در رسانههای ایران، مشهود است که صفحات حوادث و جنایات در مطبوعات و اخبار مربوط به کلاهبرداری ها، سرقتها و قتلها از جمله مطالب پرطرفدار هستند. به گونه ای که بیشتر اوقات، مخاطب ایرانی این خبرها را به عنوان بخشی از تفریح و سرگرمی روزمرۀ خود مطالعه میکند. نکتۀ قابل توجه در این اخبار این است مخاطبی که سواد رسانه ای پایینی دارد در مقابله با هجوم اخبار و گزارشهای جنایی که اکثراً هم با توصیفهای صحنه به صحنه و هیجان انگیز همراه است، تحلیل و تفسیری نمیبیند و جرمها و جنایات مختلف به صورت بسته بندی شده و ظاهری هیجان انگیز ارائه میشود.
به گزارش عطنا، سامان خدایاری، دانشآموخته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی به فرصتها و تهدیدهای شبکههای اجتماعی در زمینه جرم پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
یکی از سوالاتی که هنوز هم نمیتوان پاسخ یک دستی به آن داد این است که «رسانهها عامل پیش گیرنده از وقوع جرم هستند یا عامل تشدیدکنندۀ جرم؟». عده ای معتقدند رسانهها با انتشار اخبار جرم و جنایت این اعمال را ترویج میدهند. به عبارتی رسانهها به مثابه دانشگاهی در تدریس جرم و جنایت عمل میکنند. شيوهها و ترفندهاي ارتکاب انواع جرمها را به مخاطبی که تا آن لحظه از آن شیوهها اطلاعی نداشته است، میآموزند. از سوی دیگر عده ای از محققان معتقدند که این اخبار در هر صورت نوعی اطلاع رسانی در راستای افزایش آگاهی و بینش مخاطبان است که در جهت پیشگیری از بزه دیدگی مناسب است. مخاطب شناخت همه جانبه اي از مضرات، زيانها و عواقـب جرم را میآموزد و به همین سبب انگيزه ارتكاب جـرم كـاهش مییابد.
در رسانههای ایران، مشهود است که صفحات حوادث و جنایات در مطبوعات و اخبار مربوط به کلاهبرداری ها، سرقتها و قتلها از جمله مطالب پرطرفدار هستند. به گونه ای که بیشتر اوقات، مخاطب ایرانی این خبرها را به عنوان بخشی از تفریح و سرگرمی روزمرۀ خود مطالعه میکند. نکتۀ قابل توجه در این اخبار این است مخاطبی که سواد رسانه ای پایینی دارد در مقابله با هجوم اخبار و گزارشهای جنایی که اکثراً هم با توصیفهای صحنه به صحنه و هیجان انگیز همراه است، تحلیل و تفسیری نمیبیند و جرمها و جنایات مختلف به صورت بسته بندی شده و ظاهری هیجان انگیز ارائه میشود.
آنچه که در این سطور بیشتر مورد توجه است مزیتها و معایب فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در ترویج و یا پیشگیری از وقوع جرم است. امروز فضای مجازی و پیام رسانهای اجتماعی، رسانههای گروهی از جمله رادیو و تلویزیون را پشت سر نهاده اند. هر خبر و رویدادی با سرعت بسیار بالا و در کسری از ثانیه در این شبکهها منتشر میشود و در دسترس همگان قرار میگیرد. امکان دیگر شبکههای اجتماعی مجازی، گزینش محتوا توسط خود مخاطب است. اگر در مطبوعات و سایر رسانههای خبری، دبيران سرويس روزنامه ها، خبرنگاران و مديران با گزينش اخبار جنايي و تعيين چگونگي بازتاب این پديدهها در رسانهها نقش موثري در شکل گيري افکار عمومي نسبت به این مسائل دارند در شبکههای اجتماعی مجازی جدید، خود مخاطب به شکل فعالی در فرآیند دروازه بانی خبر سهیم میشود.
نمونۀ قابل ذکری که میتوان به آن اشاره کرد کمپینهای مجازی و هشتگ هایی است که در شبکههای اجتماعی راه انداخته میشوند.
این کمپینها و فراخوانهای مجازی از شما دعوت میکنند در یک فعالیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و یا اقتصادی مشارکت کنید؛ مثلاً نزدیک عید که میشود همه درخواست میکنند کسی ماهی قرمز نخرد. برای همین صبح که از خواب بیدار میشوید، تلفن همراهتان پر از عکس ماهی قرمز در ژستهای مختلف است. ماهی قرمز درحال جان دادن روی آسفالت کفِ کوچه، ماهی قرمز در حال بد و بیراه گفتن در تُنگ، ماهی قرمز در حالی که بقچه اش را زیر بغلش زده و به سوی دریا روان است و ماهی قرمزی که آدمی را داخل تُنگ انداخته است و برایش خرده نان میریزد. هدف همۀ این تصاویر و یادداشت ها، درخواستهای دوستانه و هشدارهای بهداشتی که به آنها ضمیمه میشود، یادآوری یک نکته است: «ماهی قرمز نخرید!»
در زمینۀ جرم و جنایت نیز روال به همین صورت است. گاهی اوقات پیش میآید که فردی جرمی کلان انجام داده است. به عنوان مثال در اتفاقی که در یکی از مدارس غرب تهران روی داد در شبکههای اجتماعی کمپینهای بسیاری شکل گرفت که خواهان مجازات سریع تر فرد خاطی و روشنگری در این زمینه شده بودند. در زمینههای قضایی کمپینهای دیگری که مورد توجه مخاطبان شبکههای اجتماعی است، کمپین هایی است که برای بخشش افراد خطاکار به راه انداخته میشود. در این کمپینها معمولاً تعداد زیادی ار مخاطبان خواهان بخشش فردی هستند که خطایی را موجب شده است. این فراخوانها در اغلب اوقات بر افکار عمومی تاثیرگذار هستند.
در کل میتوان گفت ساختار فضای مجازی به افراد اجازه میدهد بدون رعایت برخی قواعد، حرفهای خود را مطرح کنند. از این رو میتوان کمپینها را به مثابه تیغ دو لبه ای در نظر گرفت که در کنار مزایای آن، معایبی را نیز دارا هستند. کمپینهای مردمی، ابعاد محدودی دارند و به قشر روشنفکر و طبقۀ متوسط محدود میشوند و عموماً نمیتوانند با سایر اقشار جامعه ارتباط برقرار کنند. افرادی که به این کمپینها میپیوندند، نسبت به کل جمعیت نسبت بسیار کمی دارند و آن جمعیت وسیعتر نیز عموماً نه این کمپینها را میشناسند و نه درکی نسبت به اهداف آنها دارند. امروز نباید به نتایج این کمپینهای مجازی خیلی دل خوش کرد ولی به هر حال از تاثیرگذاری آنها بر افکار عمومی هم نباید چشم پوشی کرد.
در نهایت میتوان گفت نقش شبکههای اجتماعی مجازی در وقوع یا پیشگیری از جرم و یا تاثیر برآن، امروزه در سراسر جهان مورد مطالعه قرار گرفته است. آنچه که کشور ما با آن روبه رو شده است هجوم سریع تکنولوژیهای ارتباطی و دنیای مجازی است که باید در این زمینه فرهنگ سازی مناسب با آن صورت گیرد.
روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند نمیتوان با فضای مجازی برخورد سلبی داشت، اما میتوان با فرهنگ سازی در خصوص آن و ایجاد بسترهای فکری، فرهنگی و کاربردی آن به کاهش آسیبهای این فضا کمک کرد. استفاده از نظرات آسیب شناسان و نخبگان دانشگاهی و فرهنگ سازی صحیح در کنار آموزش سواد رسانه ای لازم، میتواند در کاهش آسیبها کمک کند. فضای مجازی امروز به واقعیتی که در حال همه گیر شدن است تبدیل شده و باید فرصت و تهدیدهای ناشی از آن را سنجید و در بسترسازی برای استفاده از این فضای شبکه ای و به هم پیوسته، سیاستهای رسانه ای لازم را اتخاذ کرد.