مفهوم «تئوری توطئه» چیزی بیش از یک برچسب نیست و بیشتر کاربرد ژونالیستی دارد تا علمی. به عبارت دیگر نوعی حربه تبلیغاتی است برای بستن دهان کسانی که به پژوهش در لایههای پنهان سیاست و تاریخ علاقهمندند؛ یعنی به عرصهای که از آن با عنوان فراسیاست یاد میشود
به گزارش عطنا، محمود فاضلی، کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی در روزنامه بهار به بررسی کتاب «نظریه توطئه و فقر روش شناسی» پرداخته است که در ادامه میآید؛
کتاب «نظریه توطئه و فقر روش شناسی» نوشته عبدالله شهبازی از انتشارات سوره مهر، از جمله کتابهایی است که به بررسی «نظریه توهم توطئه» پرداخته است. نظریه توّهم توطئه دارای کاربرد وسیع، قابل تعمق و بحث انگیز است. «تئوری توطئه» به واژهای گسترده و همه جایی بدل شده بیآن که منظور از آن و نیز دامنه کاربرد آن روشن باشد. ظاهراً واژهای تازه به واژگان جدلی فرهنگ سیاسی ایران افزوده شده؛ واژهای که حد و مرزی نمیشناسد. از بحث های سیاسی داخلی و خارجی تا مباحث نظری در زمینه «توسعه» و سرانجام در ارائه یک روش شناسی خاص به تاریخ نگاری معاصر همه جا صحنه حضور اوست. همچنین طی این سالها به تدریج شاهد اشاعه مفهوم «نظریه توطئه» در مطبوعات ایران هستیم، مفهومی که به سرعت رواج یافت و بدون هیچ سنجش علمی و تعریف روشن به برچسبی تبلیغاتی برای تخطئه منابع و حتی پژوهشهای جدی تاریخی مرتبط با نقش کانونهای سلطهگر و استعماری در تاریخ ایران بدل شد.
نظریه پردازان و مبلغان مفهوم «نظریه توطئه» به همان بستر و خاستگاهی تعلق دارند که زمانی، در کوران جنگ سرد با اتحاد شوروی و بلوک کمونیسم، مفاهیمی چون «توتالیتائیسم» را میساختند و عملکرد امروز ایشان دقیقا تداوم همان سنت دیروز است. به راستی مفهوم «نظریه توطئه» در شکلی مبتذل به کار گرفته شده، گویی عاملی بنام توطئه در تحولات سیاسی جاری یا تحولات تاریخی ایران و جهان کمترین جایگاهی ندارد. در این کتاب نویسنده کوشیده شده تا مرز میان توطئه واقعی و «توهّم توطئه» تفکیک و تعریفی از توطئه ارائه کند. این کتاب پاسخ به سؤالاتی است مثل آیا توطئه هست یا نیست؛ و اگر هست مرز آن با توهم توطئه کجاست؟ و آیا میتوان مفهومی کلی و کلیشهای ساخت و با آن واقعیتهای تاریخی و سیاسی را انگ زد؟
بخشی از کتاب «نظریه توطئه و فقر روش شناسی درتاریخ نگاری معاصر» مشتمل بر مصاحبههای نویسنده با حسینعلی نوذری، حسین آبادیان و سید مجید میرمنتهایی است و مباحثی چون «استعمار» و نقش «غارت» در پیدایش تمدن جدید غرب در آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نویسنده کتاب معتقد است «نظریه توطئه» مفهومی جدلی و تبلیغاتی است که در دو دهه اخیر در فرهنگ سیاسی و مطبوعاتی و حتی محافل دانشگاه ایران به شدت رواج یافته است. برخی تحلیلگران زمانی که در تبیین پدیدهها و تحولات قاصرند به «توهم توطئه» روی میآورند و میکوشند حوادث را به «دست پنهان توطئه گران» منتسب کنند. به باور نویسنده اساس نظریه توطئه درست است اما گاه تصویری بسیار ساده از واقعیتهای تاریخی و سیاسی به دست داده میشود. او در کتابش تلاش دارد تا مرز میان توطئه واقعی و «توهم توطئه» تفکیک و تعریفی از توطئه ارائه شود.
بنابراین مفهوم «تئوری توطئه» چیزی بیش از یک برچسب نیست و بیشتر کاربرد ژونالیستی دارد تا علمی. به عبارت دیگر نوعی حربه تبلیغاتی است برای بستن دهان کسانی که به پژوهش در لایههای پنهان سیاست و تاریخ علاقهمندند؛ یعنی به عرصهای که از آن با عنوان فراسیاست یاد میشود. این مفهوم فاقد هرگونه تعریف و ارزش علمی است و دامنه کاربرد آن روشن نیست و لاجرم کسی را که در این زمینه قلم میزند به سطحی نگری و تناقضات جدی وادار میکند. البته این امر به «تئوری توطئه» محدود نیست بلکه در مورد برخی دیگر از مفاهیم نظری در عرصه اندیشه سیاسی نیز صادق است.
در ایران انتشار مفهوم «توهم توطئه»، با هدف استفاده از آن به عنوان ابزار تبلیغاتی برای تخطئه تحقیقات و نگرشهای ضد استعماری، به صورت شبه آکادمیک در سال 1369 از سوی یرواند آبراهامیان، نویسنده ایرانی - ارمنی مقیم آمریکا، و سپس احمد اشرف، نویسنده ایرانی مقیم آمریکا آغاز شد. آبراهامیان هرچند آغازگر این بحث بود ولی مطالبش در حد یک سخنرانی محدود ماند و به وعده خود دال بر انتشار کتابی در این زمینه عمل نکرد. بنابراین مهمترین رساله در این زمینه هنوز به احمد اشرف تعلق دارد. کسانی که در سالهای اخیر مفهوم «نظریه توطئه» را در فرهنگ سیاسی ایران رواج دادند، دورانی بزرگ و سرنوشت ساز در تاریخ به نام «دوران استعماری» را اعم از استعمار کلاسیک و امپیریالیسم جدید، یکسره نادیده میگیرند و توجه نمیکنند که پدیدههایی چون «استعمار» و امپریالیسم» واقعیتهای عینی و تلخ، سدههای اخیر تمدن بشری است که در مواردی حتی به «نسل کشی» انجامیده است.