جمع کردن کودکان کار و خیابان و نشان دادن اینکه کودک کاری وجود ندارد، نمیتواند به طراحان این مساله و مسئولان دولتی کمک کند، یعنی ممکن است در یک مقطع زمانی کوتاه کودکان کار و خیابان با احساس ناامنی و ترس، معابر عمومی را ترک کنند، ولی دوباره برمیگردند به این علت که تنگنای معیشتی خانوارها باعث حضور آنها در معابر عمومی و خیابانها میشود.
به گزارش عطنا، ثریا عزیزپناه، فعال حقوق کودک در یادداشتی در آرمان امروز به معضل کودکان کار پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
درباره اتفاق بازداشت کودکان کار و خیابان در بروجرد و انتشار عکس آنها باید گفت که رویهای از چند ماه قبل در رابطه با جمع آوری کودکان کار و خیابان در تهران شروع و تصمیم گرفته شد که طرح جمعآوری این کودکان سراسری شود. از این رو جلسات متعددی گذاشته شد و ما به عنوان فعالان حقوق کودک نظراتمان را مطرح کردیم. اینکه اقدامات مقطعی و سلبی به هیچعنوان آن چیزی را که مدنظر طراحان این طرح است برآورده نمیکند و تنها پیامد آن ایجاد آسیب در زندگی کودکان کار و خیابان است.
با این اوصاف گوش شنوایی برای توجه به یا قبول این تبعات وجود ندارد. شاید به این مسائل به حدی اشاره شده که اهمیتشان را از دست دادهاند. به عبارت دیگر جمع کردن کودکان کار و خیابان و نشان دادن اینکه کودک کاری وجود ندارد، نمیتواند به طراحان این مساله و مسئولان دولتی کمک کند، یعنی ممکن است در یک مقطع زمانی کوتاه کودکان کار و خیابان با احساس ناامنی و ترس، معابر عمومی را ترک کنند، ولی دوباره برمیگردند به این علت که تنگنای معیشتی خانوارها باعث حضور آنها در معابر عمومی و خیابانها میشود.
تنگنایی که همچنان پا بر جاست و متاسفانه روزبهروز هم شرایط سختتر میشود. بنابراین روش جمعآوری کودکان کار و خیابان اصلا اصولی نیست. گرچه برخی مسئولان توضیح میدهند که ما میخواهیم به کودکان در خیابانها آسیبی نرسد و به فکر آنها هستیم، اما توصیه ما به عنوان فعالان حقوق کودک این است که چقدر خوب است مسئولان به کارگاههای زیرزمینی و محلهای کار کودکان توجه کنند. آن چنان که هیچمسئول و ناظری راهش به آنجا نمیافتد.
با وجود این، بازداشت کودکان کار و خیابان در بروجرد در راستای مسائلی است که هرساله برای کودکان کار و خیابان اتفاق میافتد و به نظر باید به مسئولان هشدار داده شود که به عواقب خشونت علیه کودکان یعنی دستگیر کردن و انتقال آنها توجه کنند. شایسته هیچدولتمرد، شهردار و دستاندرکاری نیست که علیه کودکان دست به خشونت بزند، چرا که برای کودکان ناامنی روانی ایجاد میکند.
این موضوع را بارها و بارها خدمت مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان بهزیستی گوشزد کرده ایم و با آنها از مراکز جمعآوری کودکان کار و خیابان بازدید داشتیم و به هر طریقی به این مساله اشاره کردیم که جمعآوری کودکان نوعی خشونت علیه کودکان است، ولی از قرار معلوم این مساله در حال تسری یافتن است و نتیجهای جز آسیب رساندن به کودکان کار و خیابان ندارد.
البته مسئولان قول داده بودند که این اتفاق نیفتد، ولی به نظر میرسد فعالان حقوق کودک به عنوان نقض حقوق شهروندی از دستاندرکار این طرح شکایت کنند تا شاید قوه قضائیه این مساله را مورد رسیدگی قرار دهد. به نظر بنده تنها راه مقابله با این طرح شکایت است، چون به هیچهماندیشی، نشست و صحبتی پاسخ داده نشده و اکنون این طرح به شهرستانهای دیگر تسری یافته است. در واقع فعالان حقوق کودک میتوانند به عنوان نقض حقوق کودک و شهروندی شکایتی را در این راستا مطرح کنند.
درواقع انتشار تصاویر کودکان کار و خیابان در بروجرد نوعی کودکآزاری است و آینده آنها را به خطر میاندازد. رسانهها اعم از تصویری، مکتوب و شبکههای اجتماعی حق ندارند که چهره کودکان را به هیچعنوان در وقایع این چنینی پخش کنند. کودکانی که اکنون نسبت به پیامدهای این گونه نشرها آگاه نیستند و با این اقدام آسیب دیگری به آنها تحمیل میشود. انتشار تصاویر کودکان کار و خیابان مصداق کودکآزاری است، چرا که قطعا کودکان کار و خیابان در یک برهه سنی از دیدن تصاویر خود در دست دیگران خشنود نخواهند بود. آن هم تصاویری که در آن مورد تعدی و آزار قرار گرفتهاند. جای تاسف دارد که در این زمینه اصول اخلاقی رعایت نمیشود و در واقع در حال رواج یک عمل ناپسند در جامعه هستیم. اخلاق رسانهای حکم میکند که آینده کودکان کار و خیابان را با نشر تصاویرشان به خطر نیندازیم، در حالی که این مساله نادیده گرفته میشود. متاسفانه حقوق کودکان در کشور ما جزو مسائلی است که به آن توجه نمیشود و عده زیادی از آن غافل هستند.
سرپرستی کودکان اصلا مساله آسانی نیست. بنده به عنوان فعال حقوق کودک بسیار متعجب هستم که برخی کودکان کار و خیابان در مراکز نگهداری میشوند. ما به راحتی نمیتوانیم کودکی را در معبری و مکانی دستگیر کنیم و با سلب آزادی او را به مراکز نگهداری انتقال دهیم. در این شرایط امنیت روانی کودکان به خطر میافتد و یک خشم فرو ریخته در آنها نسبت به شرایطی که به آنها تحمیل شده به وجود میآید.
از سوی دیگر، میتوان با قاطعیت گفت که شرایط مراکز نگهداری ما مناسب کودکان نیست. حتی اگر ما از چنین شرایطی هم بهرهمند بودیم، باز هم اجازه نداشتیم که کودکان را دستگیر کرده و از سرپرستان، خانوارها و والدینشان جدا کنیم و در یک مرکز آنها را قرار دهیم. تازه بعد هم به دلیل کثرت کودکان دستگیرشده تشکیل پرونده آنها مدتها به طول بینجامد و این کودکان در آن شرایط ناامن از لحاظ روحی و روانی آسیب ببینند. من واقعا به افرادی که این طرح را جلو میبرند توصیه میکنم به دوران کودکی خود برگردند یا کودکان خودشان را مدنظر قرار دهند.
آیا حاضرند یک چنین سرنوشتی دامنگیر کودکانشان شود؟ قطعا ما چنین برخوردی را برای خودمان نمیخواهیم. بنابراین جمعآوری کودکان کار و خیابان به معنای رفع و حل مساله آنها نیست. در واقع ما به صورت مقطعی نشان میدهیم که کاری انجام دادیم و این کار به هیچعنوان درست نیست. از زمان دستگیری و ایجاد ناامنی گرفته تا زمان انتقال و نگهداری در مراکز که طی آن کودکان کار و خیابان در معرض آسیبهای جدی قرار میگیرند و ناامنی روحی و روانی آنها به خطر میافتد.
همچنین آنها را از خانواده و سرپرستانشان جدا میکنیم و خانوادهها را نیز به زحمت میاندازیم که در نهایت با تشکیل پرونده کودکان خود را باز پس گیرند، چون هیچمرکز نگهداری طولانیمدت کودکان وجود ندارد. از سوی دیگر، اگر بحث آمارگیری کودکان کار و خیابان مطرح است باید بگویم که روشهای بسیار بهتر و انسانیتر وجود دارند. من متاسفم که چنین روش ناپسندی سالیان سال است که مورد استفاده قرار میگیرد و به هیچعنوان به صحبتهای فعالان حقوق کودک مبنی بر اینکه در اثر اجرای چنین طرحی شرایط روحی و روانی سنگینی بر کودکان کار و خیابان تحمیل میشود، توجهی نمیکنند. به ویژه آنکه اگر کودکان کار و خیابان مورد خشونت هم قرار بگیرند، کودکانی که محرومیت معیشتی به آنها تحمیل شده، به دلیل کار کردن نیز درد کودک آزاری به آنها تحمیل میشود.