اولین نشست علمی «تعریف و توسعه گفتمان صنعت برق» به منظور گفتوگوی متخصصان حوزه علومانسانی با علوم مهندسی به همت پژوهشگاه نیرو و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه تهران یکشنبه 23 مهر در سالن انجمنهای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد و در آن مطرح شد که چطور میشود به مصرفکننده شخصی گفت که پرداختی شما برای قبضهای برق کمتر از هزینه تمام شده برای تولید آن است.
به گزارش عطنا، سالهاست که تحولات اجتماعی، صنعتی و رفاهی در دنیا به مصرف انرژی الکتریکی سرعت بخشیده و آن را محور اصلی توسعه و پیشرفت هر کشور قرار داده است، به طوری که تا دهه 1990 عامل پیشرفت هر کشور میزان مصرف برق سرانه آن بود؛ رشد عرضه و تقاضای برق در هر جامعهای با موانعی مواجه است که تدابیر متعدد برای رفع آن در برخی از کشورها از این موانع کاسته و آنها را کم رنگ کرده است اما این مشکلات در کشورهای در حال توسعهای مثل ایران بیشتر خود را نشان میدهد و بیشک گذر از این موانع راه را برای استفاده بهینه از این منبع باز کرده و روند توسعه را سرعت میبخشد.
«گروه مدیریت و علوم اجتماعی» پژوهشگاه نیرو در سال 1393 با هدف پرداختن به مباحث علوم انسانی در صنعت برق، به طور مشخص مسائل اجتماعی، انسانی و مديريتی صنعت برق، تاسیس شد؛ در حال حاضر این گروه با بهرهگیری از کارشناسان با سابقه و اعضای هیئت علمی-پژوهشی در حال انجام پروژههای تحقیقاتی و مشاورهای در حوزه علومانسانی است.
این نشست به دبیری سبحان یحیایی، دبیر کمیته پژوهشی، اجتماعی و فرهنگی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران و استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، سخنرانی دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، دکتر مهدی منتظر قائم، استاد ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران، مهندس یوسف فرهادی بابادی، فعال محیط زیست و با حضور دکتر غلامرضا حیدری، مدیر گروه مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو، دکتر حمیدرضا پیرمراد، عضو گروه مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو، دکتر منوچهر بیگلری، مشاور رئیس پژوهشگاه نیرو برگزار شد.
ضرورت تغییر نگاه به صنعت برق
دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، با اشاره به عوامل امکان استفاده همگانی مردم از برق بحث را شروع کرد و گفت: امروزه صنعت برق یک کالای لوکس، نماد مدرنیته، زندگی شهری و معیاری برای توسعه و پیشرفت به حساب میآید؛ انقلاب اسلامی و جنگ باعث شد صنعت برق از یک کالای لوکس به یک کالای عمومی تبدیل شود و دولت ملزم شد به هرشکلی که امکان دارد این کالا را به همه جای کشور منتقل کند.
وی در ادامه به پیامدهای امکان استفاده همگانی مردم از برق اشاره کرد و افزود: انقلاب اسلامی با رویکرد از بین بردن نابرابری، موجب شد این کالا بیش از پیامدهای اقتصادی و صنعتی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی داشته باشد و نهایتا در الگوی مصرف، مناسبات اجتماعی، معماری منازل و چیدمان شهری تغییر ایجاد کند همچنین در جنگ تحمیلی این صنعت به خطر افتاد و به همین علت ابعاد اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیز پیدا کرد.
آزاد ارمکی در ادامه ضرورت مطالعه از منظر علوم انسانی به صنعت برق را تشریح کرد و گفت: امروزه صنعت برق، فراگیر و تبدیل به کالایی عمومی شده است که منزلت اجتماعی و فرهنگی دارد در این شرایط ما باید نوع نگاهمان به این صنعت را اصلاح کنیم و مزایا و زوایای مختلف آن را در نظر بگیریم، بنابراین این نگاه جدید دانش دیگری میطلبد و با آنچه که تا دیروز مهندسان صرفا فنی برق تعیین کرده بودند تفاوت پیدا میکند؛ در واقع لازم است پس از بررسی بُعد اقتصادی مسئله به بررسی بُعد اجتماعی و فرهنگی آن بپردازیم.
دستیابی به فهم مشترک، برآیندی ایدهآل
در ادامه دکتر هادی خانیکی، رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه تهران، ابتدا به تجربه پیشین خود در مورد برگزاری نشست راجع به مسئله آب پرداخت و گفت: ابتدا فهم مشترکی در مورد مسئله آب وجود نداشت سپس به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در کنار انجمن جامعه شناسی، اندیشکده آب و مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری گفتوگو بر سر این مسئله شکل گرفت و حدود پانزده نشست پایههای ثابت این گفتگو را تشکیل داد.
اولین رویکرد در آن نشست نقدهای جدی به سیاستگذاران و برنامهریزان حوزه آب در وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و محیط زیست بود سیاستهایی نظیر سدسازی بودو بحران آب ابتدا صرفا ناشی از سیاستگذاریها و مسائل فنی دانسته شد و در مورد ابعاد اجتماعی و فرهنگی مسئله ابهام وجود داشت اما سلسله نشستها باعث شد هرچه جلوتر میرویم مسائل روشنتر شود و مشخص شد که نه تنها دولت، مهندسان و متخصصان بلکه صاحب نظران علوم اجتماعی نیز در این بحران مقصرند.
بنابراین موضوع بین متخصصان علوم اجتماعی، علوم کشاورزی و مهندسی مطرح شد، از ابهامهای اولیهاش کاسته شد و متخصصان علوم ارتباطات و علوم اجتماعی در دانشگاه تهران و علامهطباطبائی این مسئله را از جنبههای مختلف بررسی کردند.
بعد از طرح شدن مسئله برق توسط دکتر غلامرضا حیدری، مدیر گروه مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو و اعضای گروه پژوهشهای مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو با ما، تصمیم گرفتیم ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی صنعت برق را نیز قبل از رسیدن به مرز بحران بررسی کنیم تا به تدریج به راهحلهایی مناسب و پایدار دست پیدا کنیم.
وی گفت: جامعه ما دچار اختلال، انسداد، فقدان توانایی و مهارتها در گفتوگو است به همین علت معمولا به صورت تک بعدی و تک سببی به مسائل نگاه میشود و از همه ابعاد مورد توجه قرار نمیگیرد و بررسی نمیشود که این عدم اجماع نظری در مسائل یکی از موانع توسعه است بنابراین ما متخصصان علوم ارتباطات در اینجا سعی داریم تا با گردهمایی متخصصان همه حوزهها مسائل صنعت برق را بررسی کنیم و به فهم مشترکی از این مسئله برسیم تا بتوانیم راهکارهایی واضح و شفاف ارائه دهیم.
کشورهای در حال توسعهای مثل ایران، برای پر کردن هر کمبودی از نفت استفاده میکنند و به همین علت نمیتوانند به توسعه پایدار و همه جانبه برسند.
همچنین راه گفتوگو بر سر مسئله برق را هموار کنیم، به اجماع نظری، فهم مشترک در مورد این مسئله برسیم و هویت گفتمانی صنعت برق شکل بگیرد تا هم راهحلهای مسائل پیدا شود و هم این هویت در حوزه عمومی مطرح شود و مورد بحث قرار گیرد.
زمانی که راجع به مجموعه این مسائل گفتوگو میکنیم، نگرشها و نگاهها مشخص میشود و متخصصان تمام حوزهها با روشن شدن نگرششان و به اشتراک گذاشتن نظرات خود میتوانند این نگرشها را تصحیح کنند و رسانهها به عنوان گروهی از حوزه ارتباطات با انتقال این نگاه صحیح به حوزه عمومی قطعا تاثیر گذار خواهند بود.
وی پس از اشاره به تجربه پیشین انجمن در مورد برگزاری نشستهای علمی راجع به مسائل مبتلابه جامعه، وارد حوزه ارتباطات اجتماعی و تشریح نقش نهادهای اجتماعی و رسانهها پرداخت و اظهار داشت: در شرایطی که اهتمام به مسئله توسعه پایدار توسط دولت های رانتی کمتر است مسئولیت دو بخش سنگینتر میشود: اول نهادهای مدنی و دوم رسانه ها، چرا که این دو بخش هستند که میتوانند جامعه و حتی مدیریت اجتماعی را به مسائل مبتلابه جامعه حساس کنند.
یکی از وظایف اصحاب رسانه به عنوان گروهی از حوزه ارتباطات برجستهسازی مسائل صنعت برق و طرح این مسئله در حوزه عمومی است چرا که مردم باید بدانند در آینده ممکن است دچار چه مشکلاتی شوند و در حوزه خود به فعالیت بپردازند؛ انتظار میرود آن مسائلی که در دستگاههای اجرایی حس میشود، رسانهها و نهادهای مدنی از راه ترغیب و اقناع به جامعه بفهمانند.
متاسفانه بحث سواد رسانه ای، گفتمانهای مختلف و فرهنگ سازی به صورت آمرانه و توسط دستگاههای اجرایی به مردم انتقال میابد و بسیاری از نقشهای ارتباطی گرفتار همین عوام زدگی میشوند در حالی که هدف و مسئولیت رسانهها انتقال عمقی مسائل به متن جامعه است.
اگر چه حساسیت موضوع صنعت برق برای متخصصان ارتباطات، جامعهشناسی، علوم سیاسی و کنشگران مدنی به اندازه متخصصان فنی این حوزه حس نشده اما هدف این است که همین میزان از حساسیت وارد حوزه عمومی شود.
راه هویتیابی مسئله برق، همانطور که مسئله آب هویت اجتماعی پیدا کرد این است که مسائل صنعت برق با گفتوگو بین صاحبنظران مختلف در این حوزه کاملا روشن شود و سپس توسط نهادهای مدنی و رسانهها در حوزه عمومی تبدیل به مسئله اجتماعی شود.
خانیکی پس از ارتباطات رسانه از منظر ارتباطات توسعه به مسئله برق نگاه کرد و گفت: صنعت برق سالم و قوی یکی از شاخصهای توسعه پایدار است که معمولا از سوی دولتها به خصوص دولتهای رانتی که همیشه منبع اصلی برای تامین مشکلات خودشان را دارند مورد غفلت قرار میگیرد.
تریلین کارل(terry lynn karl)، استاد علوم سیاسی و مدیر پژوهشگاه «دموکراسی، توسعه و حاکمیت قانون» دانشگاه استنفورد نیز در کتاب « معمای فراوانی» اشاره میکند که کشورهای در حال توسعه برای پر کردن هر کمبودی از نفت استفاده میکنند و به همین علت نمیتوانند به توسعه پایدار و همه جانبه برسند؛ با وجود این دولتهای رانتی، شهروندان به علت اینکه دخالت کمتری در اداره امور دارند احساس مسئولیت کمتری میکنند.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی بررسی فرآیند برق را ضروری دانست و گفت: زمانی که صحبت از برق میشود ما فقط به هزینه تولید آن توجه میکنیم، این در حالی است که فرآیند شکل گیری برق شامل: تولید برق، توزیع برق و مصرف برق میشود و صرفا هزینه اقتصادی ندارد بلکه هزینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن نیز درخور توجه است.
هزینه های اجتماعی تولید برق آلایندگیهای متنوع، گسترش بیماریهای پوستی و تنفسی، انواع آلرژیهای جدید و تغییرات گسترده در الگوی زندگی افراد جوامع در حال توسعه است و هدف ما این است که در گفتمان صنعت برق به هزینههای اجتماعی در کنار هزینههای اقتصادی توجه کنیم.
وی در مورد توزیع برق گفت: در این قسمت نیز مسائل فراوان و در خور توجهی وجود دارد، در فرآیند توزیع نیز پرداخت هزینه مصرفی کمتر از هزینه تمام شده، عدم توجه مردم در ورود به حریم خطوط فشار قوی، استفاده از شبکههای فرسوده و برقکشی غیر قانونی برای ما مسئله هستند.
خانیکی در آخر به ضرورتهای پرداختن به مسائل صنعت برق اشاره کرد و گفت: امکان دارد مسئله صنعت برق خیلی جدیتر از مسئله آب شود چرا که آثار کمبود آب تبعی و غیر مستقیم است اما مسئله برق آثار آنی و مستقیم دارد؛ اگر آب و برق نباشد چه بر سر آکادمی، رسانه، هنر و غیره میآید؟ مسلما جامعه استبدادزدهتر، خشنتر و غیرگفتگوییتر میشود بنابراین باید ضرورت وجود این نعمت برای هرکس در حوزه خودش به صورت شفاف حس شود تا همه با یک حس مشترک در زمینه خود فعالیت کنند.
پایان عمر دولت رانتی
در ادامه نشست دکتر مهدی منتظرقائم، استاد ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران سخن خود را با ریشه طرح موضوع صنعت برق آغاز کرد و گفت: فلسفه اینکه چرا ما تحت عنوان تکنولوژیهای مختلف به گفتمان «صنعت برق» رسیدیم این است که داریم به پایان دولت رانتی میرسیم، آغاز جامعه در ایران دارد اتفاق میافتد دولتی که در بالا قرار دارد با بودجهای که دریافت میکرد تصمیم میگرفت، بخشی از بودجهها را اختصاص میداد به برق و مخابرات و چیزهای دیگر، جامعه نیز به عنوان دریافت کننده سرویس از آنها استفاده می کرد.
وی در ادامه گفت: ما به اجبار یا به دلیل تحریم یا رشد و یا افزایش جمعیت، مراحل اول توسعه را طی کردهایم و به ته خط رسیدهایم و حالا یک مرحله جدید در حال شروع شدن است که اندیشیدن به زیربناهای دولت-ملت است، و زمان این است که از دید دیگری به صنایع نگاه کنیم.
شاخصهای توسعه را به من به عنوان جامعه شناس متخصص ارتباطات و به یک مهندس بر اساس مدل توسعه غربی یکسان آموزش دادهاند مانند: تعداد دستگاههای تلفن و میزان مصرف برق اما حالا باید از منظر منافع ملی، جایگاه تاریخی ملت، مناسبات قدرت در درون نظام های اجتماعی، مطلوبیت مطلق و نسبی به مسائل نگاه کرد و بررسی کرد که صرف هزینههای گذشته و عمل بر اساس مدل توسعهای گذشته چه خروجیهایی داشته است.
مهدی منتظرقائم در ادامه سخنان خود گفت: در حال حاضر رسیدهایم به جایی که یکباره مجبوریم بایستیم و بگوییم خروجی این همه هزینه در حوزه بهداشت و درمان چه بوده است؟ پیامد برنامههای رسانهای را آسیبشناسی کنیم و علامت سوال بگذاریم جلوی تمامی بخشهای اجتماعی خودمان چرا که با آن ذهنیت کهن و قدیمی جاری، حسمان این است که نمیتوانیم از امروز به آینده حرکت کنیم.
استاد ارتباطات دانشگاه تهران ضمن تاکید بر رسیدن به پایان عمر دولت رانتی تاکید کرد: مسئله آب و صنعت برق چون با امنیت جاری و آنی ما سر و کار دارند مورد توجه قرار گرفته است اما با توجه به تغییر اوضاع باید در مورد خودرو و صنایع خانگی نیز گفتوگو شروع شود.
وی لازمه توسعه و جلوگیری از بحرانها را صرف هزینه برای کشور و ملت دانست و گفت: مجموعهای از نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیروی کار میگیرند، صرف هزینه میکنند، وامهای خارجی میگیرند، هواپیما میخرند؛ آیا مزایای هر کدام از این کارها برای ملت است یا برای بخشی مثل: پیمانکار، سازنده و مدیر؟ من فکر میکنم این رویکردها دیگر پاسخگوی اداره کشور نیست و خواه ناخواه ما باید در را صحیح قدم برداریم.
چطور میشود به مصرفکننده شخصی گفت که پرداختی شما برای قبضهای برق کمتر از هزینه تمام شده برای تولید آن است.
منتظر قائم بررسی همه جوانب مسئله را ضروری عنوان کرد و افزود: ضروری است که همه دادهها را از نو تعریف کنیم و ببینیم حالا صنعت برق، آب، مخابرات، بهداشت و درمان و.. به چه معناست؛ سوءمدیریتهای گذشته ما در حوزه آب واضح است به همین علت دولت به خاطر ترس از تبعات امنیتی امکان باز تعریف اجتماعی و سیاسی مسئله برق را ندارد و ما باید به عنوان صاحبنظران علوم انسانی حدود این بحث را مشخص کنیم و منافع ملی را در نظر بگیریم.
وی مصرف را مفهومی وسیعتر از مصرف فردی دانست و گفت: ما در ایران یاد گرفتهایم پس از شنیدن اسم مصرفکننده به سمت مصرفکننده شخصی و خانگی هجوم می بریم و مقصر آلودگی هوای تهران، تصادف و مرگ و میرهای جادهای را راننده خودروهای شخصی میدانیم، در حوزه آب چون مصرف ما چند برابر دنیا است آن کسی را که شیر آب را باز میکند مقصر میدانیم، دقت کنید که مصرف مفهوم وسیعتری از مصرف فردی دارد و مصرف نهادی و سازمانی مصرف دستگاهها مصرفی که ناشی از سوء مدیریت در جهت جریان انتقال آب و برق هدر میرود اگر ۲۰ درصد باشد و در همین ۲۰ درصد صرفه جویی شود نیازی به کمپینهای اطلاع رسانی مردمی نخواهیم داشت تا نهایتا ۱۰ درصد صرفهجویی انجام شود.
این استاد ارتباطات دانشگاه تهران از منظر ارتباطات توسعه راجع به گفتمان «صنعت برق» طرح موضوع کرد و گفت: قرار بوده برق به عنوان یک کالای رفاه عمومی و یک کالای ضروری برای توسعه صنعتی و شهری تولید و عرضه شود تا ما بتوانیم ملتی باشیم که از پسا توسعه به سمت فرا توسعه حرکت کنیم؟ آیا این صنعت توسعه کارکرد لازم را در لایههای مختلف خود به درستی انجام داده است؟ آیا۱۰۰سال بودجه از دولت یا هزینهای که از مصرفکننده گرفتیم در آخر ما را به یک صنعت پایدار رسانده است که برای استمرار خود بدون کمک موسسههای مردم نهاد محافظ محیط زیست باشد؟
وی زیرساختهای توسعهای صنعت برق ایران را مناسب ارزیابی کرد و افزود: برای تولید انرژی پاک نباید منتظر ساخت دستگاههای خارجی و سپس واردات آنها باشیم چرا که در حال حاضر ما جزء کشورهایی هستیم که در حوزه انرژی توانایی سرمایهگذاری داریم و صنعت برق ما میتواند در این زمینه در جهان جزء پیشگامان باشد، بنابراین پیشنهاد من این است که وزارت نیرو بخشی از درآمد خود را به جای انتقال برق فشار قوی صرف فعالیتهای توسعهای کند.
دکتر منتظر قائم وظیفه خود را به عنوان یک جامعهشناس تشریح مسئله و حمایت از منافع ملی دانست و اظهار کرد: باید ببینیم انتهای این هزینهای که میکنیم منجر به اشتغال داخلی میشود یا انتقال ثروت ملی به بانکهای خارجی؟ زمانی که ما درباره یک صنعت حرف میزنیم نه تنها مصرفکننده بلکه تمام ابعاد آن مسئله را در نظر میگیریم.
این استاد ارتباطات، وضعیت اقتصادی وزارت نیرو را پیچیده دانست و گفت: وزارت نیرو مانند دیگر صنایع، قبل از خصوصیسازی صنایع فقط مصرفکننده بودند و درآمدزایی نداشتند و متاسفانه بعد از خصوصیسازی نیز هزینههای خود را از دولت به فیش مصرفکننده منتقل کردهاند؛ در این شرایط چطور میشود به مصرفکننده شخصی گفت که پرداختی شما برای قبضهای برق کمتر از هزینه تمام شده برای تولید آن است.
ذهنیت در نگاه به مسائل تاثیر میگذارد و نگاه در تصمیمگیری برنامهریزان و مدیران، گزارههای پس ذهن مسئولان و کارشناسان سازمان برنامه و بودجه همان مسائلی است که بحران را در جامعه ایجاد کرده.
وی بعد اجتماعی دیگر این مسئله را نگرش اشتباه برخی افراد عنوان کرد و افزود: اگر به برخی از افراد بگوییم هزینه برق بیشتر از چیزی است که میپردازید آنها راجع به سهم خود از سفره انقلاب خواهند پرسید اما اگر مشکلات برای مردم روشن شود و وزارت نیرو نیز بر اساس منافع ملی و در را توسعه پایدار قدم بردارد مردم نیز به تشکیل موسسههای مردم نهاد میپردازند و خود حامی منافع ملیشان از راه صحیح خواهند بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفتمان «صنعت برق»، «تجارت برق» و «مصرف برق» را جدا از هم دانست و گفت: این سه مرتبط و مکمل یکدیگرند و قابل جایگزینی نیستند و ما باید بتوانیم این گفتمانها را از حالت تبلیغی و سطحینگرانه به یک لایه عمیقتر معرفت اجتماعی ببریم، بنابراین نباید نگاهمان را محدود به تبلیغات، رسانه و مقالهنویسی کنیم و صرفا مصرفکننده نهایی را برجسته کنیم.
وی راه حل مسائل را توصیف،تبیین، مفهومسازی، داوری، ارزشیابی و در نهایت تجویز دانست و افزود: نگاه سطحی به مسئله و گفتوگوی صرف هیچ تغییری در سرمایه، صنعت و وضع موجود ایجاد نخواهد کرد و باید همه ابعاد ذهنی، عینی، فردی، گروهی، جمعی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تجاری، صنعتی و مصرفی را به صورت جداگانه بررسی کنیم.
بعد از توصیف و تبیین و قبل از تجویز باید داوری، ارزشگذاری و قضاوت کنیم و باید جنبه آسیبشناسی مسئله را پیدا کنیم مثلاً مصرف سرانه و شخصی برق در ایران حتی بیشتر از کشورهای پیشرفته است آسیبهای این مسئله کجاست و چرا این برای ما یک مسئله است؟ ما باید ابتدا به این سوالات پاسخ دهیم.
وی عواقب عدم شکلگیری گفتمان برق و حل مسائلش را منطقهای عنوان کرد و گفت: نگاه دراز مدت نداشتن به توسعه موجب به خطر افتادن امنیت ملی میشود و اقتضائات درازمدت توسعه متفاوتتر از الزامات ساری و جاری هستند.
دکتر مهدی منتظر قائم روشن شدن مسئله برای مسئولان را ضروریترین مسئله دانست و در این رابطه گفت: ذهنیت در نگاه به مسائل تاثیر میگذارد و نگاه در تصمیمگیری برنامهریزان و مدیران، گزارههای پس ذهن مسئولان و کارشناسان سازمان برنامه و بودجه همان مسائلی است که بحران را در جامعه ایجاد کرده، من به عنوان معلمی که سالهاست در حوزه توسعه تدریس کردهام با مفهوم توسعه و مکاتبه آن آشنا هستند بنابراین مدلی از توسعه که در پس ذهن حکومت ما قرار دارد مدل خیلی قابل دفاع نیست و گزارههای مرکزی آن اشتباهاند؛ ما باید گذارهها و اتفاقهایی که باعث شکلگیری این گذاره ها در پس ذهن مصرفکننده یا برنامهریز شدهاند کشف کنیم و ببینیم چطور میشود این گذارهها را اصلاح کرد.
وی نسبت به عدم بررسی همه جانبه این امر هشدار داد و گفت: جایی که میتوان مفاهیم ذهنی مردم جامعه را تغییر داد باید وارد کار بشویم اما زمانی که به جایی میرسیم که تغییر وجود ندارد یا تغییرکوتاه مدت و مقطعی است نباید کاری کنیم چرا که عملی نیست و اگر روند یکسان را در نظر بگیریم کار بیثمر انجام دادهایم که آسیبزننده است و باید تفاوت قائل شویم بین چیزی که قابل تغییر است و آنچه که نمیشود تغییر داد و سپس هزینه و فایده را بررسی کنیم، اما اگردر تحلیل به متغیرهای سیاسی رسیدیم که متغیر ذهنی نیست و عینی است باید از راه دیگری وارد شویم.
استاد ارتباطات دانشگاه تهران لازمه کمپینسازی رسانهها را هدف گذاری و شناخت مسئله، مخاطب شناسی، تولید و اجرای کمپین عنوان کرد و گفت: در بیان مسئله باید ببینیم مسئله چیست سطوح مسئله و ارکان آن را از هم تفکیک کنیم و هدفمان باید صریح و واضح باشد سفارشدهنده و منافع او از قبل معلوم مشخص شود؛ در مخاطبشناسی نیز اینکه چه پیامی و چه نگرشی باید در مجموعه متغیرها تغییر کند تا وضع از حالت موجود به حالت بهتری برسد باید کاملا مشخص شود، برای مثال اگر درباره صنعت حرف میزنیم مخاطب من سیاستگذاران، برنامهریزان و شرکتهای ذینفع و ذینفوذ در وزارت نیرو هستند یا مخاطب یک مصرف کننده خانگی است.
همچنین لازم است تمام تمایزات طبقاتی و جنسیتی مخاطب شناخته شود نیز مشخص شود و در مرحله سوم محتوا در مکان و زمان خاص تولید میشود سپس ارزیابی، ارزشیابی و اثرسنجی میکنیم تا مخاطب را به سمت اصلاح ببریم.
تفکر قانون ضروری، مانع اصلاح
مهندس یوسف فرهادی بابادی، فعال محیط زیست، به عنوان چهارمین سخنران این نشست با اشاره به مفهوم «جامعه ضروری» ابونصر فارابی، دانشمند و فیلسوف ایرانی وضعیت مدنی جامعه ایران را تشریح کرد و گفت: جامعه ما در حال حاضر شکلی از جامعه پسامدنی است که جامعه ضروریه تلقی میشود، در جامعه ما قانون نه در شکل قوانین متعارف بلکه در تعریف کلی آن هر چیزی که به مثابه امر کلی به جامعه شکل و عقلانیت ببخشد معلق است، این امر عامل اکثر آسیبهای اجتماعی در جامعه ما است و ۳۸ سال است در پیچ تاریخی به سر میبریم و همانطور که گفتم ما بدون قانون زندگی میکنیم به این دلیل بدون قانون زندگی میکنیم که قانون قابل دور زدن، خریدن و بیمحلی کردن و نادیده گرفته شدن است؛ در کشور ما شهروندان قانون را در لحظه و بنابر آزمون، خطا و باور کاملاً شخصی از نو خلق میکنند و از همین رو زندگی ساحت قانون نیست.
وی نگاه جهانبینی جامعه ایران را یکی از موانع توسعه پایدار دانست و گفت: قانون در جامعه ما برای ضرورت است، ضرورت تامین معاش، ضرورت گذران امور، ضرورت رهایی از مهلکههای اجرایی، بروکراسی و ضرورت های دیگر؛ به تعبیری آنچه در نسبت قانون و زندگی باید رخ دهد یعنی بهبود درک عمومی از تعالی در این مسیر و شرایط به فراموشی سپرده میشود.
فرهادی وجود خشکسالی را توجیهی برای بحرا آب عنوان کرد و گفت: ناکارآمدیها علت بروز بحران است، بنابراین وظیفه علوم انسانی ورود به این مسائل است تا مسئله جای توجیه پیدا نکند و با شفاف شدن راهحل آن پیدا شود.
تمرکزگرایی عامل تبعیض
یکی از دانشجویان جنوبی حاضر در نشست در اعتراض به وضعیت خوزستان، بوشهر و دیگر مناطق جنوبی کشور گفت: ما در جنوب کشور شاهد انواع آسیبهای اجتماعی، فساد، کمبود امکانات و قطعی مکرر برق مواجهایم و این در حالی است که جنوب کشور از منابع عظیم انرژی کشور است.
وی علت این امر را تمرکزگرایی، نگاه از بالا به پایین و عدم وجود جامعه مدنی به معنای واقعی دانست و گفت: درخواست ما از متخصصان حوزه علوم انسانی و علوم مهندسی توجه به مردمی است که در سرزمین مولد انرژی نفس میکشند اما نفسشان از مشکلات بریده شده است.
در پایان دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی علت برگزاری نشست را بررسی ابعاد اجتماعی صنعت برق عنوان کرد و گفت: باید متخصصان علوم انسانی نگاهی کلان به صنعت برق داشته باشیم و اجازه ندهیم اتفاقی که برای مسئله نفت افتاد درصنعت برق تکرار شود و در مسئله برق هم مثل مسئله نفت دولتی داشته باشیم که همهجور بهرهبرداریای از نفت میکند اما همه مسئولیت آن را قبول نمیکند.