باز هم ضرب و شتم دستفروشی دیگر در یکی از شهرهای کوچک کشور. قصه تکراری درگیری با دستفروشها توسط ماموران شهرداری اینبار به زن دستفروش تنکابنی رسیده است؛ زنی که در کلیپی که به سرعت در فضای مجازی دست به دست میشود، از درگیری ماموران شهرداری با وی و ریختن سبزیجات بساطش در جوی آب میگوید و اینکه نانآور خانواده است و دیگر نمیداند زندگیاش را چطور باید بگذراند.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه ایران، حمیدرضا خالدی نوشته است: دریکی دو سال گذشته این چندمین بار است که دستفروشهای شهرهای مختلف توسط ماموران شهرداریها مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. از ضرب و شتم زنی دستفروش در فومن تا برخورد فیزیکی با دستفروشهایی در تهران، ارومیه، مشهد و... اما باز هم به نظر میرسد قرار نیست پرونده این درگیریهای سریالی به این زودیها بسته شود.
در این بین گروهی از شهروندان، ماموران شهرداری را ملامت میکنند و گروهی دیگر معتقدند که دستفروشی به شیوه رایج کنونی آن در ایران، نه تنها باعث ایجاد اختلال در زندگی شهروندان و نظم شهری میشود که اقتصاد شهری را نیز بهشدت تهدید میکند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا برخورد با دستفروشها غیرقانونی است و باید متوقف شود یا باید راهکارهای جدیدی برای این مساله درنظر گرفته شود؟
اول رفتار ماموران اصلاح شود بعد قانون اجرا شود
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری در این زمینه میگوید: مسئله دستفروشها و برخورد با آنها در کشور ما به کلاف سردرگمی بدل شده که نمیتوان به سادگی برآن فایق آمد. یک وجه این قضیه آن است که به هر حال دستفروشها جزو اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر جامعهاند که از روی ناچاری و ناتوانی در امرارمعاش خود به این کار روی آوردهاند و بنابراین نمیتوان به سادگی حکم به جمعآوری آنها داد.
از سویی براساس قانون شهرداریها، نظم شهرباید حفظ شود و پیادهروها، خیابانها و اماکن عمومی باید برای تردد شهروندان و خودروها باز باشند و اگر قرار باشد دستفروشها یا هر گروه دیگری خیابانها را اشغال کنند شهر با هرج و مرج و نابسامانی روبرو خواهد شد.
وی میافزاید: از جانب دیگر ما در مورد برخورد ماموران با دستفروشها شاهد هستیم که برخورد با ماموران در بسیاری ازموارد به درگیریهای فیزیکی و حتی ضرب و شتم منتهی میشود و حتی در مواردی کار به عذرخواهی شهردار آن شهر از دستفروش مورد ضرب و شتم قرار گرفته شده میکشد. چرا؟ چون ماموران سد معبرشهرداریها اکثر افرادی آموزش ندیده هستند و نمیتوانند برخورد خوبی با دستفروشها داشته باشند و آنها را با گفتوگو توجیه و قانع کنند.
خرمشاهی در این باره توضیح میدهد: موضوع بعدی این ماجرا، ابعاد اقتصادی وضعیت معیشتی مردم است. ما در کشوری غنی از منابع طبیعی زندگی میکنیم که نباید این همه فقیر و دستفروش داشته باشد. چرا باید جوانان ما به جای اشتغال در تولید و صنعت، به دستفروشی و نواختن موسیقی در کنار خیابانها برای تامین معیشت خود روی آورند؟ از همین رو به نظر میرسد تا وقتی که شهرداری و دولت دست به دست هم ندهند و فکری برای حل مشکلات اقتصادی مردم آسیبپذیر کشورمان نکنند، نباید انتظار داشت که با اجرای قانون در مورد دستفروشها، شهرهایمان سامان یابد.
ولی در شرایط کنونی چگونه باید با مقوله دستفروشی برخورد شود؟ سوالی که خرمشاهی به آن اینگونه پاسخ میدهد: در درجه اول باید رفتار و شیوه برخورد ماموران شهرداری با دستفروشها اصلاح شود، چرا که هرگونه برخورد فیزیکی، توهین، ضرب و شتم و... دستفروشها توسط ماموران شهرداری از مصادیق مجرمانه بوده و میتواند باعث شکایت از آنها شود.
البته این وکیل پایه یک دادگستری معتقد است که دستفروشی نیز عملی غیرقانونی است که میتواند زندگی شهروندان را مختل کند ولی در عین حال میافزاید: ولی نمیتوان این همه شهروندانی را که با دستفروشی امرار معاش میکنند را از نان خوردن انداخت. شاید بهترین گزینه احداث بازارچههای شنبه بازار و پنجشنبه بازار و از این دست باشد تا افراد کمبضاعت جامعه بتوانند کالاهای خود را در آن عرضه کنند و بدینترتیب هم معیشت این اقشار تامین شود و هم نظم و اقتصاد شهرها برهم نخورد. وگرنه بدون تدابیری اینچنینی، برخورد با دستفروشها نه تنها چاره کار نیست، بلکه به نوعی توسل به یک اقدام «غیرقانونی» برای اجرای یک اصل «قانونی» محسوب میشود.
در بازخوردهای شبکههای اجتماعی از این اتفاق، محمد خجسته، روزنامهنگار و دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است، «اگر چیزى باعث فنای جمهورى اسلامى شود، همین اشکهاست، نه تلگرام، نه آمریکا.»
«گویا پیرزن به چشم خویشتن میبیند که جانش میرود!»
پیرزن از همه جا مانده جعبهای سبزى کنار خیابان مىآورد تا بتواند امرار معاش کند، کات.
کارگر شهردارى با هزار زور و زحمت کاری پیدا کرده و باید آن را به نحو احسنت انجام دهد، کات.
پیرزن راه را بسته و اگر راه باز نشود کارگر بخت برگشته جریمه میشود، کات.
کارگر نمیداند چه کند، به پیرزن تذکر میدهد، پیرزن نمیتواند از فروش صرفنظر کند، همه داراییاش همین سبزىهاست، نفروشد میگندد و زباله میشود، کارگر اصرار میکند و پیرزن انکار! کارگر عصبانی میشود و میکند آنچه را که نباید بکند، کات.
تمام امید پیرزن ناامید میشود، گویا به چشم خویشتن میبیند که جانش میرود؛ کارگر هم در دل غصهدار اشک به ناحق ریخته شدهاست و مردم پدر و مادر کارگر را لعنت میکنند، کات و....
آیا دستگاه قضایی کشور با ویژهخواران میتواند به این راحتی برخورد کنند!
غلامعلی ابراهیمیسوته، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی و دانشجوی کارشناسیارشد مدیریت رسانه این دانشگاه نیز در صفحه اینستاگرام خود نوشته است، مادر گریان تنکابنی که با دست فروشی مجبور به تامین مخارج زندگی خود و شوهر بیمارش است از ریختن سبزی خود توسط مامور بیانصاف شهرداری در جوب گریه کنان گلهمند است.
گله از بیعدالتی
گله از بیانصافی...
آیا دستگاه قضایی کشور با ویژهخواران و دستاندازان به بیتالمال میتواند به این راحتی برخورد کنند...؟
یا همین مامور شهرداری آیا از ساخت و سازهای غیر مجاز میلیاردی در سواحل و جنگلهای همان شهر تنکابن میتواند به این سادگی برخورد کند؟؟؟!!!
اینقدر این فیلم را نشر دهیم تا شهرداری تنکابن ضمن برخورد با متخلف از این مادر زحمتکش عذرخواهی کند...
اشکهای این زن توی این سن به انداره کافی دردآور هست
افشین عزیزی، عکاس و دانشجوی حقوق ارتباطات دانشکده حقوق و علوم سیاسی نیز در اینستاگرام خود درباره این موضوع نوشته است، زن دستفروش تنکابنی با چشمانی اشکبار میگه ماموران سد معبر، سبزیهایی که منبع درآمدش بودن رو به جوی آب ریختن.
این زن با گویش محلی میگه که همسرش بیماره و با سبزیفروشی هزینه زندگی خودش و شوهرِ بیمارش رو تامین میکنه.
اشکهای این زن توی این سن به انداره کافی دردآور هست، اما وقتی درد و غم و دشواریِ تحمل دیدنش بیشتر میشه که این اشکهای از سر نداری و ناچاری و ستمدیدگی رو بگذاریم کنار پولهایی که میلیارد میلیارد از سفره این زن و شوهر بیمارش و خیل افراد مشابهشون چپاول میشه و آب هم از آب تکون نمیخوره.
این زن توی هر کشور درست و حسابی که بود الان باید توی این سن و سال یا یه کار ساده انجام میداد و یا توی دوران بازنشستگی، ایام استراحتش رو سپری میکرد. قطعاً این زن هم دوست نداره توی این سن و سال و توی سرما و گرما و با کلی مشقت و بدبختی دستفروشی کنه، نه این زن، کی دوست داره؟
اما سئوال اینه که مسئولان توی این مملکت این سالها چه تخم دو زردهای برای مردم کردن و چه اشتغالزایی داشتن که توقع دارن همه مردم با تمام نداریشون به کارهای مجوز دار همراه با پرداخت مالیات و عوارض شهرداری و هزار جور مجوز دیگه بپردازن؟
نمیبینن روز به روز این مشاغل دارن بیشتر و بیشتر میشن و افراد بیشتری از روی فلاکت و اجبار مجبورن دست به دستفروشی و کارهایی سخت با حداقل درآمد بزنن؟ چقدر ممر و امکان درآمد برای مردم این دیار گذاشتید که میخواید جلوی همین حداقلها رو هم به شدیدترین وجه ممکن بگیرید؟
ما را نگذارند به یک خانۀ ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست بسر کن
غیرت کن و اندیشۀ ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
مسئولان شهر تنکابن با حضور در منزل بانوی دستفروش از او عذرخواهی کردند
بعد از گذشت یک روز از این اتقاق، غلامعلی ابراهیمیسوته در صفحه اینستاگرام خود از عذرخواهی مسئولان شهر تنکابن از مادر سبزی فروش خبر داد.
مسئولان شهر تنکابن شامل شهردار، رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) و چند نفر از اعضای شورای این شهر با حضور در منزل این بانوی تنکابنی از او دلجویی و عذرخواهی کردند.
ابراهیمی سوته در ادامه نوشته است: امید آنکه هیچ حق و حقوقی را پایمال نکنیم تا مجبور نشویم با روی خجل به عذرخواهی برویم..
از اینجور ماجراها چندین نکته مهم باید عبرت گرفت...
قدرت افکار عمومی
ارتباطات و فناوری امروز مخصوصاً فضای رسانهای و مجازی مهمترین کار کرد در شفافسازی و نظارت عامه مردم بر رفتار مدیران و مسئولان کشور خواهد بود.
بیدلیل نیست که بعضیها به دنبال محدود کردن رسانهها و فضای مجازی هستند.
امیدواریم که هیچ وقت شاهد گریه مظلومی نباشیم...
#مادر_دستفروش_تنکابنی