نسل دوم مهاجرین»، سمیه سادات شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با موضوع «روایت زنان جوان مهاجر از دیاسپورای ایرانی؛ مطالعه موردی صفحات اینستاگرامی پرطرفدار» ارائه مقاله داشتند.(گزارش تصویری)
در این نشست، مهدی اصلزعیم پژوهش خود با عنوان «مطالعه سبک زندگی ایرانیتباران حیدرآباد (دکن) هند» را ارائه کرد و گفت: موج اول مهاجرت به هند، حمله اعراب و ورود اسلام به ایران است که موجب میشود هموطنان زرتشتی مهاجرت کنند؛ موج دوم در حمله مغولها است که جمعی از نخبگان ایرانی به هند میروند؛ زمانی که ملکالشعرای بهار دولت امپراطوری مغول در هند را دولت ایرانیان خارج از ایران مینامد.
وی موج سوم مهاجرت به هند را همزمان با دوران صفویه دانست و بیان کرد: بیاعتنایی به زبان فارسی در دربار صفویه، موج سوم را ایجاد میکند و بعد از آن هم سلسهوار و پیوسته مهاجرت به هند را داشتهایم اما نه به شکلی که اسم موج مهاجرت روی آن بگذاریم.
وی افزود: در سده اخیر هم هموطنان یزدی هستند که بیشتر بعد از جنگ جهانی اول و دوم و در حین دو جنگ مهاجرت میکنند و در حیدرآباد هند مستقر میشوند.
اصلزعیم در ادامه این موج مهاجرت را تحلیل کرد و گفت: شهر حیدرآباد در هر برش تاریخی و جغرافیایی خود میتواند ایران را به نمایش بگذارد؛ زبان فارسی تا سال۱۸۹۱ میلادی، زبان رسمی حیدرآباد است، تا سال ۱۹۴۸ میلادی زبان دوم و امروز هیچ اثری از زبان فارسی در این شهر نیست.
این پژوهشگر اجتماعی درباره متغیرهای مورد مطالعه خود بیان کرد: در بحث سبک زندگی ایرانیها، مسافرتهای تفریحی، موسیقی، نوع پوشش، غذای مصرفی و نوشیدنیهای این شهر مطالعه داشتیم. ضمن اینکه ما نمیتوانیم سبک زندگی را جدای از برساختهای هویت و جدای از پس زمینههای اقتصادی و اجتماعی ببینیم.
وی ادامه داد: خوشبختانه روزنامه خواندن به عنوان یک فرهنگ عمومی در هندیها قابل مشاهده است و ایرانیها هم تماماً با روزنامه سروکار دارند؛ فقط ۱۰ درصد از جمعیت هدف ما مطالعهای نداشتند؛ در جامعه زنان هم مطالعه بیشتر است؛ مطالعه مکتوب در قالب کتابها کمتر بود اما متون مقدس و مذهبی، قرآن در صدر و در کنار آن آثاری مثل نهج البلاغه و صحیفه را مطالعه میکردند و زرتشتیها هم به متون مقدس خود قائل بودند.
اصلزعیم درباره حوزه مسافرتها هم گفت: طی ۱۹۰ مصاحبهای که انجام شد، ۳۸ درصد از افراد حداقل دو بار در سال مسافرت به هند و خارج از هند و ۷۰ درصدشان حداقل یک بار این مسافرتها را داشتند.
وی ادامه داد: در حوزه موسیقی نزدیک به ۶۷ درصد مسلمانها موسیقی را گوش میدادند اما موسیقیشان موسیقی خیلی فنی و حرفهای نبود؛ ۹۶ درصد از زرتشتیان موسیقی را در زندگی روزمرهشان داشتند اما ۱۰ درصد از مسلمانهای جامعه هدف ما قائل به تحریم موسیقی بودند.
این پژوهشگر اضافه کرد: تئاتر در بین ایرانیان این منطقه تقریباً مشتاقی نداشت اما ۴۵ درصد ایرانیها حداقل سالی یک بار به سینما میرفتند؛ در گروههای جوانان ۱۸تا ۳۵ ساله به ۵۷ درصد هم میرسید که حداقل یک بار سینما را در ماه تجربه میکردند.
وی افزود: نوع پوششها بسیار ساده است به نوعی که نمودشان خیلی کمتر از بودشان است. یعنی به هیچ وجه لباس اشرافی و لباسهایی که به سمت برندها برود دیده نمیشد با وجود اینکه افراد متول و صاحب ثروت بودند؛ زنهای مسلمان پوشش متعارف یک زن مسلمان ایرانی را دارند و زنهای زرتشتی هم پوشش متعارفی را که در هند هست دارند و محدودیتی در این حوزه ندارند؛ زنها در عروسیها مقید به رعایت عرف هستند که جدا بودن خانمها و آقایان در جامعه مسلمانان کاملا مشهود بود.
اصلزعیم در خصوص غذاها هم بیان کرد: تقریباً در ۷۲ درصد از خانوادههای ایرانی، غذای ایرانی در کنار غذای هندی پخته میشود اما غلبه ندارد؛ در ۱۴درصد از خانوادههای مسلمان مهاجر، غذای ایرانی به غذای هندی غلبه دارد اما در زرتشتیان غذایی به نام غذایی ایرانی جایی ندارد؛ نوشیدنی غالب، «ایرانیچای» است که هیچ سنخیتی با چایی که ما مینوشیم ندارد اما در تمام کافههایشان به ایرانیچای معروف است؛ در جامعه مسلمانشان مشروبات سرو نمیشود؛ در زرتشتیها، مشروبات الکلی عرف نیست و زنانشان مقیدتر به این موضوع هستند.
وی در ادامه بیان کرد: مسلمانان شیعه حیدرآباد حسینیهای به نام «دربار حسینی» دارند که در سال ۱۳۳۶ تأسیس شده است و خیلی از امور مذهبیشان در آنجا برگزار میشود ضمن اینکه مجتمع مسکونی «حضرت ابوالفضل» هم دارند؛ در انجمن پارسیها که دفاتر زرتشتیها در آنجا قرار دارد بر روی کتیبهای «درِ مهر» نوشته شده است، زرتشتیان با اینکه با زبان فارسی آشنایی ندارند اما در ِمهر را به خوبی میشناسند؛ یک آتشکده و کلوپ دارند که به ترتیب در سالهای ۱۸۴۷ و۱۹۳۰ تأسیس شدهاند که جشنهای نوروز و عروسیهایشان در آن کلوپ برگزار میشود.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: زرتشتیهای آنجا دو نوروز دارند یکی جمشید نوروز است که با نوروز ما همراه است و یک نوروز دیگر هم زمانی است که آتش مقدس را از ایران بردند و به سلامت به آنجا رساندند؛ ۴۰ سال است که در ماه رمضان حلیم میپزند اما حلیمشان هیچ سنخیتی با حلیم ما ندارد و کاملا هندی شده است.
وی جمعبندی سخنان خود اظهار کرد: پیشنهادهایم اینها هستند که تسریع در آمدوشد ایرانیتباران به ایران و افزایش اقامت آنها میتواند تأثیرگذار باشد؛ آنها فقط ۱۴ روز میتوانند در سرزمین مادریشان اقامت داشته باشند و بسیار دلتنگ هستند.
وی با اشاره به لزوم تدوین سیاستهای تجاری و بازرگانی ادامه داد: ما هر وقت با غرب به مشکل برمیخوریم رو به شرق میآوریم و موقعی که با غرب جفتوجور میشویم باز شرق را رها میکنیم و استراتژی پایداری در حوزه سیاستهای تجاری و بازرگانی با شرق از جمله هند نداریم و با توجه به اینکه جامعه پارسیها در هند یک جامعه ریشهدار هستند، هنوز نتوانستهایم از این ظرفیتها استفاده کنیم.
وی ادامه داد: پیشنهادهای بعدی این است که گسترش زبان فارسی در حیدرآباد تقویت شود؛ بنگاههای اقتصادی ایرانی تأسیس شود تا بتوانند از نیروی کار ارزان متخصصی که مسلط به زبان فارسی باشند، استفاده کنند؛ دورههای مشترک علمی برگزار شود؛ جشنوارهها، آیینها و سوگوارههای ایرانی با مشارکت ایرانیتباران و نهادهای مدنی برگزار شود و به عناصر هویتبخش تاریخی، ملی و فرهنگی در کنار عناصر مذهبی توجه شود.
اصلزعیم در پایان خاطرنشان کرد: اگر دین را به مثابه یک فرهنگ ببینیم قطعا میتوانیم با جامعه مسلمان و زرتشتی هندوستان ارتباط بهتری داشته باشیم.