استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی: تاکنون هیچسازمانی متولی تولید محتوا و نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی نبوده است. در حالی که درباره کاربرد فضای مجازی تعداد قابل توجهی کتاب، دستورالعمل و برنامه وجود دارد، اما تاکنون درباره شبکههای اجتماعی هیچاقدام مناسبی انجام نشده است. بنابراین رسانهها و دانشگاهها باید به شکل برنامهریزی شده به آموزش کاربران شبکههای اجتماعی بپردازند.
به گزارش عطنا، دکتر اسماعیل قدیمی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی در روزنامه آرمان به نقش رسانهای جدید در بحرانها پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
شبکههای اجتماعی یا رسانههای اجتماعی از ابزارهای ارتباطی در دنیای امروز محسوب میشوند. این ابزار در راستای تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشورهای غربی به وجود آمدهاند. در این روند هر روز این ابزار کاملتر میشوند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای جدید جامعه در زمینههای مختلف باشند. در دنیای امروز این تحولات باعث پراکندگی جمعیت و گستردگی شهرها شده است. این شبکهها نیازهای جدید جامعه را مهیا میکنند. پس شبکههای اجتماعی میتوانند نقشهای جدید را ایفا کرده و متناسب با نیازهای جدید اقدامات مناسب انجام دهند، اما هماکنون مدیریت این شبکهها متمرکز نیست. این رسانهها در اختیار یک سازمان یا نهاد اجتماعی نیستند که به واسطه آن بتوان یک مدیریت مشخص از این ابزار را به شکل واحد، منظم، تحت برنامه و سیاستهای مشخص به کار برد. این ابزارها در اختیار جمعیت انبوهی از طبقات، سلایق و اقشار مختلف هستند. در این شرایط افراد با سطح سواد مختلف و تفاوتهای روحی، روانی، فکری، طبقاتی و اجتماعی گسترده در این شبکههای عضو هستند. طبیعتا مدیریت این شبکهها غیرممکن است. از ویژگیهای بارز این شبکهها غیرقابل سانسور بودن آن است. هر فردی در شبکههای اجتماعی بر اساس سلایق خود میتواند با سبک، سیاق، روش و تفکر خود از این ابزار بهرهمند شود. بنابراین به کارگیری چنین ابزار و شبکههایی بر اساس نسخه پیچیدن و برنامهنویسی غیرممکن است. در این شرایط همگان از ظرفیت شبکههای مجازی استفاده میکنند. حال باید دانست که در این شبکهها دیدگاههای متفاوت و متضاد وجود دارد. با این همه، دانشگاهها و وسایل ارتباط جمعی از طرز استفاده، قابلیت این ابزار، تهدیدها و فرصتهایی که آنها در اختیار افراد قرار میدهند، غافل هستند.
تاکنون هیچسازمانی متولی تولید محتوا و نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی نبوده است. در حالی که درباره کاربرد فضای مجازی تعداد قابل توجهی کتاب، دستورالعمل و برنامه وجود دارد، اما تاکنون درباره شبکههای اجتماعی هیچاقدام مناسبی انجام نشده است. بنابراین رسانهها و دانشگاهها باید به شکل برنامهریزی شده به آموزش کاربران شبکههای اجتماعی بپردازند. هم اکنون متهم اصلی در این زمینه دانشگاهها هستند. در کشور دانشگاههای مطرح علوم اجتماعی و علوم انسانی اغلب در زمینه ارتباطات فعالیت میکنند. آنها میتوانند با معرفی ظرفیتهای شبکههای اجتماعی به برنامهریزی، تئوریسازی و تعریف نظام آموزشی بپردازند. در این شرایط رسانهها هم برای معرفی ظرفیتهای شبکههای اجتماعی تاکنون اقدامات موثری انجام ندادهاند. از سوی دیگر چون این رسانهها به شکل همگانی در اختیار جامعه قرار دارند، همگان سرعت عمل، تعامل و لحظهای بودن این شبکهها را درک کرده و حتی اظهارنظر و بازخوردها را میدانند. دانشگاهها بر اساس ظرفیتهای خود میتوانند نسبت به فعالیت موثر شبکههای اجتماعی اقدامات مناسب انجام دهند.
دست اندرکاران امر باید به بررسی قابلیتها، توانمندیها و شناسایی فرصتها و تهدیدهای شبکههای اجتماعی بپردازند. برای مثال در زلزله کرمانشاه، فاجعه پلاسکو یا هر بحران دیگر شبکههای اجتماعی بهگونهای فعالیت میکنند که مقامات رسمی کشور را وادار به واکنش میکنند. با این تفاسیر شبکههای اجتماعی از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. امروزه مقامات کشور در تلاش هستند که در شبکههای اجتماعی فعالیت کرده و به ارائه نقش و فهم خود بپردازند. در اصل آنها به دنبال بها دادن به افکار عمومی هستند. این در حالی است که تاکنون هیچیک از رسانههای رسمی چنین فرصتی را در اختیار مخاطبان قرار ندادهاند. به نظر بنده بر اساس تاثیرات شبکههای اجتماعی فعالیتهای انجام شده در کمکرسانی به کردستان مناسبتر از دیگر بحرانهاست. افکار عمومی به شدت تحت تاثیر این وسایل هستند. در واقع مقامات در تلاش هستند در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشند. این مساله را میتوان به عنوان بعد مثبت قضیه بررسی کرد.
همچنین بهدلیل نبود مدیریت در به کارگیری شبکههای اجتماعی و استفاده همگان از آن بسیاری از افراد با غرضورزی و سوءنیت به دنبال پیگیری اهداف خود هستند. در ضمن بسیاری از افراد هم از طریق شبکههای اجتماعی به دنبال شایعه پراکنی و آسیبرساندن به کل جامعه هستند. اغلب این افراد به تمامی تکنیکها برای شایعه پراکنی و ترویج مطالب کاذب آگاهی دارند. از ابزار ترویج شایعه میتوان به فتوشاپ عکسها و داستانسرایی اشاره کرد. در ترفند داستانسرایی شاید اتفاقی هم رخ نداده باشد، اما افراد غرضورز با داستانسرایی و پرورش مسائل کذب تعداد قابل توجهی از افراد جامعه را تحت تاثیر قرار میدهند. این آسیب به افکار عمومی بهراحتی جبرانپذیر نیست. مقامات حکومتی، مقامات دولتی، مقامات مسئول در وزارت آموزشوپرورش، وزارت علوم و دیگر سازمانهای متولی آموزش و فرهنگ کشور باید بدانند در دنیای امروز به کارگیری شبکههای اجتماعی یک نیاز است. آنها باید بدانند با یک برنامه مناسب آموزشی میتوان افراد را از مهدکودک تحت تعلیم قرار داده و جامعه را از آسیبهای آن مصون نگه داشت.
شهروندان باید با مشاهده هر خبر قبل از انتشار یا باور به آن صحت و سقم آن را جویا شوند. از دیرباز اعتبار منبع در روزنامهنگاری سنتی و روزنامهنگاری پیشرفته از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، اما در این شبکهها اعتبار منبع بیاهمیت است. بنابراین این مساله باید به شکل مناسب و کارشناسی شده از سوی مسئولان امر مورد توجه قرار گیرد.
در جامعه ما مدیریت بحران همچون دیگر مسائل با نقاط ضعف متعدد روبهروست. هم اکنون باید تحت عنوان مدیریت بحران برنامههایی از پیش تعیین شده در رسانهها تولید شود. در این شرایط باید افراد برای تولید محتوا در شبکههای اجتماعی در مواقع بحران تربیت شوند. برخی از افراد در شبکههای اجتماعی میتوانند طرز مقابله با شایعات را به شهروندان آموزش دهند. این شبکهها میتوانند با تلطیف فضا افراد را در جامعه به همبستگی و همکاری ترغیب کنند. هم اکنون بسیاری از شبکهها در مسیر تخریب گام بر میدارند. این تخریب نه تنها به حکومت بلکه به خود افراد نیز ضرر زده و باعث ترویج بیاعتمادی، بیاعتباری، شایعه پراکنی و بروز خسارتهای جبرانناپذیری میشود. پس مدیریت بحران بعد از آموزش در شبکههای مجازی باید در اولویت قرار گیرد.