مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه تغییرات ارزشی و نگرشی در جامعه ما به سمت نوعی فردگرایی و مادیگرایی یا منفعتگرایی فردی رفته است، گفت: خیابان یک جایگزین برای تغییر فرآیند اعتراض از کنشهای سازمانیافته، مدنی و قابل شناسایی به کنشهای تودهای یا عمومی مبتنی بر شبکههای نامعین است و به عبارت دیگر در اعتراض، خیابان به جای نهادهای مدنی، احزاب و تشکلها مینشیند.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «اعتراض، خیابان و رسانه؛ درنگی بر سیاستگذاری اجتماعی و سیاستگذاری رسانهای در مواجهه با اعتراضات» با حضور هادی خانیکی، رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات و مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، عبدالحسین کلانتری، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران و حبیباله فاضلی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، یکشنبه، 9 اردیبهشتماه به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست، هادی خانیکی، رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات و مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه انجمنهای علمی و نهادهای آکادمیک باید به مسائل اجتماعی بپردازند، گفت: طرح بحثهای مربوط به مسائل اجتماعی به ناگزیر و به جهت ضرورت به اتفاقات جامعه خودمان در دیماه ارجاع دارد.
او ادامه داد: از مناظر متفاوت جامعهشناسانه، سیاسی و ارتباطی به این مسائل پرداخته میشود چرا که نمیتوان به مسئله اجتماعی صرفاً از یک منظر نگاه کرد؛ اگر بتوان از ابعاد مختلف بر سر یک مسئله ارتباط گرفت و گفتوگو کرد قطعاً راه برای محققان، دانشجویان و اعضای هیئت علمی و پنجرهای به سوی ابهامهای موجود در جامعه باز میشود.
خانیکی افزود: چند ماه بعد از رخدادهای دیماه فرصت بهتری برای رجوع و نگاه کردن به آن علامتهای بالینی از زاویه تازه است اینکه ببینیم در جامعه، سیاست و رسانههای ما چه نواقصی وجود دارد تا بتوانیم بر روی آن تامل کنیم.
وی به تولید ادبیاتهای بسیار توسط نهادها، دستگاههای رسمی و علمی و مدنی پیرامون این مسئله اشاره کرد و گفت: شاید فصل مشترک اغلب این نگاهها کمبودها و کاستیهای موجود در جامعه باشد اما مسئله محوری که جای خالی آن احساس میشود، مسئله گفتگو است.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه ادامه داد: جا دارد مسئله گفتگو بر مجموعه تحقیقات ارزنده و مباحث مطرح شده توسط انجمنهای علمی و محققان، روزنامهنگاران، کنشگران سیاسی و دستگاههای رسمی و مسئول اضافه شود به عبارتی در تلاقی مباحث اعتراض، خیابان و رسانه، جای گفتوگو خالی است؛ بحث من بر سر امتناع و امکان گفتوگو در ایران است که در مورد این مسئله خود را نشان میدهد.
او با اشاره به تاثیر پیامرسانها در تسهیل یا امتناع گفتوگو، اظهار کرد: خیابان یک جایگزین برای تغییر فرآیند اعتراض از کنشهای سازمانیافته، مدنی و قابل شناسایی به کنشهای تودهای یا عمومی مبتنی بر شبکههای نامعین است و به عبارت دیگر در اعتراض، خیابان به جای نهادهای مدنی، احزاب و تشکلها مینشیند.
خانیکی ادامه داد: به جای اینکه اعتراضها از طریق شکل سازمانیافتهای مطرح شود به شکل مبهم مطرح میشود به همین علت طبیعتاً پیامدهای آن را میتوانیم ببینیم. امکان پیشبینی اندکی برای کنش افراد معترض در خیابان اعم از کنش عاطفی یا کنش ارادی آنها وجود دارد، ممکن است به انبوه خلق ختم شود یا حرکتهای نابسامانی را منجر شود.
وی تصریح کرد: در کنش خیابانی لزوماً عقلانی رفتار نمیشود و الزاماً در آن قابلیت گفتوگو نیست یعنی گفتوگو در آن به حداقل میرسد در این صورت رویارویی عقلانی را نیز در طرف مقابل کاهش میدهد. وقتی کنش و واکنش انجام گرفته در خیابان به رسانه سیاسی شده منتقل میشود، بازتولید اعتراض در خیابان حالت شدت به خود میگیرد بنابراین در خیابان در قبال نهاد مدنی یا تشکلیابی سیاسی امکان گفتوگو کاهش پیدا میکند.
سهگانه رسانههای جدید یعنی شبکههای اجتماعی، اینترنت و تلفن هوشمند منجر به پیدایش فضایی میشود که میتوان در آن جنبشهای سیاسی و اجتماعی را دید.
رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات به تحولات اتفاق افتاده در عرصه سیاست نسبت به اعتراضهای دیماه اشاره کرد و گفت: میتوان گفت که در یک سطح وسیع، بیشتر نهادها یا مقامهای رسمی، اعتراض را به رسمیت میشناسند و حتی از آن استقبال میکنند؛ این حد به رسمیت شناخته شدن اعتراض در جامعه ما به گونهای بود که در بیانهای رسمی نه تنها به عنوان یک حق بلکه به عنوان یک تکلیف مطرح و به رسمیت شناخته شد.
او ادامه داد: نهادهای شهری یا خود شورای شهر، اختصاص دادن مکانهایی را برای اعتراض مطرح کردند اما اینکه چقدر ممکن است یا ممکن نیست و اینکه این نوع مکان برای اعتراض جایگزین آن خیابان است یا خیر، بحث دیگری است. با وجود به رسمیت شناختن اعتراض اما در چگونگی آن ابهام وجود دارد.
خانیکی با بیان اینکه در شبکههای خشم و امید کاستلز، اعتراضها محصول خشم ناشی از ناامیدی هستند، اظهار کرد: سهگانه رسانههای جدید یعنی شبکههای اجتماعی، اینترنت و تلفن هوشمند منجر به پیدایش فضایی میشود که میتوان در آن جنبشهای سیاسی و اجتماعی را دید.
وی خاطرنشان کرد: ما به لحاظ رسانه وارد پارادیم جدیدی شدهایم، با وجود یک چرخش گفتمانی نسبت به رسانهها، فهم سیاسی، اجتماعی و مدیریتی عقبتر از تحولی است که در عالم رسانه رخ داده است به عبارت دیگر درک ما از رسانه همان چیزی است که قبل از شبکهها و تاثیر شبکهها وجود داشت.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه تصریح کرد: از رسانهها فقط یک تقسیمبندی سنتی میکنیم و انگار که ظهور شبکهها باعث تمام شدن تلویزیون و مطبوعات شده است اما به اینکه با ظهور شبکهها تلویزیون و ماهوارههای پخش مستقیم و مطبوعات در کجا قرار دارند توجه نکردهایم. رسانهها عوض شدهاند اما ذهنیت اجتماعی و سیاسی ما در آن پارادایم قبلی باقی مانده است.
او با اشاره به کاهش تاثیرگذاری یا اقتدار تلویزیون و در مقابل افزایش اقتدار شبکهها، گفت: همانطور که نظرسنجیها نشان میدهند ما باید بدانیم که مصرف رسانهای معترضان چگونه است و منبع دریافت اطلاعات آنها چه چیزی است البته این به معنای نتیجهگیری مطلق نیست و میتواند در شرایطی تغییر پیدا کند.
خانیکی افزود: در مصرف رسانهای یعنی در کسب اطلاعات و انعکاس اطلاعات، بسیاری از شکافهای موجود در گذشته برداشته شده است و شکافی بین شهر و روستا و مرکز و پیرامون نیست به عبارت دیگر امکان دسترسی توسط شبکهها بیشتر شده است.
وی به بحثهای کیفی پیرامون این موضوع اشاره کرد و گفت: ویژگیهای افراد به عنوان کاربر در شبکهها این است که صرفاً شنونده و همچنین گوینده نیست اما در فضای اعتراضی بیشتر گوینده میشود تا شنونده؛ بنابراین بیشتر گوینده شدن در این فضا پیچیدهترین اعتراضها را به خود اختصاص میدهد.
رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات ادامه داد: بحث حواسپرتی در کتاب «اینترنت با مغز ما چه میکند» اثر «نیکلاس کار» به معنی این است که افراد در فضای شبکهای به طور همزمان چند کار انجام میدهند و به این ترتیب او مانند گذشته حواس متمرکزی نداشته و خیلی اهل گوش دادن نیست.
او تاکید کرد: اگر در گفتوگو اهل گوش دادن نباشید، اصلاً گفتوگویی شکل نمیگیرد و اعتراض از آنجا آغاز میشود که حرفی نمیتواند رد و بدل شود یعنی پیامی از گوینده به شنونده منتقل نمیشود؛ افراد عمدتاً در فضای شبکهای در حال حرف زدن هستند و همه با هم حرف میزنند در حالی که کسی اهل شنیدن نیست.
وجه اجتماعی اعتراض، شنیده شدن پیامهای منفی است
خانیکی افزود: وجه اجتماعی اعتراض، شنیده شدن پیامهای منفی است و همین ویژگی رسانهای وقتی در فضای اعتراضی قرار میگیرد، اشتیاق به سمت پیامهای منفی است به این معنا که در فضای اعتراضی زمینه و امکان گوش کردن به گزارش عملکرد و تئوری علمی نیست و حرفهای منفی بهتر شنیده میشوند که در نتیجه تقاضا برای حرفهای منفی خود بر دامنههای اعتراض و نارضایتی میافزاید.
وی با بیان اینکه نارضایتی و فهم از نارضایتی بالا رفته است، اظهار کرد: سیاستگذاریهای غلط رسانهای به خصوص در صدا و سیما مرجعیت رسانههای داخلی را کاهش داده است. در گذشته و به هنگامی که وبلاگها مطرح بودند بیشتر به شبکههای داخلی رجوع میشد اما اکنون مرجعیت با شبکههای داخلی نیست.
رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات ادامه داد: این پدیدهای نیست که صرفاً در شبکهها وجود داشته باشد، با سیاستهای غلط رسانهای و ارتباطی نوعی کوچاندن از صدا و سیما و مطبوعات به سمت شبکههای دیگر رخ داده است و این خود یک مسئله محسوب میشود به گونهای که در فضای اعتراضی، امکان شنیده نشدن را تقویت کرده است.
او اضافه کرد: در دوگانههایی که شکل میگیرد، اعتماد یک طرف نسبت به طرف دیگر سلب و یا مشارکتش کم میشود که در اینجا سخن از گفتوگو، بیهوده است. کنار هم قرار گرفتن سهگانه اعتراض، خیابان و رسانه نقش هر یک از آنها را تغییر داده و ساختارهایی را به وجود آورده است.
خانیکی ادامه داد: ساختارهای به وجود آمده در درجه اول، سطح ذهنیتهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و ما را از یک وضعیت مستقر که در آن وضعیت میتوانستیم گفتوگو کنیم، خارج کرده و به وضعیتی رسانده است که اعتماد و مشارکت و امید به آینده را کاهش داده است به این ترتیب افقهای متصور برای آینده هم در وجه فردی و هم در وجه اجتماعی دچار ابهام شده است.
وی با اشاره به تحلیل موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان، اظهار کرد: این پیمایش به درستی نشان میدهد که تغییرات ارزشی و نگرشی در جامعه ما به سوی نوعی فردگرایی و مادیگرایی یا منفعتگرایی فردی رفته است.
رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات در پایان اضافه کرد: وقتی در گرایش به سمت منفعتگرایی فردی، نهادهای تجمیعکننده یعنی نهادهای مدنی و گفتوگویی تضعیف میشوند طبیعتاً جامعه هم در معرض نوعی گسیختگی قرار میگیرد در نتیجه اعتراض که میتواند فی نفسه موجب ارتقا جامعه شود، موجب از هم گسیختگی میشود.