دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فوتبال را ابزاری برای کنترل تودهها خواند و اظهار کرد: قیمتگذاری روی بازیکنان فوتبال و خرید و فروش با قیمت بالای بازیکنان نشانگر تغییر در زیستجهان انسان و واژگون شدن ارزشهای متعالی انسانی است.
به گزارش خبرنگار عطنا، اولین نشست از سلسلهنشستهای «فوتبال و کشورهای اسلامی» با عنوان «چیستی فوتبال»(گزارش تصویری) با حضور قاسم پورحسن، سیدجواد میری، رحیم محمدی و حسین حجتپناه، عصر سهشنبه، ۱۹ تیرماه با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران در مجمع فلاسفه ایران برگزار شد.
در این نشست، دکتر سیدجواد میری، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سخنان خود گفت: تلاش میکنم مفهوم افسونزدایی وبر و مفهوم اسطورهزادیی و ارتباط آن با فوتبال و نیز مسئله پارِتو درباره عقلانیت مدرن و واکنش عقلانیت مدرن را بحث کنم، هچنین تحولات ادوار سرمایهداری یا سرمایهداری متاخر به نوعی در فوتبال کالاییشدن انسان، کالایی شدن مهارتها، کالایی شدن فوتبال را بررسی کنم.
وی ادامه داد: فوتبال به مثابه هویتهای ملی بسیار ویژه، فوتبال به مثابه جزئی از رویههای ملی و فوتبال به مثابه حامل گفتمانی ایده ملت، مورد بحث است و این یعنی به نظر میآید فوتبال چند ساحت مختلف دارد.
میری درباره اینکه چه نوع گفتمانی درباره ایده ملت داریم، بیان کرد: شاید اساساً در گفتمانی که از ایده ملت داریم نه فقط در ایران بلکه در چارچوب ساختار بینالمللی که از دولت-ملتها شکل گرفته است، به نظر میآید فوتبال به مثابه یک حاملی یک نوع ایده را بازسازی میکند.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره اینکه چگونه میتوان از فوتبال در حوزه مدیریت اختلافهای سیاسی استفاده کرد، گفت: در طول تاریخ مدرن چگونه توانستن از فوتبال برای کنترل سیاسی استفاده کنند؟، دوران فرانکو در اسپانیا مثال بارز این استفاده سیاسی و ابزاری از فوتبال است.
وی افزود: حتی امروز در ایران هم میتوانیم مثلا در تیم تراکتورسازی تبریز و همچنین تیمهای استقلال و پرسپولیس در پیش از انقلاب را ببینیم که هر کدام نمایندگی طبقه و قشر خاصی را بر عهده داشتند؛ پرسپولیس معمولا نماینده اپوزسیون و طبقه فرودست و تاج هم عموماً از کسانی تشکیل شده بود که جزء طبقه اشراف بودند، بنابراین پرسپولیس اپوزسیون را پشتیبانی میکرد و البته الزماً نماینده طبقه فرودست صرف هم نبود و بسیاری از بازیکنان آن سطح تحصیلات بالاتری نسبت به بقیه بازیکنان داشتند.
میری ادامه داد: بعد از پیروزی ژنرال فرانکو بر کل اسپانیا، همه اپوزیسیون بر روی فرانکو متمرکز میشوند. یکی از تلاشهای بسیار مهم فرانکو در طول حکومت طولانی خود این بود که تیمهای مختلفی را در اسپانیا شکل میدهد؛ این تیمها را به گونه قوممحور سامان میدهد، بهگونهای سرمایهگذاریهای صورت میگیرد که حالات مختلف قومی آنها اولویت داشته باشد و جالب است اسپانیا برخلاف دولت-ملتهای مختلف اروپا هنوز هم ضعیفترین دولت- ملت از این لحاظ است.
وی اضافه کرد: این سیاست فرانکو باعث میشود اپوزسیون به جای تمرکز بر سیاستهای دیکتاورمآبانه فرانکو شروع میکنند با همدیگر درگیر شدن و این نشان میدهد اگر چه فوتبال میتواند برای صلح کمککننده باشد ولی به انحای مختلف این قابلیت را دارد که به عنوان ابزار سیاسی برای کنترل تودهها هم قرار بگیرد.
وی اضافه کرد: اینگونه نیست که فوتبال یک رسانه خنثی باشد، بلکه میتواند از یکسو نقاط چالش برانگیز را تشدید کند و از سوی دیگر شاید بتواند در خدمت صلح هم قرار بگیرد.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه گفت: کارل مارکس یک گزارهای دارد که میگوید در جهان تهی شده از روح و تهی شده از معنویت، انسان همواره تلاش میکند به این زیستجهان یک نوع معنا بدهد که از دل این دو مفهوم افسونزادیی و اسطورهزدایی را میتوان وام گرفت.
وی در اینباره ادامه داد: وبر درباره مفهوم افسونزدایی میگوید در دنیای جدید علم و تکنولوژی باعث شده است که آن چیزی که در جهان در طول تاریخ به انسان قدرت حیرت و افسون در برابر هستی را میداد که جهان را حیرتانگیز و اسرارآمیز ببیند، امروزه به واسطه علم و تکنولوژی جدید از بین رفته است.
میری تصریح کرد: در جهانی که سحر و اسطوره وجود ندارد، فوتبال به گونهای تلاش میکند هم اسطورهسازی کند و هم یک نوع سحر آفرینی درست کند و به جهان معنا ببخشد. به عنوان مثال، وقتی از «پای طلایی پله» سخن به میان میآید به گونهای در این عبارت نوعی پارادوکس میبینیم که در سویی جهان مدرن اساساً تهی از اسطوره میشود و در سوی دیگر دوباره اسطوره خلق میکند؛ در اینجا این سوال پیش میآید که آیا این عمل یک نوع عمل خودآگاهانه است و به نوعی به این اشاره ندارد که انسان نمیتواند بدون عاطفه و معنا زندگی کند؟
وی با بیان اینکه مسئله دیگری که باید در مورد آن تامل کرد سیطره عقلانیت محاسبهگر است که جایی را برای عاطفه در زندگی جمعی نگذاشته است، اظهار کرد: البته این مسئله در ایران کمتر وجود دارد. برای مثال، در ساحت عمومی در اروپای غربی نباید عاطفه و احساسات خود را نشان داد و چون این امر نشانه ضعف فرد و امری مذموم است؛ در حالی که در ایران اینگونه نیست.
وی افزود: پشت این عدم ابراز احساسات نوعی از غلبه کردن یا سیطره یافتن عقلانیت محاسبهگر قرار دارد که در حوزه عمومی شکل میگیرد.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، خاطرنشان کرد: فوتبال فضایی برای یک ارگانیسم جمعی ایجاد میکند. مثلا زمانی که تیمی گل میزند جمع طرفداران آن تیم به شادی میپردازند و یک نوع شادی جمعی را خلق میکنند.
میری با بیان اینکه کالاییشدن و تجاری شدن فوتبال مسئله دیگری است که نباید از آن غافل شد، گفت: کالایی شدن فوتبال در واقع کالایی شدن انسان نیز است و روندهایی که در سیر تحولات نظام سرمایهداری رخ داده است به انحای مختلف در میدان فوتبال قابل مشاهده است و این ارزشهای سرمایهداری که ابتدای شکلگیری این نظام با آنها انتقادی برخورد میکردند، امروزه درونی شده است. مثلا امروز به فروش رفتن کریستیانو رونالدو به قیمت 56 میلیون یورو یک افتخار است در حالی که اوایل قرن 18 و 19 قرار دادن خود به صورت هشت ساعت در روز در اختیار کارخانه نیز مذموم بود و اندیشمندان از آن به عنوان بردهداری جدید یاد میکردند.
وی ادامه داد: اما چنان نظام معنایی زندگی سرمایهداری تمامی ساحت وجودی انسانها را در نوردیده است که به فروش رسیدن با قیمت بالای یک بازیکن را یک امتیاز میدانیم.
میری در پایان گفت: قیمتگذاری بر روی بازیکنان فوتبال و افتخار کردن به خردید و فروش قیمت بالای بازیکنان نشانگر تغییر در زیستجهان انسان و واژگون شدن ارزشهای متعالی انسانی است که به نوعی کالایی شدن جای آن ارزشهای متعالی را گرفته است و این نیز میتواند ارتباطی بین فوتبال در توسعه نظام سرمایهداری و کالایی شدن انسان امروزی داشته باشد.