استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامهطباطبائی معتقد است استقبال گسترده ایرانیها از شبکههای اجتماعی و بالطبع تجربه دوستی در آنها، بیش از آنکه امتداد میل به متنوع ساختن ارتباطات دوستانه و حاصل تفکیک اجتماعی و رشد فردگرایی باشد، برآمده از تنگناهای ساختاری و محدودیتهای ارتباطی، اتمیزهشدن آسیبشناختی ارتباط و تعامل در ایران و مضیقههای سرمایه اجتماعی است.
به گزارش عطنا، محمدسعید ذکایی، استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامهطباطبائی در گفتوگویی با روزنامه همشهری درباره فضای دوستیهای مجازی صحبت کرده است که در ادامه میخوانیم؛
قبل از هر چیز لطفا کمی در مورد مفهوم دوستی و تصویر غالب آن در فرهنگ ایرانی بگویید.
برای مدتهای طولانی در تاریخ انسان، دوست کسی بود که در غم و شادی شریک باشد، محرم راز و کمکحال باشد، اهل دستگیری و امدادرسانی باشد و اوقات ناب و خوشی را بتوان در کنار او (آنها) سپری کرد. از دوستان انتظار وفاداری، تعهد، مسئولیتپذیری، درک و تحمل بالا و نزدیکشدن و گاه یکیشدن با شریک دوستی میرفت.
دوست خوب، نعمتی کمیاب بود که گاه جهتدهنده سرنوشت فرد و هموارکننده مسیر خوشبختی او بود و گاه - درصورت انتخاب نادرست- گمراهی و تباهی را برای او به ارمغان میآورد. در گذشته افراد، دوستان کمتری داشتند اما روابط عمیق و دیرپایی با آنها برقرار میکردند. این تصویر- چه آن را اسطورهای و غیرواقعی بخوانیم و چه آن را به حقیقت نزدیک بدانیم- کموبیش تصویر غالب از معنای دوستی در فرهنگ ایرانی بوده است.
دوستی یکی از مهمترین وضعیتهای ارتباطی ما با جهان پیرامونمان است. یک وضعیت مهم که این روزها موازی با نهاد خانواده و مناسباتش یا حتی پررنگتر از آن در زندگی روزمره ما نقش ایفا میکند. غیر از فضای واقعی که دوستیها جایگاه خاصی دارند، با رونق تکنولوژیهای نوین ارتباطی و خصوصا پیدایش شبکههای اجتماعی که بر مدار دوستی میچرخند، در مفهوم رفاقت و دوستی چه تغییراتی را تجربه میکنیم؟
دوستی نیز بهسان بسیاری از دیگر پدیدههای اجتماعی برساختی اجتماعی است که معنا، موقعیت و جلوههای آن را، متن اجتماعی و شرایط زیست فردی و اجتماعی میسازد. ورود تکنولوژیهای جدید و بهخصوص تکنولوژیهای مجازی، فضا و میدان تازهای را برای تجربه دوستی رقم زده، آثار و دلالتهای متفاوتی را بر آن مترتب ساخته است. اگر در گذشته دوستان را به «نزدیک» و «دور» و «آشنا» و «صمیمی» تفکیک میکردند اینک گونههای متنوعی را برای این تجربه ارتباطی انسان مدرن میتوان برشمرد.
در مسیر این تنوعیابی کارکردی، معناشناسانه و البته هستیشناسانه مفهوم دوستی، بدون تردید تکنولوژیهای دیجیتال در 2 دهه گذشته سهم غیرقابل انکاری داشتهاند. اگرچه گرناوتر- جامعهشناس آمریکایی- در سالهای دهه 70میلادی ابتدا ایده «پیوندهای ضعیف» را مفهومسازی کرد و نقش مهم و کارکردی پیوندهای دور در موفقیتهای شغلی و حرفهای را به شیوهای سیستماتیک نشان داد، با این حال ظرفیتهای شبکههای اجتماعی در 2 دهه گذشته ابعاد، پیچیدگی و تنوع بسیار بیشتری به پیوندهای دوستانه انسان امروز بخشیدهاند و به موازات آن، نیازها و شرایط وجودی متفاوتی را پیش روی او قرار دادهاند.
از ظرفیتهای جدید دوستی در اجتماعات مجازی صحبت میکنید. منظورتان از اینکه پیوندهای دوستانه متکی بر شبکههای اجتماعی نیازها و شرایط وجودی متفاوتی پیشروی ما قرار میدهند چیست؟
ارتباطات شکلگرفته در اجتماعات مجازی، ظرفیتهای جدید و قدرتمندی را برای تفکیک در دوستیها و ظهور اشکال جدید آن ایجاد کرده است.
در فضای شبکهها، دوستیها در قالبها و نقشهای متنوعی چون کسانی که صرفا در علاقه و فعالیتی مشترک سهیماند، کسانی که در مواقع لازم اطلاعات مفیدی به آنها عرضه میکنند، کسانی که تنها میتوان لحظات خوبی را با آنها به اشتراک گذاشت، کسانی که در موقع کمک در دسترس و آماده هستند و کسانی که میتوانند هم کمک کاری و هم کمک عاطفی عرضه کنند، بروز مییابند. شبکهها و تکنولوژی دیجیتال در این معنا، نظم جدیدی در میدانهای دوستیابی ایجاد کردهاند و علاوه بر جبران گسیختگیهای ساختاری در میدانهای سنتی دوستیابی (همسایگی، محله، خانواده، مدرسه و مانند آن)، اشکال و معانی جدیدی را برای آن خلق کردهاند.
ماهیت فرامدرن دوستیهای شبکهای که رواج آن در ایران حدودا در دهه اخیر آغاز شده است، تأثیراتی نیز در وضعیت شناختی و حتی عاطفی ما داشته؟ منظورم شیوه ارائه پیشنهاد دوستی و تایید، همراهی و ارسال لطف با یک ایموجی و... است.
بله کاملا. دوستیهای شبکهای فرامدرن به تغییر نیازهای عاطفی انسان جدید نیز انجامیده است. سرعت انتقال حسی و هیجانی، انباشت و حضور همزمان عواطف چندگانه در شبکهها، ضرورت پاسخگویی و انتخاب سریع، تنوع و تکثر و بسیاری زمینههای دیگر، ماهیت دوستی و زمینهها و پیامدهای انتخاب دوست در شبکههای اجتماعی را متفاوت ساختهاند و به موازات آن، نیاز به برقراری رابطه و تعاریف و قراردادها در متن غیرمجازی آن را نیز متحول میسازند.
در سویه دیگر دوستیهای تفننطلبانه که پاسخگوی رواج ارزشهای فردگرایانه دنیای جدید است از دریچه این تکنولوژیها ابعاد پیچیدهای یافته است. میل به دیدهشدن و خود ابرازی، کنجکاوی و ماجراجوییهای مجازی، آزمایشگری با هویت، استقبال از چالش ارتباطات متفاوت و گاه عجیب و نامتعارف، پاسخگویی به میل اغواگری، قدرتنمایی، خودشیفتگی، خیالپردازی، خلاقیت و بسیاری ویژگیهای مثبت و منفی رفتاری و اخلاقی از دریچه این تکنولوژیها مجال بروز یافتهاند.
بهطور کلی در فضای مطالعات انتقادی، آثار مجازیشدن ارتباط بر شبکههای دوستی چطور ارزیابی میشود؟ در این زمینه بهنظر میرسد با 2 گروه سرسخت مخالفان و موافقان مواجه هستیم.
بحثها و مناقشات زیادی در این خصوص در سالهای اخیر در محافل آکادمیک در گرفته است. طیفی با نگاه بدبینانه افول ارتباطات و پیوندهای عمیق را با مجازیشدن ارتباط پیوند میزنند و اساسا افول سرمایه اجتماعی را دستاورد رشد جامعه شبکهای میدانند. از نظر این گروه با توجه به محدودیت ظرفیتهای شناختی انسان، گستردهشدن شبکه ارتباطی، مانع مدیریت عاطفی و باعث مواجهههای سطحی و ناپایدار شده و پاسخگوی نیازهای ارتباطی افراد نیست.
در سوی دیگر دستهای با خوشبینی بیشتر بر این نظرند که نهتنها دنیای اجتماعی ما در حال افول نیست بلکه ما در بازتعریف خود از آن عملا آن را متنوعتر و منعطفتر مییابیم. این نگاهها اساسا افزایش انتخابگری انسان امروز را، هم به مثابه نیاز و هم یک فرایند با رشد تکنولوژیهای دیجیتال همبسته دانسته و میل به دوستیابیهای مجازی را به درجاتی با تمرکززدایی از خانواده همبسته میدانند.
در این حالت آیا اتهامی که در مورد دوستیزدایی یا سطحیکردن دوستیها به شبکههای اجتماعی میزنند، وارد است؟ و سوال مهمتر، آیا اساسا انسان این عصر میتواند مانند گذشته ارتباط دوستی محدود و عمیق برقرار کند؟
شبکههای دوستی در سطوح مختلف آن اگرچه همچنان کیفیت و امنیت ارتباط ناب خانوادگی را وعده نمیدهند، با این همه اهمیت و نقش آنها در زندگی روزمره مردم و بهویژه جوانان، به سرعت رو به افزایش است. موافقان نقش شبکهها در تقویت ارتباطات دوستانه بر این نظرند که تنوع زمینهها و نیز افراد درگیر در شبکهها، فرصتی برای توسعه دوستیهاست.
به بیان دیگر از سوپرمارکت بزرگ ارتباطی موجود، حتما میتوان انتخابهایی را برای مقاصدی انجام داد. پیوندهای شبکه اگرچه ضرورتا بروز بیرونی نمییابند و احتمالا با شاخصهای قدیمی و متعارفی که قدرت اجتماع با آنها سنجیده میشود همخوانی ندارند، با این همه، وجود دارند و بر زندگی ما تأثیر مستقیم میگذارند.
بهنظر میرسد ارزیابی واقعبینانه از نقش شبکهها تا اندازهای با متن اجتماعی و فرهنگ ارتباطی هر جامعه نیز پیوند مییابد. فرهنگ شبکه با منطق و فضای ساختاری، تاریخی و اجتماعی، ارتباط متقابلی برقرار میکند و به همان اندازه که بر آن تأثیرگذار است از شرایط آن نیز متأثر است و در خلأ عمل نمیکند.
برای نمونه خصلت تنوع، سیالیت و غالببودن پیوندهای ضعیف که با جنس شبکههای اجتماعی و ارتباطات شکل گرفته در آن همخوان است، حتما سازگاری بیشتری با فرهنگهای فردگرا و تکثرگرا برقرار میکند و متقابلا چرخش سریع به دوستیهای مجازی در فرهنگهای جمعگرا، تنشها و شکافهایی را در روابط اجتماعی به وجود میآورد.
آنطور که گفتید در فرهنگهای جمعگرایی مانند جامعه ما، دوستیهایی از جنس دوستیهای مجازی شاید با روح جامعه سازگار نباشد؛ پس دلیل استقبال بسیار گسترده ایرانیها از شبکههای اجتماعی چیست؟
به نظر میرسد استقبال گسترده ایرانیها از شبکههای اجتماعی و بالطبع تجربه دوستی در آنها، بیش از آنکه امتداد میل به متنوع ساختن ارتباطات دوستانه و حاصل تفکیک اجتماعی و رشد فردگرایی باشد، برآمده از تنگناهای ساختاری و محدودیتهای ارتباطی، اتمیزهشدن آسیبشناختی ارتباط و تعامل در ایران و مضیقههای سرمایه اجتماعی است.
شبکههای اجتماعی در ایران نقش جبرانی، ترمیمی و تکمیلی را برای محدودیتهای حوزه عمومی در سرگرمی، فراغت، ارتباط مدنی و ارتباطات دوستانه برعهده دارند. تاملی در نوع استفادههای کاربران شبکهها، بیانگر اولویت آنها به استفادههای تزئینی، نمایشی و خودابرازانه و در بسیاری موارد غیردمکراتیک و غیرهمدردانه است که ضرورتا در قالب الگوهای دوستی عمیق و دوطرفه قرار نمیگیرند.
البته این بهمعنای کماهمیتبودن دوستیهای کمتر بادوام، سطحی و حتی یکطرفه و کماهمیت پنداشتن ظرفیت این شبکهها در تولید، حفظ و برقراری دوستیهای حرفهای، مدنی و مقوم اجتماع نیست. بدیهی است که در شکل فعلی نیز، فرهنگ شبکهای تا اندازهای توسعه اجتماعات در ایران و تقویت گروههای دوستی با مقاصد جدی را بهدنبال داشته است.
اگر بخواهیم با رویکرد مطالعات فرهنگی به دیگر ظرفیتهای مثبت پنهان دوستیهای مجازی در بستر شبکههای اجتماعی اشاره کنیم کدام موارد بهنظر شما قابل بحث است؟
شبکهها به دمکراتیکشدن ارتباط و حضور طیفهای اجتماعیای که در شرایط دیگر امکان یا علاقهای حتی به کمترین مشارکت اجتماعی ندارند، منجر شده و پاداشهای فردی و روانشناختی زیادی را نیز برای گروههای حاشیهای و کمقدرت جامعه فراهم ساختهاند.
با همه این امتیازات دوستیهای شبکهای در ایران همچنان ظرفیت کافی برای تولید پیوندهای عمیق را ایجاد نمیکنند. شبکههای اجتماعی میل به «در ارتباط بودن» و «در ارتباط ماندن» را فراگیر کردهاند و نقش بسیار مهمی در هویتیابی فردی و اجتماعی کودکان و جوانان بر جای گذاشتهاند.
زیست شبکهای، سرنوشت محتوم کودکان امروز ایرانی، بهسان همه مردم جهان است با این همه، جامعه ایرانی هنوز نیاز زیادی به پیوند بیشتر روابط و دوستیهای مجازی با متن و بستر عینی جامعه و در سویه دیگر امتدادیافتن این دوستیها و روابط به متن واقعی جامعه و مناسبات رودرروی آنها در زندگی روزمره هم دارد.
مراد من از این تفاوت، ساختن دوقطبی مجازی و واقعی و نادیده گرفتن واقعیت زندگی مجازی و رخنه زیاد آن در سطوحی از زندگی نیست. بدیهی است که واقعیت مجازی چهره زندگی ما را دستخوش تغییراتی غیرقابل بازگشت کرده است. با این همه، انحصار میدان تولید، تمرین و تقویت نقشهای دوستی در شبکهها برای ارتقای ظرفیت ارتباطی جامعه و تولید سرمایه اجتماعی بادوام کفایت نمیکند. ظرفیت ارتباطی صمیمانه در جامعه ایرانی علاوه بر تغذیهشدن از همبستگیهای پنهان شبکههای مجازی، همبستگیهای آشکار میدان جامعه را نیز طلب میکند.