مصطفی کواکبیان در کرسی ترویجی خود گفت: نظریههای «نصب»، «انتخاب» و «جمع» سه نظریه معروف در عصر غیبت و مطرح شده از دیدگاه شیعیان است که نظریه نصب در مرحله اثبات اشکال دارد چراکه مصداق را باید مردم تعیین کنند، در حالی که این نظریه مردم را دخیل نمیداند. برای مثال برخی فقها از جمله آیتالله مکارم شیرازی از اساس بحث رأی مردم را مطرح نمیکنند.
به گزارش خبرنگار عطنا، کرسی ترویجی «نقد نظریه نصب الهی حاکم اسلامی در عصر غیبت» با ارائه مصطفی کواکبیان، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و نماینده مجلس شورای اسلامی و با حضور سیدابراهیم سرپرستسادات، عضو پژوهشکده فرهنگپژوهی دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان داور داخلی، محمدرضا مرندی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی به عنوان داور خارجی و دکتر فائز دینپرست به عنوان مدیر جلسه، دوشنبه، ۲۱ اسفندماه در تالار دفاع دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، مصطفی کواکبیان، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و نماینده مجلس شورای اسلامی با ذکر چند نکته، محل نزاع بحث را مشخص کرد و گفت: ما به دنبال اثبات اصل نظریه ولایت فقیه نیستیم چرا که ادله عقلی و نقلی و بحثهای مختلف این مبحث جای دیگر است و فرض ما این است که در عصر غیبت باید فقیه جامعالشرایط و کارشناس دین در رأس حکومت باشد.
او ادامه داد: بحث ما مربوط به دوره حضور امامان معصوم که حاکمیت اسلامی آنها منصوب شده از طرف خداوند است، نیست بلکه بحث مربوط به دوره غیبت امام زمان است. همچنین در بحث ما آرا و نظریات اهل سنت مدنظر نیست بلکه هدف بررسی آراء و اندیشههای اهل تشیع است.
کواکبیان افزود: بحث اصلی در مورد مشروعیت حاکم در عصر غیبت است به این معنا که مشروعیت را خدا یا مردم تعیین میکند لذا مقبولیت بعد از مشروعیت قرار گرفته و محل بحث ما نیست ضمن اینکه شیوه انتخاب حاکم در عصر غیبت (مستقیماً توسط مردم انتخاب میشود یا خبرگان) نیز مدنظر ما نبوده است.
او بعد از این مقدمه به سه نظریه معروف در عصر غیبت و مطرح شده از دیدگاه شیعیان اشاره کرد و گفت: نظریه «نصب» معتقد است که دو امر نصب و مشروعیت (صلاحیت و مصداق) مربوط به خداوند بوده و همانطور که مردم در عصر امامان معصوم فقط در مقبولیت امام معصوم نقش داشتند اکنون هم هیچ مشروعیتی در بحث حاکم اسلامی عصر غیبت ندارند به عبارتی مردم باید از همان چیزی که خداوند تعیین کرده اطاعت کنند. در دوره اخیر بیشترین نظریهپردازی در این خصوص از جانب آیتالله مصباح یزدی بوده است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی در خصوص نظریه دوم اظهار کرد: نظریه «انتخاب» به عنوان نظریه دوم معتقد است که باید میان عصر غیبت و دوره امامان معصوم تفاوت قائل شد به این معنا که در عصر امامان معصوم، مشروعیت از آن خداوند اما در عصر غیبت مشروعیت از آن مردم است به عبارتی بدون خواسته مردم، حاکم اسلامی مشروعیت نداشته و ولایت فقیه اساساً مبنا ندارد، انتخاب مردم جزء شرایط مشروعیت است.
او نظریه سوم را نظریه «جمع» دانست و گفت: من طرفدار نظریه سوم هستم ضمن اینکه کتابهای من نیز در مورد تقویت همین نظریه است. براساس این نظریه فقط اولین مرحله یعنی تعیین صلاحیت از جانب خداوند است به عبارتی حقانیت برای خدا و قانونیت برای مردم است. به این ترتیب هر سه نظریه در بحث مقبولیت اختلافی نداشته و بحث بر سر مشروعیت است.
کواکبیان با بیان اینکه اساس بحث ما بر نظریه «نصب» است، خاطرنشان کرد: نظریه نصب در مرحله اثبات اشکال دارد. مصداق را باید مردم تعیین کنند درحالی که این نظریه مردم را دخیل نمیداند. مثلاً برای انتخاب یک فقیه اعلم در بین چند فقیه نیازمند مصداق به رأی مردم هستیم لذا برخی فقها از جمله آیتالله مکارم شیرازی از اساس بحث رأی مردم را مطرح نمیکنند.
در ادامه این نشست، محمدرضا مرندی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی به عنوان داور خارجی، گفت: آقای کواکبیان ولایت فقیه را در بحث مفروض گرفته و نظریههای بدیل را مطرح کردند در حالی که در دو نظریه بدیل برای نظریه نصب، ولایت فقیه پذیرفته شده نیست. باید در ابتدا معنای راهنمایی یا رهبری از ولایت فقیه موردنظر قرار گیرد.
او ادامه داد: در حال حاضر مراجع تقلید نیز به نوعی برای مراجع خود ولایت فقیه هستند اما ولایت سیاسی ندارند. در بین سه نظریه مطرح شده، نظریه انتخاب، ولایت سیاسی فقیه را قبول ندارد که از جمله این افراد میتوان به علامه طباطبائی و محمد مهدی شمسالدین اشاره کرد. مفروض دوم نیز مخدوش است چرا که در نظریه جمع نیز برخی قائلین، مشروعیت دوگانه را به عصر حضور امام معصوم هم تسری میدهند، به عبارتی مشروعیت حکومت دوگانه است.
مرندی با بیان اینکه طرفداران نظریه نصب دو دستهاند، اظهار کرد: دسته اول افرادی چون آیتالله مهدوی کنی هستند که مردمسالاری را اصلاً قبول نداشته و به صراحت میگوید که من مردمسالاری دینی را قبول ندارم و به نظریه دینسالاری مردمی معتقد هستم اما برخی دیگر از جمله آیتالله مکارم شیرازی مردمسالاری دینی را قبول داشته و آن را به عنوان یک روش و نه مبنا پذیرفتهاند.
او اضافه کرد: قائلان به نظریه نصب در پنج مرحله فعلیت، بقا، ثبات، کارآمدی و مشروعیت از منظر ناظر بیرونی، مردم را در امر حکومت دخیل میدهند اما قائلان به نظریه جمع یا مشروعیت دوگانه افرادی چون شهید مطهری، شهیدبهشتی، آیتالله منتظری و آیتالله خامنهای هستند که مشروعیت را برای عصر غیبت مطرح میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی ادامه داد: من معتقدم اگر بر چیزی حکم شرعی بار شد دیگر غیبت و حضور ندارد و اگر چیزی حرام شد برای امام معصوم هم حرام است. آیتالله خامنهای جزء کسانی است که اعتقاد دارد مشروعیت دوگانه به زمان امام معصوم هم تسری پیدا میکند.
او با بیان اینکه باید در امور اجرایی در دو مرتبه مشروعیت لحاظ شود، گفت: فرد موردنظر برای حکومت کردن باید واجد صلاحیت بوده و از طرف مالکان اجازه داشته باشد. اشکال نصبیها این است که مشروعیت را فقط در معنای صلاحیت داشتن میدانند. مشروعیت دوگانه قائل به ولایت فقیه است و میگوید در عصر غیبت حکومت از آن فقیه عادل است.
مرندی ادامه داد: نظریه جمع، حکومت را مقولهای دوحقی یعنی حقالله و حقالناس میداند به عبارتی حق فقط به معنی حقیقت داشتن نیست حق گاهی به معنای بهرهمندی و سزاواری است که جمع آن حقوق میشود نه حقیقت.
همچنین سید ابراهیم سرپرستسادات، عضو پژوهشکده فرهنگپژوهی دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان داور داخلی این نشست در ادامه گفت: در طرحنامه این تحقیق به پیشینه اشاره نشده است. چرا این نقد را باید نقد حضرتعالی تلقی کنیم در حالی که نظریهپردازانی چون منتظری و دیگران در سیر تطورات اندیشهگی خود حتی از نصب به ولایت، این بحثها را کاملاً مطرح کردهاند و لذا تفاوت این نقد و وجوه نوآورانهاش با آثار دیگران در چه چیزی است؟
او با بیان اینکه تحلیل گفتمان با زبان بیش از حد تخصصی نسبتی برقرار نمیکند، اظهار کرد: روشی که دکتر کواکبیان به کار بردهاند، تحلیل گفتمان است در حالی که گفتار نصبیون اساساً تبدیل به گفتمان نشده است. گفتمان غالبی که اکنون در بحث ولایت فقیه داریم همان مشروعیت الهی و مردمی است که خود دکتر کواکبیان هم قائل به آن هستند.
سرپرستسادات ادامه داد: در قانون اساسی و در آراء رهبران انقلاب، بحث مشروعیت الهی و مردمی تبلور بیشتری دارد و از این جهت که در بحث رسانهها و نماز جمعهها وارد میشود حالت گفتمانی پیدا میکند. خود گفتمان یعنی سخن مادی شده و حاضر در متن زندگی روزمره که با زبان بیش از حد تخصصی نسبتی برقرار نمیکند. مثلاً ما نمیتوانیم آراء مدینه فاضله فارابی را تحلیل گفتمان کنیم چون هیچ نسبتی با هم ندارند. اساساً گفتمان با آثار انتزاعی نمیچسپد بنابراین به شکل روشن و مشخص تحلیل گفتمان قابل کاربست نیست.
او افزود: آیا الزامات نصبی مدنظر دکتر کواکبیان نفسالامر داستان است یا صرفاً الزامات است؟ ما در جمهوری اسلامی دو طیف اندیشه داشتهایم یک عده از ابتدا دغدغه جمهوریت نظام را دارند و یک عده دیگر نگران وجوه الهی داستان هستند و سوال من این است که این بحث یک بحث سیاسی است یا یک بحث تئوریک جدی؟
عضو پژوهشکده فرهنگپژوهی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: دکتر کواکبیان همچنین گفتهاند که مشروعیت حاکم در عصر غیبت و نه شیوه انتخاب، محل بحث است در حالی که از طرف دیگر بحث چگونگی شناسایی مصداق را مطرح میکنند که اینجا نیاز به توضیح دارد.
کواکبیان، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه در پایان گفت: ما به دنبال خوب بودن یا ادله این مباحث نیستیم بلکه به دنبال استدلال فقهی برای این مباحث هستیم.