استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه نیهیلیسم وضعیت کنونی ماست، گفت: معنای خاص نیهیلیسم این است که ما احساسی از درد و رنج و مرارت نداریم.
به گزارش عطنا به نقل از مهر، قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی، از اساتید حاضر در جلسه در باب نیهیلیسم فعال اینچنین گفت: نیهیلیسم وضعیت کنونی ما است، ما گمشدگانیم. اصل ماجرای نیهیلیسم مناقشه نیچه و شوپنهاور است یعنی اگر بخوانیم باید مانند ژان وال که قائل بود عصر یونان مناقشه هراکلیتوس و پارمنیدس است، نیهیلیسم هم مناقشهای میان نیچه و شوپنهاور است. اصل مناقشه به نه گویی شوپنهاور و آری گویی نیچه، پس این حرف درست است که ما معنای عام نیهیلیسم را همان گمشدگان بگیریم.
پورحسن ادامه داد: اما معنای خاص نیهیلیسم این است که ما احساسی از درد و رنج و مرارت نداریم. نیچه قائل بود نیهیلیسم دم درِ ماست و درست دم در ایستاده است و معتقد است آینده ما چیزی غیر از نیهیلیسم نیست.
وی افزود: ما میتوانیم نیهیلیسم را به نیهیلیسم انفعالی و فعال تقسیمبندی کنیم اما میتوان شق دیگری نیز برای آن در نظر گرفت. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که عالم در حال غربی شدن است و ما نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم و این محصول سوبژکتیویسم است. بگذارید سادهتر بگویم مراد من از سوبژکتیویسم اروپا محوری است. سوبژکتیویسم یک معنایش فلسفی است و معنای مهم آن اجتماعی است.
پور حسن در ادامه اضافه کرد: کانت اعلام میکند ما باید میان اخلاق و قدرت سازگاری ایجاد کنیم و برای اینکه بتوانیم به صلح پایدار دستیابیم بنیان غرب را درست بفهمیم؛ یعنی ماکیاولی صرفاً مسئله هدف و ابزار نیست. کانت قائل است باید از وضع طبیعی یا پیشاقانون بیرون بیاییم و به عقل جمعی پناه ببریم.
برای فهم «نیهیلیسم» بهتر است گرفتار روانشناسی سیاسی نشویم
در ادامه این جلسه سیدجواد میری، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز به ایراد سخنرانی پرداخت و در باب نیهیلیسم فعال و چشمانداز صلح اینچنین گفت: ما وقتی تحلیل وقایع را به سطح اشخاص و افراد تقلیل دهیم قطعاً از افق و گستره دید عمیقتر وا خواهیم ماند و لازم است برای شرح نیهیلیسم فعال به تحلیلی حتیالمقدور غیر فردی بپردازیم چراکه در این صورت به نتیجهای نخواهیم رسید.
میری افزود: متأسفانه در ایران ما فهم دقیق و درستی از آمریکا نداریم در صورتی عقلاً وقتی میگوییم فلانی دشمن من است باید تحلیل دقیق و شناخت مطلوبی از او داشته باشیم.
این عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: در ایران ما میآییم آمریکا را تقلیل میدهیم به دولتها و گمان میکنیم آمریکا اجزایی جداست که با دولتها اساس و بنیانش تغییر میکند که این نظر از اساس بیراه است چراکه دولتها در آمریکا مانند کوه یخ هستند و بخش اعظم آنها که بنیان آمریکا را تشکیل میدهد ناپیدا است و دولتها صرفاً روبنای این ساختار هستند.
میری ادامه داد: البته از وجهی دیگر میآییم آمریکا را شر مطلق میدانیم و نهایتاً خودمان را نیز خیر مطلق میدانیم که این نوع رویکرد را نیز میتوان در زمین تفکرات مانوی کنکاش کرد.
این استاد جامعهشناسی ادامه داد: ما نباید در تحلیلها برای نمونه به ترامپ و امثال او اکتفا کنیم و به مصادیق نیهیلیسم فعال بپردازیم چراکه با این رویه ما گرفتار روانشناسی سیاسی خواهیم شد و راه به عمق مطلب نخواهیم برد.
میری در پایان سخنرانی پرسشی را مطرح کرد و صحبتهایش را اینچنین به پایان رساند: باید بپرسیم و کنکاشی داشته باشیم درباره اینکه آیا ظهور و وجود عرفانها و ادیان در طول تاریخ نوعی مواجهه با نیهیلیسم نبوده است؟