نویسنده و منتقد حوزه ادبیات کودک و نوجوان در خصوص جایگاه کودکان در شهر گفت: مفهوم محله را از بین بردهایم. الان اکثر بچهها در آپارتمانها هستند و به خاطر شرایط آپارتماننشینی نباید جیغ بزنند و شادی کنند در صورتی که کودک سالم، کودکی شاد، آزاد، مستقل و خلاق است.
به گزارش عطنا، نشست «شهر و کودک»، عصر دوشنبه، ۱۶ مهرماه همزمان با روز ملی کودک با حضور الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران و رئیس کمیته نظارت و پیگیری مصوبه شهر دوستدار کودک، محمدسعید ایزدی، معاون وزیر راه و شهرسازی، پرویز پیران، جامعهشناس و استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبائی، شهرام اقبالزاده، مترجم، نویسنده، ویراستار و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، پرنیان کردشاکری، پژوهشگر حوزه شهر و کودک و نگار بزرگ زاده یزدی، فعال اجتماعی به عنوان دبیر پنل در خانه گفتمان شهر برگزار شد.(گزارش تصویری)
شهرام اقبالزاده، منتقد ادبیات کودک و نوجوان در ابتدای سخنرانیاش با اشاره به گزارهای از شفیعی کدکنی که «همه فاجعه آن بود که همه ما یک به یک به درون خود تبعید شدیم»، گفت: ما کودکان را فقط با بعضی از مفاهیم کلیشهای آشنا کردهایم که یکی از آنها جنسیت است. وقتی که دختران و پسران را جدا در نظر میگیریم آنها یکدیگر را نخواهند شناخت. بنابراین در آینده زن و شوهرها یکدیگر را نمیشناسند و آمار طلاق بیداد میکند چرا که ما گفتوگو را به بچهها یاد ندادهایم.
وی با بیان اینکه مفهوم شهر با شهرنشینی متفاوت است، ادامه داد: متأسفانه ما سپهر عمومی نداریم. در جهان بخشی از جامعه را نهادهای حکومتی تشکیل میدهند و بخش دیگر سپهر عمومی است؛ جایی که باید نهادهای مدنی باشند. چون افراد به خودی خود نمیتوانند مشارکت کنند و ما به عنوان کنشگر مدنی در نهادهای مدنی باید صدای کودکان باشیم.
اقبالزاده با تأکید بر اینکه چه کسی باید صدای کودکان را برساند؟ بیان کرد: کودکان استقلال سیاسی و اقتصادی ندارند، بنابراین کسانی باید صدای این کودکان باشند؛ آیا واقعاً کودکان و نوجوانان ما تعلق به شهر دارند؟ متأسفانه ما کودکی را به کودکانمان آموزش ندادهایم و الان شاهد زوال کودکی در ایران هستیم.
وی با بیان اینکه با بهوجود آمدن نگاه مصرفکنندگی همه چیز تجاری شده است، گفت: نگاه، نگاه تجاری است و کودک ذینفع شهر نیست بلکه یک مصرفکننده است؛ آنها را معتاد به فضای مجازی کردهایم بدون اینکه فرهنگ آن را آموزش دهیم؛ در این صورت کودکان، مثل همیشه صرفاً مصرفکننده هستند.
منتقد حوزه ادبیات کودک و نوجوان با تاکید بر اهمیت دوران کودکی، خاطرنشان کرد: در غرب طبقه نوخواسته و تولیدکننده، صنعت را با خودشان به همراه میآوردند و اشتغال ایجاد میکردند، در ایران هم معادل آن واژه کارآفرین را به کار میبرند اما با این تفاوت که در ایران رانتخواری داریم؛ در غرب، قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی را میسازد اما در ایران قدرت سیاسی ثروت میسازد (رانت به جای تولید).
وی افزود: تولید برای جامعه ثروت و اشتغال ایجاد میکند و مفهوم شهر مدرن را ایجاد میکند اما شهر مدرن یک شهر مشارکتجو است؛ شهری است که کودک در آن دیده میشود اما ما حتی هوا را هم از انسان گرفتهایم.
وی ادامه داد: معماری باید فضایی را برای زندگی ایجاد کند اما با نگاه به تهران عکس این قضیه را میبینیم و هوا و فضا را از ما گرفتند؛ محله را از بین بردهایم. الان اکثر بچهها در آپارتمانها هستند و به خاطر شرایط آپارتماننشینی نباید جیغ بزنند و شادی کنند در صورتی که کودک سالم، کودکی شاد، آزاد، مستقل و خلاق است.
اقبالزاده با تأکید بر اینکه ما کودکی را از بچهها گرفتیم، گفت: بگذارید کودکان با طبیعت پیوند داشته باشند، گل، گیاه و خاک را بشناسند؛ ما حتی پیادهروها را از بچهها گرفتیم.
وی ادامه داد: در تنها مجله محیط زیستی، جایزه ادبیات کودک برای آشنایی و تشویق بچهها به شناخت محیط زیست وجود داشت که آن جایزه تعطیل شد؛ وقتی که تنها مجله محیط زیستی نمیتوانست با مخاطبانش زیست کند چطور حالا بنشینیم و از شهر دوستدار کودک صحبت کنیم؛ کل سازهها و زیرساختهای تهران، کودکستیز است.
منتقد ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به اینکه مدارس ما کودکستیز هستند، تصریح کرد: ما به این احتیاج داریم که کودک آزاد، رها و شاد باشد؛ ادبیات کودک، ادبیات مشارکتجوی بازیگوشانه است ولی ما فرصت بازیگوشی را از بچهها گرفتیم؛ کودک قدرت خلاقیت دارد، میتواند قیاس کند و تعمیم دهد.
وی ادامه داد: در تعریف شهر دوستدار کودک میگویند که در شهر باید برای کودکان فضا و آزادی وجود داشته باشد؛ خب این فضا را چه کسی باید به کودکان بدهد؟ در این زمینه نهادهای حکومتی، مدنی و مشارکتی باید با هم همافزایی داشته باشند تا این فضا را به کودکان بدهند، چرا که شهر مال آنهاست.
این نویسنده با بیان اینکه جوانان و نوجوانان دلبستگی به شهر ندارند و این دلبستگی ایجاد نشده است، تصریح کرد: این محتوا را نه آموزش و پرورش آموزش داده نه خانواده؛ ما چه کردهایم؟ ما دلمان برای کودکان میسوزد و دغدغهمند هستیم ما باید سخنگوی مردم در شورا باشیم منتها این ارتباط با شورا وجود ندارد.
وی در پایان گفت: نهادهای مدنی بودجه و فرصت ندارند باید تریبونهای مربوط به کودکی را بلند کرد و واقعا درد کودکان را گفت.