هنگامی که لشکری با داشتن مدرک کارشناسی حقوق که دیگر نه کیفیت گذشته را دارد و نه جایگاه قبلی و حسابی از سکه افتاده، یکی دوبار در آزمون موفق نمیشوند، به فکر تغییر قاعده بازی شده و نتیجه، فراخوان حذف آزمون است و خدا عاقبتمان را به خیر کند. وضعیت نامطلوب فعلی اما، فقط بهدلیل وضعیت غمناک آموزش و راههای متعدد ورود به این حرفه نیست. داخل هم که آمدی، برای حوزههای اصلی عدالت، باید بسیار هزینه داد و از خیر یک زندگی نرمال گذشت.
به گزارش عطنا، دکتر وحید آگاه، وکیل دادگستری و عضو هیئت علمی گروه حقوق عمومی و بینالملل دانشگاه علامهطباطبائی به مناسبت فرارسیدن هفتم اسفندماه، شصت و پنجمین سالروز استقلال کانون وکلا و روز وکیل در روزنامه ایران نوشت:
برای روز وکیل چه باید نوشت؟ میبایست جشن گرفت یا از فلسفه و جایگاه وکیل گفت؟ شاید هم باید امید داد و در این روز، پاهای خسته وکیل را روی ابرها گذاشت تا یک روز کاری را خجسته باشد. این یادداشت به علل چالش جایگاه امروز این حرفه میپردازد: وکالت شغل هم هست و قرار نیست وکیل از محل دیگری ارتزاق کند. در این حرفه، مسأله مهم تری به نام «عدالت» نیز وجود دارد.
عدالت طیفی گسترده است که یک سر به «آزادی» و یک سر به «برابری» دارد و وکیل باید برای این دو هم، بجنگد. اما چه شده؟ درصد بیکاری بالاست و این حرفه، منفذی باز گذاشته برای رؤیاهای جوانها، میانسالها و حتی پا به سن گذاشتهها. همه در سودای پروانهاند و کدام دسته دغدغه عدالت دارد؟ عدالت به جایی رسیده که سالهاست مردم میگویند طرف وکالت میخواند و البته منظورشان، رشته حقوق است!
پروانه، ظرفیتی است که میتوانی با آن، شاید در چند سال، ره چند ده ساله را بروی و حتی طبقه اجتماعیات را عوض کنی. اما ماجرا چیست؟ قصه، راههای متعدد رسیدن به پروانه است: میتوانی آزمون بدهی. منصفانهترین راهی که پیش روست. اما بهدلیل تعداد دهشتناک گروهها و دانشکدههای حقوق، نیز امکان شرکت در آزمون توسط افرادی که حقوق نخواندهاند مثلاً دانش آموختگان رشته فقه؛ تعداد متقاضیان بسیار است.
همچنین بهدلیل کیفیت نامطلوب آموزش حقوق در ساختار نظام رسمی آموزش، آموزههای فراگرفته شده در دوره کارشناسی و حتی بالاتر، به کار آزمون مزبور نمیآید و دست کم، یک سال ثبتنام در چرخه کلاس کنکور و تستزنی و تلف عمر و هزینه.
عجیبتر، امکان وکیل شدن قضات عزیز است. در ایران میشود بعد از چند سال کار قضایی، استعفا دهی و بدون آزمون وکیل شوی! اگر نه، بعد بازنشستگی نیز، راه باز است!! و این یعنی بجز قضات پرتعداد مستعفی وکیل شده، به تعداد قضات کشور، وکیل داریم و جملگی قضات عزیز وکیل هستند. گیرم که بالفعل نشدهاند.
هنگامی که لشکری با داشتن مدرک کارشناسی حقوق که دیگر نه کیفیت گذشته را دارد و نه جایگاه قبلی و حسابی از سکه افتاده، یکی دوبار در آزمون موفق نمیشوند، به فکر تغییر قاعده بازی شده و نتیجه، فراخوان حذف آزمون است و خدا عاقبتمان را به خیر کند. وضعیت نامطلوب فعلی اما، فقط بهدلیل وضعیت غمناک آموزش و راههای متعدد ورود به این حرفه نیست.
داخل هم که آمدی، برای حوزههای اصلی عدالت، باید بسیار هزینه داد و از خیر یک زندگی نرمال گذشت. لذا حقالوکاله، نه در دو بال یادشده عدالت؛ بلکه در «طلاق توافقی، ملک، ثبت شرکت و مشاورههای فنی» است. اقتصاد، بر «حقوق» و «عدالت» هم عجیب، سایه انداخته و آن را شل کرده.
همه اینها موجب شده تا وکیل به چشم «سرباز آزادی و برابری» و محرکی برای پرگشودن پرنده عدالت، نگریسته نشده و وکیل یعنی آدم پولدار و با پرستیژی که با صرف وقتی کم، درآمد بسیار مطلوبی دارد. براین منوال، غالباً در جامعه و دستگاه قضا، افراد درآمد خود را با وکیل مقایسه میکنند و این چنین، مجموعهای از عوامل سابقالذکر سبب شده تا «حقوق» و طبعاً و بهتبع «وکالت»، تا حد شغلی صرف، تقلیل یابد.
راه حل اما، بس دشوار، ساختاری و زمانبر بوده و حوصلهاش هست؟ نیاز دارد تا وزارت علومی باشد غیرمحافظهکار که آموزش عالی حقوق را از کمیت انداخته و کیفی کند. نیاز است تا مدیران انتخابی وکلا یا نامزد نشوند یا اگر انتخاب شدند و آمدند، در این دو سال کوتاه عضویت در هیأتمدیره، پی نان نباشند و تلاش صنفی کنند.
ضروری است تا.... راستی وکیل جان، روزت مبارک و امیدوارم 7 اسفند اگر جلسه داشتی یا گذرت به شعب افتاد، از انتظامات عزیز تا همکاران قضایی نازنین، روز وکیل را برایت عینیت بخشند.