عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه در جنبش دیماه دو شعار کلیدی «عدالت» و «ملیگرایی» مطرح شده است، گفت: شعارهای عدالتخواهانه به سمت پیش بردن وضعیت موجود به سمت منافع عموم گرایش دارند و شعارهای ملیگرایانه به دنبال این هستند که همه را سهیم و مسئول خلق کنند.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «اعتراض، خیابان و رسانه؛ درنگی بر سیاستگذاری اجتماعی و سیاستگذاری رسانهای در مواجهه با اعتراضات» با حضور هادی خانیکی، رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات و مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، عبدالحسین کلانتری، استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران و حبیباله فاضلی، عضو هیئت علمیدانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، یکشنبه، 9 اردیبهشتماه به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست، حبیباله فاضلی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عنوان بحث خود را «سیاست عمومی و موانع سیاستگذاری عمومی در ایران» بیان کرد و گفت: ضرورتی ندارد برای نگاه به این موضوع از زاویه مفاهیم و دانش اندیشه سیاسی از نظریهپردازان جنبشهای جدید و قدیم استفاده شود.
وی با بیان شعری از فردوسی «دهقان نه ترک و نه تازی بوَد، سخن به کردار بازی بود» گفت: این چارچوب نظری من برای تحلیل تحولات است، یکی از دلایل انتخاب من برای گفتمان فردوسی این است که در اندیشههای سیاسی-ایرانی ما تصوری وجود دارد و آن مفهوم «تکرار» است.
فاضلی ادامه داد: با نگاه کردن به تاریخ از بالا میبینید که در خیلی از حوادث فقط اسامی و بازیگرها عوض میشود به عبارتی قاعده بازی یکی است و ممکن است دچار تغییر و تحول نشده باشد مثلاً یکی از دلایل وجود سنت اندرزنویسی در ایران این است که شاهان و حکمرانان بعدی به این مشکلات دچار میشوند، کتاب «عهد اردشیر» برای فهم این بحث کمک میکند.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به جامعه ایران و وضعیت فعلی، تصریح کرد: تصور من این است که مسائل، مشکلات و اولویت جامعه ایرانی تصور «فیل در تاریکی» نیست که ما تفسیر و تحلیل ارائه دهیم و ببینیم مشکلات چیست و اگر آن را قبول داشته باشیم آن وقت درگیر بحرانهای بزرگی هستیم.
او ادامه داد: مسئله آب، محیطزیست، بیکاری، بحران نقدینگی، مسائل موسسات مالی، رابطه با غرب و همسایگان و نظایر آن چیزهایی نیستند که نیاز به تحلیلهای کسانی مثل «پاتنام» و «هانتینگتن» و غیره داشته باشند بلکه روشن و بدیهی بودن آنها منجر شده است که ما دیگر آن را نمیبینیم.
فاضلی گفت: تصور دیگر من از زاویه رشته اندیشه سیاسی این است که وقتی میخواهیم در اندیشه سیاسی پدیدارشناسی سیاسی کنیم مثلاً تحولات دیماه را از این منظر نگاه کنیم، در واقع پدیدارشناسی سیاسی یک نوع ناپایداربینی سیاسی است و چیزهایی میبیند که برای همه روشن و واضح نیست.
او با تاکید بر اینکه رشته اندیشه و علوم سیاسی به نوعی اخته شده است، بیان کرد: رادیکالترین نقدها را از نگاه حاکمیت میشنوید تا از زاویه یک معلم علوم انسانی و علوم سیاسی به حاکمیت؛ بنابراین ابزار نقد که همیشه بخشی از هویت دانش سیاسی است، از این حوزه گرفته شده است.
استاد دانشگاه تهران در این راستا افزود: مثلاً یک نکته مهم در جامعهشناسی سیاسی و مدیریت بحران این است که جوامعی میتوانند از بحرانها عبور کنند که عنصر ضروری انسجام در هیئت حاکمه و انسجام در نیروهای نظامی وجود داشته باشد. قوای قهریه رکن مهمی است که در مواقع بحران میتوانند تنوعآفرین باشند، این درحالی است که رئیس جمهور کشور در پی ارسال پیامی به جامعه است که تضاد بین نیروی نظامی و جامعه به وجود آورده است و این شکاف قابل تصور است، بنابراین ابزار نقد را از ما گرفتهاند.
رشته اندیشه و علوم سیاسی به نوعی اخته شده است، رادیکالترین نقدها را از نگاه حاکمیت میشنوید تا از زاویه یک معلم علوم انسانی و علوم سیاسی به حاکمیت؛ بنابراین ابزار نقد که همیشه بخشی از هویت دانش سیاسی است، از این حوزه گرفته شده است.
وی یادآور شد: نکته دیگر در مورد تحولات دی ماه 96 است که سخن زیادی در مورد آن گفته شده است. من این جنبش را وارونه نگاه کرده و به شعارها توجه میکنم، اول از هر چیز به نظر من این حرکت یک جنبش است و حرکتهایی بیمعنا و پراکنده نیست، چرا که در آن هماهنگی و اشتراک در زندگی وجود داشت.
فاضلی گفت: شاید کسانی که در این تظاهرات شرکت داشتند، نمیدانستند دقیقاٌ چه چیزی میخواهند ولی همه آنها میدانستند که چه چیزی نمیخواهند، وضعیتی که در واقع ممکن است با فقر برای آنها تجلی و ظهور پیدا کرده باشد.
وی اظهار کرد: در این جنبش دو شعار کلیدی وجود دارد که ما باید پیرامون آن صحبت کنیم، یکی مسئله «عدالت» است و دال مرکزی آن نیز به عدالت برمیگردد و اما دومی شعارهایی است که میشود به نوعی آن را ذیل شعارهای «ملیگرایانه» دستهبندی کرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: جنبشهایی که مرکز آن مفهوم «عدالت» است در اندیشه سیاسی معنای خاصی دارد، اول اینکه برخلاف جنبشهای آزادیخواهانه، عدالت یک مفهوم نیست که بشود با توضیح، آن را حل کرد بلکه یک چیز احساسی است و باید لمس شود بنابراین با توجیه و اقناع کار درست نمیشود.
فاضلی تاکید کرد: نکته دیگر اینکه مفهوم عدالت و جنبشهای عدالتخواه به ذات انقلابی هستند مخصوصاً اگر متوجه کلیت ساختار شوند بنابراین این یک تفاوت مهم با جنبشهای قانونخواهی، آزادیخواهی و مواردی از این قبیل محسوب میشود.
وی با اشاره به شعار دوم یعنی شعار «ملیگرایی» یادآور شد: تامسون در قرن 18 مقالهای در مورد «شورش نان» در انگستان نوشته است. در بین سالهای 1730 تا 1810 در انگلستان حدود سی، چهل شورش رخ داد که به «شورش نان» مشهور شد؛ تامسون نتیجه میگیرد که شورش برای نان نباید به شورش برای شکم تعبیر شود بلکه یک معنای سیاسی اجتماعی و حقوقی جدی دارد و آن این است که حقوق طبقات پایین که تا حالا به هر ترتیبی دولت پاسدار آن بوده و به تدریج دچار مناسبات دلالیگری و سوداگری شده است، سلب شده است.
فاضلی ادامه داد: قبل از مشروطه از سال 1270 به این طرف چندین شورش نان در کرمانشاه، تبریز و مازندران از همین جنس به وقوع پیوست، یکی از نتایج شورش نان، گذار از چندگانگیهای سیاسی است چون متوجه کلیت است و اصطلاحات چپ، راست، اصلاحطلب و اصولگرا معنی ندارد.
وی بیان کرد: اگر از منظر فرویدی هم به این مسئله نگاه کنیم، نظامهای سیاسی یک سری آرزوها خلق میکند، اگر ما آنها را برآورده نکنیم به عقده تبدیل میشود، در چنین شرایطی این نمیتواند در سطح عقده باقی بماند و به سطح خیابان کشیده شده و در نهایت در شرایط بحران خود را نشان میدهد.
این استاد دانشگاه به نقل قول سهراب سپهری «باغی از دور مرا میخواند، پاهایم درگیر قیر شب است» اشاره کرد و گفت: معنی آن این است که دولت در ایران شکلی از کارهای «هملتی» پیدا کرده یعنی کار نمیکنند و فقط حرف میزنند این در حالی است که بیش از اینکه مشکل سخن گفتن داشته باشیم، مسئله اراده و عمل است که مغفول مانده است.
فاضلی با بیان اینکه اگر ما بخواهیم «عمل» انجام دهیم و مسائل را حل کنیم، با سه مانع سیاسی روبهرو هستیم، گفت: اولین مانع، «تلاش حاکمیت یا تضعیف امر ملی» است آنچه مانع ایجاد میکند این است که ما نمیدانیم تکلیف چیست، همه نظامهای سیاسی مطلق هستند، ما به یک دولت مقتدر نیاز داریم اما آن را نداریم که برنامهها را پیش ببرد و اصلاحات و نوسازی را از بالا رغم بزند به عبارتی دیگر به علت نبود دولت مقتدر، عمل در تعلیق است.
وی درباره اینکه چرا شعارهای ملیگرایانه داده میشد، گفت: علت شعارها این است که روال جامعه شبیه دل در بدن است و معمولا دروغ نمیگوید بنابراین وقتی گروههای مختلف احساس میکنند یک نوع دسته بازی، فارغ از منافع عمومی پیگیری میشود، طبیعی است که روان جامعه ایران به سمت این میرود که ایران کجاست؟
نکته دیگر اشتراک مهم بین شعارهای ملیگرایانه و عدالتخواهانه است و آن این است که هر دو شعار «عامگرا» هستند، یعنی هر دو سعی میکنند سیاستی که همه در آن یکسان هستند را به تصویر کشند و شعارهای عدالتخواهانه به سمت این گرایش دارند که وضعیت موجود به سمت منافع عموم پیش رود و شعارهای ملیگرایانه به دنبال این است که همه را سهیم و مسئول، خلق کند.
فاضلی مانع دوم را «پارلمان» دانست و افزود: همه نگاه ما در سیاست عمومی به دو قوه مجریه و قضاییه برمیگردد. پارلمان در همه دنیا یک کارکرد رسمی دارد که قانونگذاری میکند و کارکردهای غیر رسمی هم وجود دارد که آشکار نیست. تصور من این است که کارکردهای رسمی آن با معضل بزرگ «تورم قانونگذاری» مواجهه است و به کارخانه تولید قانون تبدیل شده است و هر روز این قانون عوض میشود.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: کارکرد مجلس در ایران این است که کارکرد غیر رسمی بر کارکرد رسمی آن غلبه پیدا کرده است یعنی مجلس و کلیت ساختار ایران را فرقهای و محفلی میکند و با تشکیل فراکسیونهای قومی، مذهبی، زبانی و گروههای منفعتی تلاش دارند قراردادهای زبانی را عوض کنند.
وی با اشاره به اینکه پارلمان یک نکته دارد که دو قوه دیگر ندارند افزود: آن واژه «به نام مردم» است، این واژه هم مثبت و هم بسیار خطرناک است و بزرگترین جنبشهای فاشیستی از این شعار و گزاره نشئت میگیرد و با مثالی از کشور یوگسلاوی این موضوع را بسط دادند.
فاضلی گفت: سومین مانع مسئله «استبداد جهانی» است. تا قبل از قرن 17 میلادی هر کشوری خود را مرکز جهان میدانست، اما بعد از قرن 17 جهان براساس مدار غرب تنظیم میشود. امروزه دولت-ملتها نمیتوانند به راحتی آزادی عمل داشته باشند و با یک استبداد عریان و آشکار سروکار داریم.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: یکی از واقعیتهای دنیای جدید که مانع سیاستگذاری عمومی در جامعه شده است و همه باید در علوم سیاسی و علوم انسانی آن را بیشتر مورد توجه قرار دهند و به همگرایی ملی توجه کنند، مسئله توجه به استبداد ایرانی است.