کارگردان مستند «صحنههایی از یک طلاق» با بیان اینکه هیچ جامعهای برای رشد منتظر قوانین و مقررات نمیماند، گفت: این قوانین هستند که باید خود را با جامعه تطبیق دهند. یکی از دلایل پنهانکاری باشو و مریم وجود قوانین در جامعه ما بود.
به گزارش عطنا، فیلم مستند «صحنههایی از یک طلاق» به همت کمیته فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان آزاد اندیش دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی ا حضور محمدرضا جهانپناه، مستندساز و کارگردان، دکتر علی تقیزاده، استادیار حقوق خصوصی دانشگاه علامهطباطبائی و مهدی مهدویزاهد، مدرس حقوق دانشگاه علامهطباطبائی یکشنبه، 2 اردیبهشتماه در سالن شهید بهشتی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامهطباطبائی اکران و نقد شد.
در ابتدای این نشست، مستند «صحنههایی از یک طلاق» برای دانشجویان حاضر در سالن اکران شد. این مستند داستان زندگی زوجی به نام مریم و باشو است که پس از هشت سال زندگی مشترک، تصمیم به طلاق میگیرند اما برای اینکه این موضوع از خانوادههایشان مخفی بماند، چند سالی پس از طلاق در کنار یکدیگر زندگی کرده و پس از حدود دو سال و نیم این موضوع را علنی میکنند.
علی تقیزاده، عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه علامه طباطبائی پس از اکران این مستند به بررسی آن پرداخت و با اشاره به اینکه این مستند یکی از مسائل اجتماعی کلان جامعه ما را نشان میدهد، گفت: در ابتدا باید از کارگردان این مستند و همچنین انجمن آزاد اندیش به خاطر اکران این مستند که بسیاری از مشکلات جامعه ما را در بطن خود دارد تشکر کنم.
تقیزاده با بیان اینکه هنرمندان سینما باید بیشتر به مسائل و مشکلات جامعه بپردازند، افزود: برداشت حقوقی من از این مستند این است که با قانون و حقوق نمیتوان یک خانواده را بهینه اداره کرد و تضمین یک خانواده موفق را داشت.
وی همچنین مریم و باشو را به دلیل اینکه اجازه دادند که داستان زندگیشان برای جامعه بازگو شود، تحسین کرده و این اتفاق را جهاد بزرگی دانست.
در ادامه این نشست مهدی مهدویزاهد، استاد دانشگاه به نقد این مستند پرداخت و گفت: مستند «صحنههایی از یک طلاق» با اشاره به اینکه کارگردان این فیلم از تصویربرداران بسیار شاخص سینمای ایران است و روایتگری این زوج ناموفق از سوی یک زوج مستندساز بسیار جالب و قابل تعمل است.
مهدویزاهد با اشاره به اینکه شخصیت عباس یک خاستگاه کاملا سنتی دارد و این موضوع از مراسم عقد این زوج کاملا مشخص است، گفت: نام اصلی عباس، باشو است و این فرد دچار یکسری تغییرات و اختلالات در هویت خویش است. در قسمتی از مستند باشو خود را فردی بدون هیچ دین و باوری معرفی کرده است که این نشان میدهد این مستند داستان زندگی فردی است که به هیچ آیینی پایبند نیست و این موضوع مسیر مشخصی را برای ما جهت تحلیل رفتاری وی نشان میدهد.
وی با تاکید به سخنان باشو، که از خانواده خود انتقاد کرده و رفتار والدین خود را نمیپسندد، گفت: باشو ناتوانی بارزی در ارائه عواطف و احساسات خود داشت و این بحران عاطفی یکی از مشکلات مهم در روابط بین این روج بود.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر ناتوانی باشو در ارائه عواطف خود و مریم که شخصیتی سرشار از عشق و محبت داشت، ادامه داد: مریم نگاهی آرمانی به ازدواج داشته است و هدف ازدواج را رفع همهی آرزوهای خود میدانست در صورتی که باشو توان همراهی با او را نداشت.
وی با اشاره به ابعاد حقوقی این طلاق، این اتفاق را در ابتدا یک طلاق حقوقی دانست که بعد از زمانی حدودا یکی دو ساله به طلاق عاطفی و اقتصادی تبدیل میشود.
این استاد مدعو دانشگاه علامه طباطبائی معتقد بود مریم با پیشنهاد طلاق سعی در تغییر باشو بود اما این تصمیم سرانجام باعث جدایی این دو از یکدیگر شد.
مهدویزاهد با بیان اینکه خانواده مریم نیز همانند باشو یک بافت سنتی داشتند و این موضوع از گفتوگوی مریم با مادرش قابل فهم است، گفت: به عقیده همه روانشناسان و جامعهشناسان دوستی بعد از ازدواج اشتباه محض و بسیار مضر است.
وی در انتهای سخنرانی خود در بحث روابط میان مذکر و مونث، حقوق را دانشی ثانویه دانست که پس از شکلگیری رابطه برای تنظیم آن وارد میشود.
در ادامه این نشست تقیزاده در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان درباره اینکه آیا حقوق و جامعهشناسی تعریف مشخصی از رابطه ارائه میدهند و اینکه نگاه حقوق به رابطه یک نگاه صفر و صدی است، گفت: نگاه به رابطه نگاه صفر و صدی نیست و ما در اعتقادات دینی خود نیز برای روابطی غیر از ازدواج موضوع صیغه را داریم و حقوق نیز باید برای روابط، ساختار مشخصی پیشبینی کند.
وی با اشاره به اینکه مغضوبترین حلالها طلاق است، گفت: طلاق در مواقعی نیاز است اما باید دارای چهارچوب مشخصی باشد. یکی از مشکلات این فیلم عدم اشاره صریح به عوامل طلاق این زوج بود.
تقیزاده در انتهای سخنرانی خود گفت: چه بسا اگر کلاسهای روانشناسی باشو در همان زمان طلاق انجام میشد، این اتفاق صورت نمیگرفت چون این دو طلاق را روشی برای نجات خود میدانستند.
در ادامه این نشست محمدرضا جهانپناه، کارگردان و تهیهکننده این مستند با ابراز خوشحالی به طرح مباحث حقوقی و جامعهشناسی پرداخت و گفت: این دانشگاه اولین مکانی است که این مستند را از زوایای مختلف بررسی کرده است.
وی با اشاره به اینکه من در جایگاه یک فیلمساز مسائل و مشکلات جامعه را بازگو میکنم، گفت: هیچ جامعهای برای رشد منتظر قوانین و مقررات نمیماند بلکه این قوانین هستند که باید خود را با جامعه تطبیق بدهند. یکی از دلایل پنهان کاری باشو و مریم وجود قوانین در جامعه ما بود.
جهانپناه معتقد بود که باشو آزادیهایی در اختیار مریم قرار داده بود که قوانین این آزادیها را به او نمیداد و این موضوع علت ضعف مریم در نبود همسرش بود.
جهان پناه در پایان سرگذشت این زوج را تعریف کرد و گفت: اتفاقات اطرافم و اعتماد این زوج به ما زمینه ساخت این مستند را فراهم کرد؛ امروز پس از چند سال جدایی بین این دو، مریم در کنار مادرش زندگی میکند و باشو نیز با حضور در کلاسهای روانشناسی در ازدواج مجدد خود موفق است.