اهالی خبر و رسانه هفته خود را با خبر درگذشت یکی دیگر از فعالان عرصه روزنامهنگاری آغاز کردند که به تعبیری در کِسوت استادی دو نسل پیش ارتباطاتیها و روزنامهنگارانی بود که امروز در دانشگاهها و رسانهها حضور دارند.
علی قلیزاده- عطنا؛ اهالی خبر و رسانه هفته خود را با خبر درگذشت یکی دیگر از فعالان عرصه روزنامهنگاری آغاز کردند که به تعبیری در کِسوت استادی دو نسل پیش ارتباطاتیها و روزنامهنگارانی بود که امروز در دانشگاهها و رسانهها حضور دارند؛ خبر کوتاه بود: خسرو یحیایی جمعه 6 مهرماه دار فانی را وداع گفت. اما خسرو یحیایی که بود و چه میکرد؟
دکتر خسرو یحیایی، فارغالتحصیل دانشگاه میشیگان آمریکا بود که در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی تدریس میکرد؛ کسی که شاگردانش که روزی در کلاس درس او با عکسهای خبری و غیرخبری آشنا میشدند، حالا عکسهای یادگاری از آن سالهای دور را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند و مثل همیشه افسوس قدرناشناسی خود را میخورند.
نام استاد یحیایی اگر چه برای دانشجویان نسل امروز دانشکده علوم ارتباطات ناشناخته است اما بسیاری از استادان حال حاضر همین دانشجویان، شاگردان او بودهاند.
فتوژورنالیسم، صفحهآرایی و ارتباطات تصویری از جمله دروسی بود که این استاد فقید در دانشگاه علامه طباطبائی تدریس میکرد.
البته این همه یحیایی نبود. او علاوه بر تدریس دروس رسانهای، دستی هم در حوزههای هنری مثل شعر، نویسندگی، سینما و گرافیک داشت و در بسیاری از دانشگاههای تهران به آموزش دروس هنری مشغول بود.
وی همچنین عضو انجمن نويسندگان كودك و نوجوان، عضو كميته برنامهريزي هنرهاي نمايشي شوراي عالي برنامهريزي در زمينه سينما و تئاتر و عضو كانون مدرسان سينما در خانه سينما بود.
یحیایی کارگردانی هم کرده است. فیلم «زنجیری» را در سال 1352 ساخته؛ همان فیلمی که فرهاد مهرداد ترانه مشهور «اسب شب» را روی آن خوانده است.
یحیایی شعر هم میگفت، داستان هم مینوشت. قلمی پرتوان اما آرام و بی حاشیه. این را از لابهلای خبرها و نقدهایی که روی آثارش نوشتهاند میتوان حس کرد؛ مجموعه شعر «ما در سرگردانی کوک شدهایم» و داستانهای «اعتصاب رنگها» و «قهوه با کرم شبتاب؛ هنگامی که همآهنگی از دست میرود» از جمله آثار به جامانده اوست.
در ادامه یکی از تصویرهای استاد مرحوم خسرو یحیایی را در کنار استادان دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی میبینید که از دهه شصت به یادگار مانده است؛
یادش سبز و راهش پر رهرو...