دانشگاه علامه طباطبائی به تازگی چهار اثر درباره زندگی و آثار علامه سیدمحمدحسین طباطبائی منتشر کرده است. در این مطلب یکی از پژوهشگران فلسفه و معارف اسلامی نگاهی اجمالی به این آثار داشته است.
به گزارش عطنا، حسین غفاری، کارشناس ارشد مسائل فرهنگی و صاحب دهها تالیف در این حوزه در مطلبی که در اختیار عطنا قرار داده است، گریزی زده به چهار کتاب جدید دانشگاه علامه طباطبائی که درباره شخصیت و آثار علامه سیدمحمدحسین طباطبائی، عارف و مجتهد برجسته ایرانی تالیف شده است و به نقد آنها پرداخته است. متن کامل این مقاله را در ادامه میخوانید؛
از آنجائیکه در اول این کتابها در بخش گفتار ناشر آمده است: «کتاب حاضر نیز از جمله آثار دانشگاه است که پس از طی فرآیند بررسی و داوریهای علمی و ادبی، اینک در اختیار خوانندگان محترم قرار میگیرد. امیدوار است علاقهمندان و خوانندگان این اثر مانند سایر آثار داشگاه صاحب اثر را از نقدهای مشفقانه خود بهرهمند سازند.» لذا مطالبی را به استحضار میرساند:
1) رسائل الهی، آیتالله سید محمدحسن طباطبائی(الهی)، به کوشش حسین کلباسی اشتری، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی، 1396
هرچند در وبگاه انتشارات علامه سال نشر را 1397 و تعداد صفحات آن را به اشتباه 166 صفحه اعلام کرده، در حالیکه کتاب 156 صفحه است.
این کتاب به حکم فیپای آن، با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به چاپ رسیده اما در «درآمد» کتاب هیچ اشارهای به اینکه انجمن آثار چه کاری برای این کتاب انجام داده نشده است. در همان درآمد، به صورت بسیار فشرده(در 3 صفحه) عنوان شده که دفتر پیش رو منتخبی از مکتوبات آقای الهی است و اینکه این مکتوبات منتخب در چه زمینه و یا علت انتخاب چه بوده سخنی به میان نیامده است. حتی از سالهای نوشتن این مکتوبات سخنی به میان نیامده مگر آن تحریراتی که خود آقای الهی، اختتام به تاریخ نموده است.
همین که کتاب بیواسطه دستنوشتههای حضرت آیتالله محمد حسن طباطبائی را از «پردهنشینی» به در آورده تا شاید در گوشهای، دستگیر عالمی و عارفی باشد(البته تیراژ این کتاب مشخص نیست!) جای تشکر و امتنان دارد.
2) اقیانوس علم و معرفت در احوالات علامه سید محمدحسین طباطبائی، محمد کریم پارسا، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی، 1396
هرچند در وبگاه انتشارات علامه سال نشر را 1397 اعلام نموده که شاید منظورشان سال توزیع است!
این مجموعه که به بیان نویسنده وقایع آن به سالهای 1354 تا 1360 برمیگردد به نکات جالبی اشاره دارد که خود نویسنده شاهد آن بوده و یا به عموم نقل از آیتالله بهجت(ره) است.
هرچند علما در نوشتن، مذاقهای متنوعی دارند لکن بهتر بود کتاب در حد نقل قولهای علامه در همان فاصله زمانی 6 ساله میماند. و اگر در مورد برخی از بیانات، نقد بعضی بزرگان را ذکر میکنند باید منابع آن را صراحتاً اعلام کردند. به عنوان مثال، در بیان ماجرای «حوریه»(ص 155) در پاورقی کتاب تعریضی که از متن آن پیداست به حضرت آیتالله طهرانی داشته که عین عبارت کتاب مهرتابان (ص 31) را آورده است. بهتر آن بود با توجه به سابقه آشنایی علامه طهرانی با علامه طباطبائی که به نظر قبل از تولد آقای پارسا بوده، تأملی داشتند یا صراحتاً بر اساس مدارک آن را رد میکردند. چه اینکه در بیان وصی آیتالله قاضی نیز باز تعریضی به کتاب «روح مجرد» علامه طهرانی و ماجرای آقای حداد دارند.
و در جاهای دیگر نیز (مثل بحث شاگردان علامه) شاگردان علامه را به نوعی زیر سؤال بردهاند که الان از بزرگان علم و عرفان و فلسفه هستند و برخی نیز به دیار باقی شتافتهاند و به نظر، سوابق آشنایی آنان بیش از آقای پارسا باشد که از آن جملهاند علامه حسنزاده آملی، علامه جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی، علامه محمدتقی جعفری، استاد شهید مطهری و... هر چند آوردن مصاحبه علامه درباره مطهری، کمی آن شهید را مستثنی کرده است! هر چند بهتر بود پیام علامه طباطبائی را که برای شهادت علامه مطهری داده بودند، میآوردند که چگونه استاد مطهری را توصیف نمودهاند:
پیام علامه طباطبائی به مناسبت شهادت شهید مطهری
باسمه تعالى
به یاد یك شخصیّت علمى و فلسفى كه با درگذشت خود دنیایى را غرق اسف و جهان فضل و دانش را با از میان رفتن خود عزادار نمود. مرحوم مغفور مطهّرى كه دانشمندى بود متفكّر و محقّق، داراى هوشى سرشار و فكرى روشن و ذهنى واقعبین، تألیفاتى كه از خود به یادگار گذاشته و تحقیقاتى كه در اطراف مقاصد علمى و برهانى نگاشته و در لابلاى كتابهایش به چشم مىخورد، اعجابآور است.
مرحوم مطهّرى با تاریخ زندگى پر ارزش و سعادتمند خود كه پر از تلاش علمى و تفكّر فلسفى بود به شیفتگان علم و فلسفه پیغامى رسا و پرارزش مىفرستد كه از كوشش و تلاش كمالى هرگز آرام ننشسته و مجاهده علمى و كمالى را هرگز فراموش نكنند و حیات خود را كه بهترین متاع انسانى است در بازار حقایق به حیات معنوى- كه حیات عالى انسانى است و تا دنیا دنیاست بقاى ابدى دارد- تبدیل كنند و در این چند روز زندگى شیفته و فریفته شخصیّتهاى ساختگى و خیالى نباشند. آرى، یك راه باریكى كه یك مرد دانشمند به حقایق باز كند، براى وى حیات ابدى مىبخشد و از دنیا و مافیها ارزندهتر است.
محمّدحسین طباطبایى
بقیه بیان کتاب هم به گونهای است که گویا علامه در همین سالهای آخر زندگی، همه چیز را به آقای پارسا گفته و دیگران سهمی از شاگردی علامه نداشتهاند! و به عبارتِ دیگرِ خود آقای پارسا در مقدمه کتاب (ص 2) «... بعضیها مطالبی را به عنوان روش زندگی حضرت علامه نوشتهاند که بالقطع و الیقین و بلا شبهه و لا اشکال از واقعیت و حقیقت دور است...» و عدم تخصیص برخی کتب مثل «شمس الوحی تبریزی» که به سیره علمی علامه طباطبائی پرداخته را نیز زیر سؤال میبرد. لذا این پرسش پیش میآید که پس از کجا معلوم که این اقوال نیز صحیح باشد؟!
این نوع نگارش به نظر میرسد کمی از شیوه علمی دور بوده و اساتید فن بهتر بود برای اینکه این کتاب در زیر لوای دانشگاه علامه به چاپ میرسد موارد لازم را گوشزد میکردند.
3) کتابشناسی علامه سید محمد حسین طباطبائی، گردآورندگان حسینکلباسیاشتری، آریا یونسی، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی ، ۱۳۹۶.
برای مجموعهای که خود، کتابشناسی علامه را تهیه کرده، شایسته بود که از همان کتابها نسبت به استخراج زندگی نامه خود نوشت علامه استفاده مینمودند مانند زندگینامه خودنوشت مرحوم علامه طباطبائی منتشر شده به عنوان مقدمه در کتاب شیعه در اسلام و یا چاپ اول المیزان(به نقل از محمدکریم پارسا) استفاده می شد.
این کتابشناسی بدون نمایه میباشد. در حالی که در درآمد کتاب سخن از عصر دیجیتال شده و از همین ابزار دیجیتال میشد به راحتی نسبت به اندیکس سازی و ایجاد نمایه بهره برد و درغنای کتاب کوشید.
4)سپهرمهر: زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی علامه سید محمدحسین طباطبائى، به کوشش و ویراستار حسین کلباسیاشتری؛ با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگى ایران، تهران : دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۳۹۶.
بهتر بود کلمه «زندگینامه» از نام کتاب حذف شود، چه اینکه این کتاب مجموعهای از مقالات و گفتوگوهاست که بیشتر خدمات علمی و فرهنگی علامه سید محمدحسین طباطبائى را مینمایاند و اثری از زندگی-نامه به اصطلاح مشهور، در آن دیده نمیشود.
در خاتمه یادآوری میشود این چند جمله مرقومه چیزی از ارزش معنوی کتابهای فوق نمیکاهد و تلاش آقایان مؤلفین مشکور و مأجور است.
ارومیه، حسین غفاری، 28/3/97